سرمقاله
متاسفانه در حالی که از زمان انعقاد قرارداد موسوم به برجام و به ویژه از زمان روی کار آمدن ترامپ همگان واقف به شکننده بودن این پیمان بینالمللی بودند، اقدام موثر یا پیشبینی درستی برای کاهش اثرات تخریبی بعد از نقض برجام نکردند. در واقع با یک خوشباوری خیالپردازانه تصور میکردند که آمریکا اقدام جدی نخواهد کرد، در حالی که رفتارهای رئیسجمهوری ایالات متحده که بهترین آینه آن شعار تبلیغاتی قبل از انتخابات بود، به روشنی بیانگر غیرعاقلانه بودن رفتارهای رهبر کاخ سفید در آیندهای نزدیک بود و این موضوع کاملا قابل پیشبینی بود و انتظار میرفت تصمیمسازان حوزه ارز به فکر تدابیری برای آینده پس از نقض برجام باشند که متاسفانه این اتفاق روی نداد و همگان از چند ماه قبل در انتظار تصمیم ترامپ بودند.
همگان نیک میدانند سیاستهای ارزی به صورت فوری و صریح پاسخگو نیست و هر سیاست پایداری در این خصوص باید یک دوره زمانی چند ماهه را پشت سر بگذارد. بر این اساس آنچه در روزهای اخیر اتفاق افتاده نه تصمیمات میانمدت و بلندمدت و متکی بر اشراف اوضاع است، بلکه صرفا ابزارهایی فرسوده برای کوتاهمدت است. نکته اصلی که قطعا امروز هم باید مورد دقت واقع شود، این است که امیدی به تداوم حضور موثر ۵ کشور دیگر امضاکننده برجام نیز وجود ندارد و هرچند آنها بر عهد خود پایبند باشند شرکتهای اروپایی به لحاظ از دست ندادن بازار آمریکا حاضر به رعایت مفاد برجام نیستند که مصداق این موضوع را در روزهای گذشته با اعلامیههای زیمنس و مرسک دیدیم. در بیانیه بزرگترین خط کشتیرانی تجاری دنیا صراحتا اعلام شده که ما بین از دست دادن آمریکا و تبعیت از برجام یک گزینه بیشتر نداشتیم و به جهت حفظ منافع خود عدم همکاری با ایران را انتخاب کردیم. به نظر میرسد دیگر شرکای تجاری ایران نیز در ۵ کشور دیگر امضاکننده برجام از دولتهای خود تبعیت نکرده و جدایی از برجام را بر ماندن در آن ترجیح میدهند و قطعا هیچ دولتی نیز نمیتواند آنها را مجبور به داشتن رابطه با ایران کند.
امیدوارم سیاستگذاران و تصمیمسازان حوزه ارز به دور از این قبیل خوشباوریها واقعیت پیشآمده و روزهای ناخوشایند آینده را جدی تلقی کرده و با ابقای تصمیمات مبتنی بر ریاضت اقتصادی و جلوگیری از خروج غیرضرور ارز و دور شدن از آزمودههای ناموفق گذشته، شرایط آینده را برای مردم قابل تحمل سازند.
آخرین نکته در این باب ضرورت استفاده دولت از کارشناسان و برنامهریزان غیردولتی موجود است که معمولا از دانش آنان استفاده نمیشود و تکرار تکیه بر نظریات مسئولان و مشاوران حاضر نیز قطعا راه صحیحی نیست. دولت باید در این زمان چارچوبهای موجود را شکسته و با دعوت از اندیشمندان و صاحبنظران غیردولتی زمینه استفاده از خرد جمعی را فراهم سازد.