صفحه اصلی / استان ها / قم / ساواکی‌های قم و تهران مرا خوب می‌شناسند
ساواکی‌های قم و تهران مرا خوب می‌شناسند

/خاطرات انقلاب/

ساواکی‌های قم و تهران مرا خوب می‌شناسند

‌آیت الله گرامی از مراجع تقلید شیعه و از مبارزین سیاسی با اشاره به اینکه بیشتر اوقات در طول مبارزات همراه امام(ره) بوده است، عنوان کرد: یک روز در خودرو بودم، یک خودروی ساواک من را تعقیب می کرد، شیشه را پایین کشیدم، مامور ساواک در مورد مشخصاتم سوال کرد، من که از دست ساواک خسته شده بودم صریح گفتم من محمد علی گرامی، فرزند عباس، شماره شناسنامه 11، متولد قم، ساکن قم، از مدرسین حوزه هستم و ساواکی های قم و تهران من را خوب می شناسند.

انقلاب

‌به گزارش کسب و کار نیوز‌، آیت الله محمد علی گرامی از مبارزین سیاسی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ابتدا ضمن معرفی خود گفت: بنده متولد سال ۱۳۱۷ و از شاگردان امام خمینی(ره) و از مبارزین دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بودم.

آیت الله گرامی افزود: در طول عمر در رابطه با مبارزات خود دوبار تبعید و دو بار زندان و چندین بار به شدت شکنجه شدم، اما دست از انقلاب و مبارزه نکشیدم.

وی اظهار کرد: بخش زیادی از خاطرات زندگی ام، دوران تبعید، زندان و شکنجه ام، در کتابی از طرف مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی مصاحبه مفصلی در جلسات متعدد در مورد زندگی خودم و مربوط به حوادث انقلاب داشته و آن را گردآوری کرده است.

این مبارز سیاسی خاطرنشان کرد: برخی از ائمه جماعات و بزرگان می گفتند دوبار خاطرات شما را خوانده ایم و به نکات جالبی درباره مبارزات در آن دوران پی برده ایم.

در دوران خفقان پهلوی،حضور امام(ره) و مرجعیت تنور انقلاب را گرم نگاه می‌داشت

وی تصریح کرد: در بیشتر اوقات در طول مبارزات همراه امام(ره) بودم و در جریان نطق کاپیتولاسیون و نطق مربوط به روز عاشورا و چهارشنبه آخر سال ۴۱ قرار داشتم و از نزدیک شجاعت و مجاهدت های امام(ره) را می‌دیدم.

این مبارز انقلابی بیان کرد: در دوران خفقان رژیم پهلوی، حضور امام(ره) و مرجعیت تنور انقلاب را گرم نگاه می داشت و این امر انقلابیون را دلگرم به ادامه مبارزه می کرد، به طوری که با همه شرایط بدی که داشتیم به شکل گیری نهضت امیدوار بودیم.

این مرجع تقلید شیعه در مورد چگونگی ورود به حوزه عنوان کرد: بنده تحصیلات ابتدایی ام را در مدرسه باقریه در جوار فیضیه سپری کردم، آن چه من را به طلبگی علاقه مند کرد؛ منبرهای مرحوم تربتی بود. ‌در آن زمان روحانیت هنوز جایگاه واقعی خود را نداشت، از این رو پدر مخالف بود که من طلبه شوم اما با توجه به علاقه ای که داشتم وارد حوزه شدم.

این مفسر قرآن کریم اظهار کرد: آن دوران جنبه های مادی اصلا در طلبگی مطرح نبود و به سلامت نفس می‌پرداختند و طلبه ها واقعا برای دروس حوزه و طلبگی و تلمذ در نزد استاد با جان و دل در کلاس ها حاضر می‌شدند.

وی در مورد حضور خانواده در جریان مبارزات گفت: برادران من نیز از مبارزین انقلابی بودند و یکی از برادرانم که جراح ارتوپد است در جریان مدرسه فیضیه به طور مخفیانه مجروحین را مداوا می کرد، وی با یک هیات اسلامی از جمله آقایان حجتی و رضا گائینی همکاری داشت.

آیت الله گرامی افزود: برادر کوچکترم بعد از تبعید امام(ره) در دبیرستان حکمت مقاله ای که در مورد کاپیتالاسیون نوشته بود را خواند و در آن وضعیت و شرایط در مبارزات حضور داشت.

گاهی با سوزن بر لب و صورتم می زدند و با آتش سیگار سینه‌ام را سوزاندند

وی عنوان کرد: یک بار من در سال ۴۲ تبعید شدم، یک بار نیز حین سخنرانی تندی که علیه رژیم داشتم به زندان افتادم، در آن دوران شکنجه ها بسیار سخت بود، من را به پنجره ها می بستند و با شلاق و کابل به شدت می زدند و کلمات زشتی به زبان می آوردند.

آیت الله گرامی اظهار کرد: گاهی نیز با سوزن بر لب و صورتم می زدند و با آتش سیگار سینه ام را سوزاندند، سپس من را به زندان قصر فرستادند. سال ۵۵ وقتی آزاد شدم بیشتر تحت کنترل ساواک قرار گرفتم، اما ‌از طریق جوان ها به تبلیغ انقلاب می پرداختم و دست از مبارزه برنداشتم.

وی بیان کرد: امام سال ۴۳ تبعید شدند؛ در آن زمان به فکر تالیف کتابی درباره نحوه حکومت افتادم، اهل نوشتن بودم؛ حتی ‌خاطرات تبعید خود ‌به گنبد قابوس در سال ۴۴ را در کتابی به نام “شرح حال یک تبعیدی” با اسم مستعار علی ابومحمد نوشتم.

آیت الله گرامی عنوان کرد: بعد از دستگیری امام فعالیت های ما افزایش یافت، به ویژه اینکه از سال ۵۲ به بعد شکنجه های ساواک نیز شدید تر شده بود، هر چند بعد از پیروزی انقلاب از کسانی که من را شکنجه کردند نیز شکایت نکردم.

وی تصریح کرد: به یاد دارم بعضی از اعلامیه‌ها را در کتابی منتشر کرده بودم؛ این اعلامیه ها با امضای خودم در منزل موجود بود که با تهاجم ساواک به منزلمان از بین رفت. اولین بار که مرا دستگیر کردند و به شهربانی بردند به منزل ما آمدند و کتاب ها و اعلامیه ها را با خود بردند.‌

این مرجع تقلید اظهار کرد: بنده عکس های زیادی داشتم که به همراه کتاب های امام(ره) بردند، در یک روز که سخنرانی تندی داشتم ماموران برای دستگیری من همه جا را محاصره کردند، بعد مرا به خیابان ایستگاه قم در ساواک بردند. ‌رئیس ساواک مرد بسیار خبیثی به نام ترابی بود. یک بار هم به دلیل امضای اعلامیه ها دستگیر و شکنجه شدم.

آیت الله گرامی خاطرنشان کرد: بعد از پیوستن روحانیت به انقلاب، عموم مردم و بازاری ها نیز به این نهضت پیوستند و انقلاب هر روز جان بیشتری می گرفت.

وی گفت: کاپیتالاسیون از جمله موضوعاتی بود که در سال ۴۳ مطرح شد، روزی که امام(ره) این موضوع را متوجه شدند، خیلی ناراحت شده و با علما دیدار داشتند، ایشان می‌گفتند کاپیتالاسیون خواب را از چشم من گرفته است، چون با این قانون، آمریکایی ها مرتکب هر جنایتی می‌شدند و مصونیت می یافتند.

این مبارز سیاسی و انقلابی بیان کرد: این موضوع فرصتی برای ادامه مبارزات بود. امام(ره) ‌پس از سخنرانی درباره کاپیتالاسیون در سال ۴۳ دستگیر و به ترکیه تبعید شدند.

وی عنوان کرد: جامعه مدرسین پس از دستگیری امام فعال تر شده و اساتید حوزه جلساتی داشتند و این امر تا حدی ساواک را نگران می کرد، لذا پس از تبعید امام در سال ۴۳ روحانیت به طور جدی وارد میدان مبارزات شدند.

آیت الله گرامی یادآور شد: یکی از وقایع در سال ۴۶ حمله به بیت امام(ره) و غارت کتابخانه ایشان بود، جایی که درمانگاه قرآن و عترت کنونی در خیابان حجتیه قم است.

وی خاطرنشان کرد: وقتی امام را به پاریس تبعید کردند خیلی ناراحت شدم، مرجعیت با پاریس تناسبی نداشت، غافل از اینکه خداوند مسبب الاسباب است و در مرجعیت این حرف ها وجود ندارد و امام (ره) به خوبی این شرایط را مدیریت می کند.

این مبارز سیاسی گفت: امام(ره) شخصیت عجیبی داشتند و واقعا نسبت به دنیا بی اعتنا بوده و به هر مبارزی می‌گفتند اگر برای خدا کاری می کنید نباید از من و دیگران انتظار قدردانی داشته باشید.

وی افزود: یک روز در خودرو بودم، ساواک من را تعقیب می کرد، شیشه را پایین کشیدم، مامور ساواک در مورد مشخصاتم سوال کرد، من که از دست ساواک خسته شده بودم صریح گفتم من محمد علی گرامی فرزند عباس شماره شناسنامه ۱۱ متولد قم ساکن قم از مدرسین حوزه هستم و ساواکی های قم و تهران من را خوب می شناسند.

آیت الله گرامی خاطرنشان کرد: این ها را که می گفتم ساواکی عقب نشینی کرد و کنار رفت، این مسائل نشان می‌داد که چقدر از انقلاب و مردم ترسیده اند.

وی در مورد حادثه ۱۹ دی نیز توضیح داد: این روز شروع یک جریان بزرگ بود، ‌وقتی قضیه ۱۹ دی پیش آمد تعدادی از بازاری ها نزد ما آمدند و گفتند چرا نشسته اید تعدادی از افراد را کشته اند.

این مرجع تقلید شیعه اظهار کرد: من نیز فورا اعلامیه ای با امضای حوزه علمیه نوشتم و منتشر کردم، اعلامیه تندی بود، بسیاری از علما را بعد از ماجرای ۱۹ دی تبعید کردند، اما با همه تلاشی که رژیم داشت انقلاب به پیروزی رسید.

انتهای پیام

دبیر: زهرا حبیب پور

همچنین مطالعه کنید:

کارگران ساختمانی

کارگران ساختمانی در قم منتظر وام ۲ میلیون تومانی هستند

به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ایسنا,اکبر شوکت با اشاره به بیکاری …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.