به گزارش کسب و کار نیوز، اگر فکر میکنید که ما صرفا با «شریف»ها و «دانشبنیان»ها و «پارک»ها و «مقاله بیرون دادن»ها و «سورنا ستاری»ها و «معافیت نخبگان»ها و… در نبرد تبدیل شدن ایران به قطب استارتآپی منطقه (حتی اگر حاضر هم بودیم!) یارای رقابت داریم، تجدید نظر کنید چون «خانه از پایبست ویران است.»
در شرایطی سازمانهای مختلف مثل معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، صندوق نوآوری و شکوفایی، پارکهای علم و فناوری و… حمایتهای خود را در لفافه پرزرق و برقی پیچیدهاند که در عمل با تدابیر بیخردانهای که در این بخش یا بخشهای دیگر پیش گرفته میشود در عمل این حمایتها کاری از پیش نخواهد برد. این در حالی است که میان کشورهای منطقه از جمله امارات، بحرین، عربستان و حتی اردن رقابتی دشوار برای تبدیل شدن به قطب استارتآپی خاورمیانه در جریان است؛ اما کشور ما کجای این رقابت قرار دارد؟
در حال حاضر دوبی به عنوان قطب استارتآپی منطقه شناخته میشود؛ اما بازار این شهر بسیار کوچک است و کشش چندانی ندارد، به همین دلیل کسبوکارها چارهای جز فعالیت در نقاط دیگر ندارند. در چنین شرایطی ایران با وجود جمعیت جوان بیشتر از عربستان، برخورداری از نیروی متخصص مثل اردن و بازار بزرگ و بکر پتانسیلی به مراتب بیشتر از تمامی کشورهای منطقه برای میزبانی از استارتآپهای بینالمللی دارد؛ اما عدم وجود سیاستهای حمایتی مطلوب و تحریمهای اقتصادی باعث شده صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر و کارآفرینان تمایل چندانی به فعالیت در ایران نداشته باشند. نکته ناامیدکننده اینجاست که شرایط نهتنها بهبود پیدا نکرده، بلکه قطع دو هفتهای اینترنت و زمزمههایی مبنی بر احتمال پیادهسازی شبکه ملی اطلاعات بهویژه در مناظرههای یکطرفه صدا و سیما، این نگرانی را به وجود آورده که دسترسی استارتآپهای فعلی به مشتریان، سازمانها و سرویسهای خارجی از موتور جستجو گرفته تا ابزارهای تحلیل و آنالیتیکس قطع شود. در شرایط فعلی با تدابیری (بخوانید بیتدبیری) که برخی مسئولان انجام میدهند، نهتنها تلاشهایی که در چند سال اخیر برای جذب سرمایهگذاران سنتی به استارتآپها به هدر رفت، که در چنین شرایطی هیچ سرمایهگذار خارجی حاضر نیست دارایی خود را به اکوسیستمی تزریق کند که امکان سرویسدهی پایدار به مشتریان داخلی خود را هم ندارد.
بر کسی پوشیده نیست که استارتآپها با ارائه راهحلهای نوین برای چالشهای قدیمی به اشتغالزایی، تقویت اقتصاد، جذب سرمایه خارجی، صرفهجویی در هزینهها و حتی ایجاد کمپانیهای میلیون دلاری در مقیاس جهانی کمک میکنند. همین عامل باعث شده کشورهای منطقه با اختصاص بودجههای هنگفت در فراهم کردن زیرساختهای قوی و جذاب برای استارتآپها گوی سبقت را از هم بربایند؛ رقابتی که متاسفانه در آن نامی از ایران به چشم نمیخورد.
مهاجرت استارتآپها به دلیل سوءمدیریت و بیتدبیری
محسن برزگر خلیلی، مدرس و مشاور کارآفرینی و کسبوکار در مورد مشکلاتی که در کشور پیش روی استارتآپهاست، به «کسب و کار» می گوید: «ما در کشور در بحث کسبوکارها چند مشکل اساسی داریم که گریبانگیر کسبوکارها بهخصوص استارتآپهاست. مشکل نخست این است که ما بحث قوانین و مقررات را داریم؛ قوانین و مقررات دستوپاگیر که هر روز یک ساز را کوک میکنند. مشکل دوم بحث فساد سیستماتیک اداری است که در ایران وجود دارد؛ یعنی شما هم درگیر قوانین و مقررات هستید و هم درگیر بحث فساد سیستماتیکی که وجود دارد؛ منظور این است که هم باید از نظر قانونی هر روز این اداره و آن اداره باشید و در بحث فساد، هر کجا که میروید همه اهل رشوه گرفتن و… هستند. مشکل سوم نیروی انسانی ناکارآمدی است که در ایران وجود دارد و دلیل آن ضعف سیستم آموزشی ماست. باید توجه داشت که خیلی روی این موضوع کار نشده است. به همین دلیل نیروی انسانی کارآمد سخت پیدا میشود. متاسفانه بحث تحریمها را نیز به این مشکلات بیفزایید که باعث شده راهاندازی کسبوکار در ایران کار بسیار سختی باشد. در حال حاضر نیز دولت با کسری بودجه مواجه است و سال بعد هم سال عوارض و مالیات است؛ این به این معنی است که هرچه فشار است روی بخش خصوصی است. فرض کنید در این شرایط استارتآپی که تازه میخواهد کسبوکار خود را راهاندازی کند نیاز به حمایتهای مختلف دارد. این ناهماهنگی بین قسمتهای مختلف باعث میشود آن استارتآپ نتواند آنطور که باید و شاید، از این حمایتها استفاده کند. از طرف دیگر مشکلات داخلی را در نظر بگیرید و از طرف دیگر کشورهایی مثل ترکیه، عربستان و کشورهایی که در منطقه هستند شروع کردهاند روی بحث جذب استارتآپهای ایرانی؛ یعنی آنها به دلیل اینکه میخواهند قطب این موضوع شوند شروع کردهاند آفرهای بسیار خوبی میدهند و شرایط بسیار خوبی ایجاد میکنند. نهتنها کشورهای منطقه، بلکه اروپا، فرانسه، کانادا و… قبلا ویزای کارآفرینی میدادند؛ اما در حال حاضر ویزای استارتآپی خیلی مد شده؛ یعنی آنها تیم و ایده خوب را بررسی و سپس شرایط بسیار خوب ایجاد میکنند. این کشورها هم از آن طرف سیاستهای تشویقی خوبی در نظر گرفتهاند و فضای آرامی را ایجاد کردهاند و از طرف دیگر ما بهدلیل مشکلات داخلی که داریم و حلقههای اکوسیستم هنوز شکل نگرفته و این فساد و قوانین و مقررات خیلی اذیت میکند، در نتیجه باعث میشود ما این وضعیت را داشته باشیم. عقلانیت و تدبیر اصلا در کارهای مسئولان وجود ندارد و بیشتر مشکلات ما داخلی است. هرچند تحریمها نیز هست؛ ولی سوءمدیریت و بیتدبیری در ایران بیداد میکند و این باعث شده این مشکلات را برای استارتآپها بهوجود بیاورد. دورنمایی که از اقتصاد ایران میبینیم و سوءمدیریت که در ایران هست، باعث میشود تب مهاجرت در بین فعالان این اکوسیستم بالا بگیرد. بحث قطعی اینترنت در کنار دیگر مشکلات نشان میدهد حاکمیت هیچ درکی راجع به بحث کسبوکار ندارد. مگر میشود کسبوکاری باشد که با فضای مجازی کار نکرده باشد؟ قطع اینترنت آن ضرری که زد خیلی مهم نیست؛ آن پیامی که برای کسبوکارهای خردهپا و استارتآپها فرستاد این بود که اینجا جای امنی نیست و هر لحظه ممکن است شما تحتتاثیر این قضیه قرار بگیرید. به همین دلیل آن پیام برای ما بسیار دردناک بود و تاثیر عمیق روی کسبوکارها گذاشت و این بهراحتی قابل پاک کردن نیست و میتواند یک تاثیر منفی بلندمدت هم داشته باشد که کمکم استارتآپها به این نتیجه برسند که ایران جای مناسبی برای راهاندازی کسبوکار نیست.»