شایلی قرائی
رضا نصری، حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل در این رابطه گفته است: بخاطر رقابت های جناحی نقش تحریم را کمرنگ کردید تا بگویید مسائل اقتصادی ناشی از سوء مدیریت داخلی است. بی آنکه بگویید سومدیریت سیستمیک خود از اهداف و پیامدهای تحریم است! حالا خود مانده اید و یک افکار عمومی که باورش شده اشکال از مدیریت است اما امیدی به اصلاح آن هم ندارد. برنامه چیست؟
آنچه از اقدامات و سخنان دولت مشخص است، سیاست اقتصادی آنها، حرکت خاموش به سمت پیادهسازی ناقص اقتصاد نئولیبرالیستی با شعارهای انقلابی است. این مدل کارکرد به دلیل پیادهسازی ناقص، نه دستاوردهای مثبت اقتصاد لیبرالی را به همراه خواهد داشت، نه به بهبود عدالت اجتماعی منجر خواهد شد.
در شرایط به هم خوردن معادلات امنیت غذایی در دنیا به دلیل جنگ در اوکراین و همچنین عدم وجود افق روشنی برای احیای توافق بینالمللی در موضوع هستهای ایران، انجام این تعییرات بسیار پرریسک و پرتنش است. امیدواریم تصمیمگیران همه جوانب را به طور کامل دیده و پیشبینی کرده باشند.
تب گرانی در بازارها
مرتضی افقه، اقتصاددان
وضعیت پیش آمده درباره افزایش قیمت کالاها و گرانی های اخیر بارها پیش بینی شده و در رابطه با آن هشدارهای لازم داده شده بود. این بحران گرانی از قبل هم قابل انتظار بود. کشور سه سال تحریم های سخت را پیش رو داشته است. این در حالی است که انتظار بر این بود که با روی کار آمدن بایدن در آمریکا و دولت جدید در ایران، مسئله تحریم ها حل شود. اما متاسفانه اتفاقات بر اساس انتظارات پیش نرفت. نه تنها تحریم ها لغو نشد بلکه مسئله افایتیاف (FATF) نیز بلاتکلیف باقی ماند.
اقتصاد ایران نیز وابسته به تجارت خارجی است. فروش نفت برای تامین ارز مورد نیاز کشور ضرورت دارد. باید برای تولید ارز وجود داشته باشد. اما این مسائل اتفاق نیفتاد. دولت در تصویب بودجه نیز برای تامین منابع آن درمانده شد. اشتباهات دولت و مجلس نیز در این بحران ها بی تاثیر نبوده است. وعده ها بسیار زیاد بود. مسابقه وعده های غیرممکن در دولت و بین وزرا اتفاق افتاد. با همین فرآیند، زمینه پرورش انتظارات تورمی فراهم شد.
از سوی دیگر موضوع حذف ارز دولتی اتفاق افتاد. ارز در بودجه نیز ۲۴ هزار تومان بسته شد. تعرفه واردات با ارز جدید و ۲۴ هزار تومانی تصویب شد. در همین حین قیمت آرد برای مصارف غیر نانوایی افزایش داده شد. تمامی این عوامل منجر به ایجاد شوک قیمتی شد و دولت هم هیچ گونه برنامه ای برای کنترل آن ندارد.
حداقل در دوره آقای احمدی نژاد یارانه داده شد و سپس افزایش قیمتها اتفاق افتاد. در دولت فعلی همواره وعده افزایش یارانه شنیده می شود و در عمل هیچ اتفاقی نمی افتد. در حال حاضر بخش تولید زیر فشار است. با بروکراسی های ناکارآمد، وعده ها، تصمیمات خلق الساعه و… تولیدکننده درمانده شده است. تورم بالای ۳۰ درصد در بخش تولید مشکلات بسیاری را برای این بخش ایجاد کرده است. تامین مواد اولیه دچار مشکل شده است. تقاضا برای کالا با این گرانی ها کم می شود و تولیدکننده هم از افزایش قیمت راضی نیست. اما چاره ای نیز وجود ندارد و همه ناراضی هستند.
نمی شود سر را زیر برف کرده و صحبت کرد. دولت مرتب وعده های بدون مبنا می دهد. دولتی ها مدعی هستند مانند قبل از تحریم ها نفت فروخته می شود. قیمت نفت هم نسبت به دوره قبلی دو برابر شده است. اگر این ادعا واقعیت داشته باشد اصلا نباید این مشکلات را داشته باشیم. پس این صحبت ها به بلوف بیشتر می ماند. دولت تیم اقتصادی درستی ندارد و مجلس هم اراده ای برای همراهی با دولت ندارد. چشم انداز اقتصاد ایران اصلا مطلوب نیست و بدون لغو تحریم ها این وضعیت تشدید خواهد شد.