دکتر حسن اسماعیلزاده در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، با تبریک هفته پژوهش، اظهارکرد: هفته پژوهش تلنگری برای بزرگداشت پژوهش و نهادینه کردن فرهنگ پژوهش و پرسشگری است و امید میرود این بزرگداشت به یک هفته ختم نشود و در طول سال به سمت پژوهش و پژوهشگری حرکت کنیم.
وی به آسیبهایی که در حیطه پژوهش وجود دارد اشاره کرد و با بیان اینکه در این راستا باید در دو زمینه فعالیت کنیم، تصریح کرد: حلقههای مفقوده در چرخه پژوهش سطح کشور، محافل علمی و آکادمیک،سازمانها و دستگاههای اجرایی و اداراتی که متولی پژوهش هستند و با پژوهش سروکار دارند، در دو مقوله مهم خلاصه میشوند؛ یکی کاربست یافتههای پژوهشی است که متاسفانه در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردهایم و دیگر اینکه متأسفانه برخی از پژوهشهایی صورت گرفته مبتنی بر نیازسنجیهای علمی و واقعی نیست.
این دکترای جامعهشناسی اضافه کرد: در حیطه اولویتبندی پژوهشها با ضعفهایی مواجهایم که ضرورت دارد نیازسنجی درست و علمی صورت گیرد تا منجر به انجام پژوهشهای کاربردی متناسب با نیازها و یا انجام پژوهشهای بنیادین شود.
اسماعیلزاده اظهار کرد: زمانی که پژوهش صورت میگیرد باید به سمت گامهای درست و نیازسنجی برویم تا منجر به رفع مشکلات ما باشد تا از دستاوردهای پژوهشی هم در مدیریت و هم در دیگر فعالیتها(تولید محصولات) بتوانیم استفاده کنیم.
این مدرس دانشگاههای استان با تاکید براینکه کاربست یافتههای پژوهشی میتواند در قالب سمینارها، کنفرانسها، همایشها، چاپ کتب، بروشور و… ارائه شود، گفت:چنانچه براساس پیشنهادهای علمی که برگرفته از پژوهشهاست تصمیم و برنامهریزی انجام شود، سرعت رفتن به سمت توسعه را شتاب میدهد و این محوری برای رسیدن به توسعه پایدار میشود البته به شرطی که این مهم همراه و براساس کاربست یافتههای پژوهشی باشد.
مدیر پژوهشکده تعلیم و تربیت استان با اشاره به اینکه آموزش و پژوهش یکدیگر را تقویت میکنند، عنوان کرد: یک رابطه متقابل و دیالکتیکی بین این دو وجود دارد و وقتی تاکید زیادی بر یکی از این دو داشته باشیم اهداف مورد نظر در جامعه محقق نخواهد شد، چرا که این دو در جریان یک فرایند علمی یکدیگر را تقویت میکنند. وی گفت: متاسفانه بین آموزش و پژوهش در جامعه ما ارتباط محکمی وجود ندارد و تاکید زیادی در دستگاهها و نهادهای علمی بر بعد آموزش است و این درحالیست که به پژوهش کمتر تاکید داریم.
اسماعیل زاده با اشاره به اینکه اگر تخصصیتر به پژوهش نگاه کنیم ، نگرش پارادایمی خاصی بر پژوهشهایمان حاکم است که به نوعی تقلیلگرایی منجر شده است، خاطرنشان کرد: اگر به پارادایمهایی که پژوهشها متکی بر آنهاست دقت کنیم خواهیم دید که بیشتر به سمت پارادایم اثباتی و کمی کردن واقعیتها و دادهها رفتهایم و این امر سبب شده که خیلی از واقعیات فاصله بگیریم و دچار نوعی کمیتگرایی صرف شدهایم؛ به عنوان مثال وقتی میخواهیم تحولی در فرهنگمان ایجاد شود، پارادایم اثباتی زیاد جوابگوی ما نیست و این درحالیست که پژوهشهای ما بیشتر در این حیطه میگنجند.
وی تاکید کرد: باید در پژوهشها به سمت پارادایم انتقادی و تفسیری حرکت کنیم تا با آن ارزشهایی که داریم تلفیق شوند و بتواند پاسخگوی نیازهای ما باشد و از آن حالت تک بعدی بودن و نگاه تقلیلگرایانه فاصله بگیریم.
انتهای پیام