صفحه اصلی / استان ها / قزوین / سنت‌های فراموش‌ شده قزوین را احیا کنیم
سنت‌های فراموش‌ شده قزوین را احیا کنیم

سنت‌های فراموش‌ شده قزوین را احیا کنیم

مردمان قزوین از دیرباز رسومات متعدد داشتند که در حال بسیاری از آن‌ها به فراموشی سپرده‌شده و تنها پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها آن‌ها را به یاد دارند.

قزوین

به گزارش کسب و کار نیوز، مردم پهنه مینودری اتحاد و همبستگی داشتند که این اتحاد در رسومات نیز تجلی داشته است که طی چند سال اخیر به دلیل ورود مدرنیته به زندگی‌ها بسیاری از این رسومات از بین رفته و یا در حال فراموش‌شدن هستند؛ در این گزارش گذری بر رسومات مردم قزوین و تاکستان داریم.

سال نو کوزه نو

درگذشته مردم قزوین برای استقبال از عید برنامه‌های مختلفی داشتند که ازجمله آن می‌توان به‌رسم «سال نو کوزه نو» اشاره کرد، به‌طوری‌که بعد از پایان چهارشنبه‌سوری مردم کوزه‌های قدیمی شکسته و ترک‌دار را به زمین می‌زدند و کوزه‌های نو می‌خریدند.

در آن دوران مردم دو چیز را مایه برکت می‌دانستند «سفره نو، کوزه نو»؛ کوزه نو ریشه مذهبی دارد چراکه خوردن غذا و آب در ظرف ترک‌دار کراهت دارد بنابراین در این شب کوزه ترک‌دار را می‌شکستند و به استقبال نوروز می‌رفتند.

پخت شیرینی در قزوین

یکی از خصوصیات مردم قزوین این بود که کارها را به‌صورت انفرادی انجام نمی‌دادند و همسایه و فامیل در کنار هم کارها را انجام می‌دادند، سمنوپزان و پخت شیرینی نمونه‌ای از آن‌هاست.

پختن شیرینی نیز به همین شکل بود به‌طوری‌که هرکس به سهم خود مواد لازم را تهیه می‌کرد و در پخت شیرینی به هم کمک کرده و درنهایت شیرینی را بین خودشان تقسیم می‌کردند.

پختن شیرینی‌ها هم شیوه خاصی داشت مثلاً پخت شیرینی قندی حتماً باید با شادمانی همراه بود به‌طوری‌که نان قندی را در تنور می‌گذاشتند و خانم‌ها دایره می‌زدند و می‌خندیدند، چراکه معتقد بودند اگر نخندند و شادی نکنند شیرینی سفت و اگر بخندند شیرینی ترد شده و ترک برمی‌دارد.

سمنوپزان مظهر همدلی و دوستی مردم قزوین

سمنو یکی از غذاهای سنتی‌ است که در استان قزوین هنگام نوروز تهیه می‌شود و در تهیه آن آداب و اعتقادات خاصی مطرح است و کم‌وبیش این مراسم با اعتقادات مذهبی گره‌خورده و ماندگار شده است که هم‌اکنون در محلات قدیمی شهر اجرا می‌شود.
 
پختن سمنو در استان قزوین را می‌توان یکی از آداب‌ورسوم قزوین در ایام نوروز دانست که با توجه به اعتقادات آن پختن و عمل آوردن آن کار مشکلی است،‌ چراکه شهروندان قزوینی معتقدند، صاحب اصلی دیگ سمنو حضرت فاطمه زهرا (س) است و این کار با حضور تعداد زیادی از زنان انجام می‌شود.
 
از آنجایی‌که پخت سمنو وقت‌گیر است نیاز به مشارکت افراد مختلف است که در این زمینه هنگام پخت سمنو دختران جوان این شعر را زمزمه می‌کنند: ننه‌جون من سمنـو می‌خواهم / یار شیرین دهنو می‌خواهم و در جواب می‌شنود:‌ سـمــنـــو کار تو، تنـها نَـبُـوَد/ دیگ اسباب در اینجا نبوَد/ گـر سبز باید بکنیـم گنـدم را/ جـمع باید بکـنیـم مردم را.

هرکدام از اهالی محل به میزان مشارکت گندم می‌آوردند یا پول می‌دادند که گندم خریداری شود، گندم را در ظروف خاصی مثل سبزه آب می‌دادند تا سبز شود اما قبل از اینکه جوانه بزند آن را جمع و پخت سمنو را شروع می‌کردند.

گندم‌های سبز شده را در هاون یا هاونگ‌های چوبی به نام «کویین» می‌کوبیدند، کویین مختص این کار بود به‌طوری‌که تنه درخت را سوراخ کرده بودند و سبزه‌ها را داخل آن می‌کوبیدند و آب این سبزه‌ها که جوانه‌زده بودند درمی‌آمد سپس آن را صاف‌کرده و از آن آب برای پختن سمنو استفاده می‌کردند.

در آن روز خاص ظرف‌های بزرگی با نام «تیان» اجاره می‌کردند ظرفی مثل نیم‌کره که با دیگ و قابلمه فرق داشت، ظرف را بر روی اجاقی که با آجر درست‌شده بود و سوختش هیزم بود قرار می‌دادند، برای پخت سمنو آب سبزه را می‌ریختند داخل تیان معمولاً پختش را شب شروع می‌کردند که تا فردا صبح ادامه داشت.

پخت سمنو معمولاً ۱۵ روز مانده به عید شروع می‌شد و ویژگی مهمی که داشت این بود که همسایه‌ها و فامیل که باهم زندگی می‌کردند به‌صورت مشترک با همدلی پخت سمنو را انجام می‌دادند، مرحله مهم پخت سمنو زِرَه بُرُشتّه کردن بود که مرحله حساسی محسوب می‌شد و اگر در هم زدن غفلت می‌کردند سمنو ته می‌گرفت و تلخ می‌شد باید دقت می‌کردند که به نحو احسن انجام شود.

نوروز نو سال باشد مبارک، شمارا امسال باشد مبارک

درگذشته مردم از تقویم استفاده نمی‌کردند و گاه‌شمار محلی داشتیم، برای استقبال از نوروز سه گروه بشارت نوروز را می‌دادند که یک گروه حاجی‌فیروز بود که البته هنوز هم هستند، گروه دوم دو آقا بودند یکی قوی‌هیکل که خود را به شکل‌های مختلف شبیه غول درمی‌آورد و یکی هم ماسک زنی زیبا به‌صورت می‌زد و موی مصنوعی می‌گذاشت که به این گروه «کوسه گلین» میفتند که با خواندن ترانه مردم را شاد و انعام دریافت می‌کردند.

گروه سوم که مهم است گروهی تقریباً مذهبی به نام «نوروز نو سال» بودند، دو یا چهار نفر به در خانه‌ها می‌آمدن و اشعار چهار بیتی می‌خواندند و مردم به آن‌ها انعام می‌دادند به‌طوری‌که یک نفر از آن‌ها این بیت را می‌خواند: «ای خانم‌باجی از ما نرنجی، برای ما بیار نون برنجی / ای خانم‌باجی از بالاخانه، برای ما بیار کشمش بی‌دانه» و بقیه افراد گروه به‌صورت همخوانی بیت «نوروز نو سال باشد مبارک، شمارا امسال باشد مبارک» را می‌خواندند، این گروه معمولاً از دامنه جنوبی یا شمالی البرز می‌آمدند و این مسئله را می‌شد از سبک شعر خواندنشان فهمید.

اگر در شعر می‌گفتند کشمش بی‌دانه از دامنه جنوبی البرز آمده بودند و اگر می‌گفتند برای ما بیار هفت مرغانه از دامنه شمالی می‌آمدند.

تخم‌مرغ رنگ عیدی پدربزرگ‌ها به کودکان

یکی دیگر از آداب‌ورسوم خاص قزوین تخم‌مرغ رنگ کردن بود، تخم‌مرغ رنگ می‌کردند و می‌فروختند، برخی از پدربزرگ و مادربزرگ‌ها عیدی به‌جای پول، تخم‌مرغ رنگ‌شده می‌دادند؛ کودکان با این تخم‌مرغ‌ها بازی می‌کردند به‌طوری‌که یک نفر تخم‌مرغ خودش را در دست نگه می‌داشت و نفر بعدی با سر تخم‌مرغ را خودش می‌زد روی تخم‌مرغ طرف مقابل، تخم‌مرغ هرکدام که می‌شکست باید تخم‌مرغش را به آن‌کسی که تخم‌مرغش سالم است می‌داد.

هر منطقه از استان قزوین در ایام نوروز دارای آداب‌ورسوم مختص خود است که بسیاری از این سنن به دلیل غرق شدن مردم به‌ویژه جوانان در فضای مدرن در معرض فراموشی قرار دارند.

شهر تاکستان نیز که به دیار تات‌ها مشهور است دارای فرهنگ، آداب و سنن خاصی و کم‌نظیری است، یکی از این مراسم کهن؛ آداب‌ورسوم خاص عید نوروز است.

مردم این شهر برای استقبال از نوروز این مراسم خاص را انجام می‌دهند؛ مراسمی که معمولاً به سه بخش قبل از عید، روز عید و پس از عید تقسیم می‌شود.

 نو و تمیز کردن خانه‌ها

درگذشته به جهت بافت خاص خانه‌های قدیمی که عموماً از مصالح ساده استفاده می‌شد مانند خانه‌های کاه‌گلی، زن‌ها برای نو کردن نمای خانه‌ها از ماده‌ای به نام [لاوُیَه] که مخلوطی از آب، گچ، خاک و کاه بسیار ریز بود، استفاده می‌کردند که در دو نوع سفید برای پایین نما و قرمز برای بالای دیوارها وجود داشت.

این کار فقط توسط زن‌هایی که تبحر خاصی در آن داشتند انجام می‌گرفت و پشت‌بام هم معمولاً توسط مردها به جهت جلوگیری از نفوذ آب باران‌های بهاری، گل‌اندود می‌شد.

زن‌ها حتماً همه خانه را تمیز می‌کردند که این کار با شستشوی فرش، گلیم و نظافت پنجره‌ها پایان می‌یافت و سپس با کاشتن سبزه، برکت را از خداوند آرزو می‌کردند.

سبزه عید

معمولاً زن‌ها با کاشتن هفت نوع سبزه از قبیل عدس [مَرجومَکه] جو [یُو] گندم، نخود، لوبیا و ارزن [قرص] از خداوند طلب برکت می‌کردند؛ نکته قابل‌توجه ماجرا این بود که هر سبزه‌ای که بهتر سبز می‌شد، کشاورزان در آن سال آن را بیشتر کشت می‌کردند چون اعتقاد داشتند برکت و شگونش بیشتر است.

شکستن ظرف کهنه

همانند مردم قزوین یکی از اعتقادات تات‌های تاکستان در زمان قدیم این بود که قبل از شروع نوروز، ظرف سفالی بزرگی یا همان تاکِنه که از آن در طول سال استفاده می‌کردند، بر بالای پشت‌بام برده و آن را به پایین انداخته و می‌شکستند چون بر این باور بودند که با شروع سال نو باید کهنگی را از خود و خانه دور کرده و با خرید وسایل و ظروف نو به استقبال سال نو و بهار بروند.

تخم‌مرغ‌بازی

در این مراسم عده‌ای از جوانان [جالَه جولون] بازی مهیجی به اسم تخم‌مرغ بازی انجام می‌دادند به این صورت که با پوشیدن لباس‌های محلی ازجمله جلیقه، کلاه نمدی و شال به محلات مختلف شهر [سَنکل، دویار راه، شررا، اَکَرا، دَره مَله] می‌رفتند و پس از بازی و برنده شدن با تخم‌مرغ‌هایی که جایزه گرفته بودند، به خانه برمی‌گشتند، دراین‌باره هم شعری تاتی با این مضمون [کَرخا وازی، جالون مونَه غوغاش دَشت/ زاغ جوشِ را، هر کس داواش دَشت] سروده شده است.

مراسم جشن عروسی در ایام عید

یکی دیگر از این مراسم قبل از شروع بهار و نوروز، این بود که معمولاً کسانی که قصد برگزاری مراسم عروسی داشتند، اگر در بین نزدیکان و همسایگان خانواده داغدار و عزاداری بود، به‌اتفاق ریش‌سفیدان با شیرینی، لباس نو و کله‌قند به خانه آن‌ها می‌رفتند و ضمن درآوردن لباس عزا از تن صاحبان عزا و پوشاندن لباس سفید و شاد، با دلجویی، احترام و دعوت از آن‌ها برای شرکت در مراسم عروسی، برای برگزاری جشن، کسب اجازه می‌کردند و معمولاً هم رسم بر این بود که چنین مراسمی با سنگینی و وقار بیشتری به‌جهت رعایت حال صاحبان عزا برگزار شود.

آداب‌ورسوم عیدی دادن

از دیگر مراسم استقبال از عید، ارسال عیدی برای نوعروسان [نومازِیَه] بود که با وسایلی ازجمله حنا [خَنه]، لباس نو، برنج [پِلا] و کلّه قند همراه بود؛ همه این وسایل در داخل سینی [مَرجُومه] بزرگی قرار می‌گرفت و زن‌ها با پوشیدن لباس محلی و تزیینات مخصوص این سینی با پارچه‌های نو و زرین را، به خانه نوعروس می‌بردند و در اصطلاح محلی به این عمل؛ پِلا بری می‌گفتند.
   
معمولاً تات‌های طالقان و الموت با خواندن اشعار تاتی مختص منطقه خود، نوروز را به تاکستانی‌ها تبریک می‌گفتند.

آنچه در همه این آداب‌ورسوم به چشم می‌خورد همدلی و مشارکت اهالی قزوین است که در مراسم مختلف همواره مردم در کنار هم قرار می‌گرفتند، نادیده گرفته شدن این آداب‌ورسوم طی سال‌های گذشته سبب دوری مردم از یکدیگر شده، بنابراین باید با شناخت و عمل به آداب‌ورسوم گذشتگان خود برای حفظ و احیای میراث فرهنگی ملموس و معنوی کهن سرزمین قزوین گامی بلند برداریم.

انتهای پیام

گزارش از زهرا حسینی فلاح خبرنگار ایسنا منطقه قزوین

 

همچنین مطالعه کنید:

تولید مواد ضدعفونی‌کننده

تولید مواد ضدعفونی‌کننده در آزمایشگاه‌های دانشگاه پیام نور قزوین

به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ایسنا, رضا رسولی شربیانی رئیس دانشگاه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.