ثمانه نادری
این موضوع به اعتقاد کارشناسان در حالیست که سرمایهگذاری مردم در بورس چیزی حدود ۲.۵ درصد است و این به نسبت کشورهای اروپایی و توسعهیافته بسیار ناچیز خواهد بود.
بیرغبتی و ترس از سرمایهگذاری در بورس تا جایی میان مردم ریشه دوانده که حتی کاهش نرخ سود بانکی نیز نتوانسته اندکی از آن بکاهد، بهطوری که مردم ریسک موسسات مالی غیرمجاز را به ریسک بورس ترجیح دادهاند. طبق بررسیهای موجود مردم همچنان بانکها را مأمن خوبی برای سپردههای خود میدانند و پایین آمدن درصد نرخ سود بانکی به میزانی بسیار ناچیز نیز به اعتقاد برخی از کارشناسان، نمیتواند این اقبال را برای بورس ایجاد کند که محل بعدی سپردههای بانکی بعد از بانکها، بورس باشد. کارشناسان نام این مرحله را اعتماد مردم به سیستم بانکی میگذارند؛ اعتمادی که در میان مردم نسبت به بورس نبوده و نیست و همین باعث شده گردش پولی از طریق بورس صورت نپذیرد.
در همین رابطه رئیس شورای سیاستگذاری شرکت نوسازی صنایع ایران گفت: گردش مالی بورس ایران در حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۸۰ درصد آن توسط بخش خصوصی و ۲۰ درصد از طریق مشارکت مردمی است.
معماری اظهار کرد: در آمریکا حدود ۷۰ درصد و در آلمان حدود ۹۹ درصد مردم این کشورها در بازار بورس سرمایه دارند، اما این سرمایهگذاری در بورس در بین مردم ایران تنها ۲.۵ درصد است.
رئیس شورای سیاستگذاری شرکت نوسازی صنایع ایران در ادامه با بیان اینکه بازار سرمایه و بازار پول دو عنصر سرمایه در دنیا محسوب میشوند، اظهار کرد: در بازار پولی دنیا بانک مرکزی نقش نظارتی و سایر بانکها به عنوان قویترین ابزار مالی مطرح بوده و در بازار سرمایه نیز بورس به عنوان متولی نقش گردش پول در صنایع را بر عهده دارد، اما متاسفانه در کشور ما بنگاهها و صنایع راه بانک را در پیش گرفته و گردش پولی از طریق بورس صورت نمیگیرد.
وی اظهار کرد: گردش مالی بورس ایران در حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۸۰ درصد آن توسط بخش خصوصی و ۲۰ درصد از طریق مشارکت مردمی است. اگر بخواهیم سهم ایرانیان مشارکتکرده در بورس را از ۲.۵ درصد به ۲۰ درصد برسانیم، باید حدود ۱۰ میلیون نفر را جذب بازار بورس کنیم که همین امر سبب خواهد شد ۳۰۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی صورت گیرد.
جذابیت سود بالای بازارهای موازی
وحید شقاقی، استاد دانشگاه در این رابطه به «کسبوکار» توضیح میدهد: عدم افزایش مشارکت مردمی در بورس که یکی از محورهای مهم تاثیرگذار بوده، بحث بازارهای موازی است. در اقتصاد ایران بازاری به نام نظام بانکی داریم که بدون ریسک به مردم سود میدهد. بورس یک بازار پرریسک است، حتی در بهترین حالت بیش از ۳۰ درصد سود هم ندارد. وقتی در اقتصاد ایران نظام بانکی بدون ریسک است و سود بالای ۲۰ درصد به مردم میدهد، هرگز شاهد مشارکت مردم در بازارهای موازی چون بورس نخواهیم بود. از طرفی یکی از عوامل اصلی بحث خود بازارهای موازی است. این بازارها سود بالایی به سرمایهگذاران میدهند و همین باعث میشود مردم به سمت دلالی و سود بیشتر باشند.
وی توضیح میدهد: ریسک کم بازارهای موازی، عدم فرهنگسازی قوی نهادهای توسعهدهنده پول، عدم شناخت کافی مردم از سازوکار بورس و نوساناتی که در بازار سرمایه خود را نشان داده و عدم شفافیت در برخی حوزههای بورس عاملی است که مشارکت مردم در بورس را کاهش داده است. برای مثال از آنجایی که نمادهای بانکی باید خود را در زمینههای بانکی بهروز میکردند، تعطیل شدند. بر همین اساس دو بانک هم ضرر و زیان زیادی متحمل شدند. این عوامل بازار بورس را تحتالشعاع
قرار داد.
ضرورت تشکیل شورای مدیریت نرخ سود
وی ادامه میدهد: البته اختلاف فرهنگی هم است. برای مثال مردم در دنیا پول خود را یک جا سرمایهگذاری میکنند، در حالی که در کشور ما پول را دو و یا سه جای مختلف سرمایهگذاری میکنند. از سویی بازار دنیا شفافیت دارد. در حال حاضر اگر اندکی دقت کرده باشید، نرخ سود اوراق بدهی که دولت منتشر کرده بالای ۳۰ درصد است، یعنی بازارهای موازی سود بالا و بدون ریسک دارند، در حالی که لازم است شورای سود شکل بگیرد و سودها را ساماندهی کند. فرهنگسازی هم لازم است. برخی از مردم در شهرستانها حتی با اسم بورس نیز آشنایی ندارند.
تضاد قانون بانکداری با توسعه بورس
عباسعلی حقانینسب، کارشناس بازار سرمایه نیز در این رابطه به «کسبوکار» میگوید: تا به حال براساس هیچ آماری گفته نشده به راستی سهم بورس از ثروت ایرانیها چقدر است. حتی به فرض اینکه چنین محاسبهای کنیم، به رقمی حتی کمتر از این میرسیم، اما ما اساسا آماری نداریم. خیلیها حتی اسم بورس را نمیدانند. اگر دقت کنید، ثروت ایرانیها معمولا در بازارهایی مثل بازار بورس، بازار پول، بازار املاک، طلا و ارز و مستغلات یا در تولید، صنعت، نفت و گاز و پتروشیمی و… است.
اگر کل ثروت ایرانیها را در چارچوب این بازارها ارزیابی کنیم، سهم آنها در بورس به کمتر از یک درصد هم میرسد و سهم آن هم البته مشخص است. متاسفانه دولتمردان تمایلی به افزایش سهم بورس نداشتهاند. همانطور که به تولید و توسعه اعتقاد نداشتهاند.
وی با تاکید بر اینکه دو قانون وجود دارد که باید اصلاح شود، میگوید: این دو قانون باعث شده منابع به سمت بورس حرکت نکند؛ یکی معافیت مالیات بر عایدی سرمایه به ویژه برای سوداگران ملک و مسکن که نقدینگی کشور را به سمت داراییهایی که از این مالیات معاف هستند، هدایت کرده است، در حالی که در دنیا برای داراییهای غیر مولد مالیات هنگفت تعیین میکنند. مافیای ملک و مسکن که در بازار پول و مسکن آنقدر هست که در ۱۰۰ سال گذشته این مالیات نه تنها به تصویب نرسیده، بلکه حرفی از آن نیز به میان نیامده است. این باعث شده از ۱.۲ میلیون میلیارد تومان نقدینگی کشور بخش عمده آن ۷۰۰ هزار میلیارد تومان به سمت سوداگری زمین و مسکن که مالیات هم نمیدهند، رفته است. این موضوع منجر شده پول به سمت بازار سرمایه و بورس حرکت نکند. قانون بانکداری هم یکی از عوامل بسیار مهمی است که در تضاد با توسعه بازار بورس است. عوامل متعدد نشان میدهد نظام بانکی با نفوذ در بازار سرمایه آن را کوچک و سیطره خود را بر بازار بورس حاکم کرده است. حال میبینیم بانکداری که مجوز بانک گرفته همهکاره است. بساز بفروش میکند، صندوقدار است و غیر از فعالیت اصلی بانکی خود همهکار میکند. این نقدینگی را در بانکها قفل کرده است. در همه زمینهها به اسم کمک به بورس سهام بورس را کوچک نگه داشته و بورسهراسی ایجاد کرده است در صورتی که بازار سرمایه میتواند سودهای کم ریسک و بدون ریسک داشته باشد و سرمایهگذاری بورس میتواند به سلایق سرمایهگذاری جواب بدهد . بانکها به جای فعالیت بانکی به تضاد منافع آنها با توسعه بورس میاندیشند.