احسان قاضی زاده هاشمی نماینده اصولگرای مجلس و مجید فراهانی نماینده اصلاح طلب شورای شهر تهران که هر دو فعالیت در حوزه تشکلهای دانشجویی را در کارنامه داردند، علی رغم داشتن دو دیدگاه سیاسی متفاوت، متفق القول از حرکت دانشجویان خط امام (ره) در تسخیر لانه جاسوسی دفاع کرده و آن را واکنشی به رفتار آمریکا دانستند.
قاضی زاده به عنوان دبیر کل اسبق جامعه اسلامی دانشجویان و فراهانی به عنوان عضو اسبق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در دومین میزگرد ایسنا برای بررسی فراز و فرودهای فعالیت جنبش دانشجویی از ابتدای انقلاب تاکنون با موضوع تسخیر لانه جاسوسی و اقدام برخی از دانشجویان در سالهای اخیر در حمله به دو سفارت انگلیس و عربستان شرکت کردند که مشروح آن را در زیر میخوانید:
احسان قاضی زاده در بررسی اهداف تسخیر لانه جاسوسی و بعد از آن اعلام برائت برخی از دانشجویان آن زمان از این اقدام و همچنین اقامت فرزندان این افراد در آمریکا گفت: موضوع تسخیر لانه جاسوسی در سال ۵۸ را باید در تداوم انقلاب ۵۷ دید. نمیتوان ۱۳ آبان ۵۸ را منهای ۲۲ بهمن ۵۷ بررسی کرد، چون آن زمان فضا و تفکر انقلابی با حجم گسترده از تحولات در ابتدای پیروزی انقلاب حاکم بود.
وی با اشاره به تدوین قانون اساسی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۵۸ افزود: در آن زمان بحث جدی این بود که برای خاندان پهلوی و بقایای رژیم شاهنشاهی چه اتفاقی میافتد که به دنبال آن شاهد تشکیل دادگاههای ابتدای انقلاب، بازداشتها، دستگیریها و برخوردها بودیم، امری طبیعی که در هر انقلابی وجود داشته بدان معنا که در ابتدای هر انقلابی برخوردی با بقایای رژیم سابق شده است.
قاضی زاده: رفتار دولت حاکمه آمریکا باعث تسخیر لانه جاسوسی شد که بر آمده از خواست عمومی مردم بود.این فعال اسبق دانشجویی یادآور شد: در این بین نحوه نگاه آمریکا به خاندان پهلوی، آمریکا را وارد این معادلات کرد یعنی مشخصاً بحث سفر شاه به آمریکا و پیگیری درمان شاه و دادن پناهگاه به او و درمانش در مقر نظامی آمریکا و دوباره خارج کردن شاه که این بردن و آوردن شاه از سوی آمریکا به لحاظ سیاست خارجی متأثر از فضای مردم ایران بود رفتارهایی که باعث شد نگاه مردم ایران خیلی نسبت به آمریکا منفی و در نهایت منجر به تسخیر لانه جاسوسی شود به عبارت صریحتر رفتار دولت حاکمه آمریکا بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۳ آبان ۵۸ باعث تسخیر لانه جاسوسی شد.
وی با تاکید مجدد بر اینکه نوع فعل و انفعالات دولت حاکمه آمریکا با انقلاب ایران باعث تسخیر لانه جاسوسی شد، ادامه داد: البته مردم ایران سابقه ذهنی از اقدامات آمریکاییها قبل از انقلاب در حفظ و حراست از شاه، روی کار آوردن بختیار، سفر هایزر و موضع گیری ها نسبت به تثبیت و حمایت از شاه داشتند؛ دولت آمریکا در مسیر تقابل با مردم ایران، پشتیبانی از خاندان پهلوی، عدم پذیرش واقعی انقلاب ایران و عدم احترام واقعی به مردم ایران و رفتار از موضع قدرت منشی و قدرت نمایی با مردم حرکت میکرد.
قاضی زاده با بیان اینکه موضوع تسخیر لانه جاسوسی را باید با تحولات و فضا و شرایط انقلاب بررسی کرد، گفت: آن چه در لانه جاسوسی انجام شد برآمده از خواست عمومی بود. البته برخی میگویند همان سال با این کار مخالف بودند اما هیچ سند و مستند تاریخی وجود ندارد که این افراد اعلام مخالفت خود را در ۱۳ آبان ۵۸ ثبت کرده باشند ممکن است سالها بعد چنین چیزی را گفته باشند؛ در آن زمان بسیج و هدایت گری افکار عمومی در جهت حمایت از تسخیر بود و این موج مردمی آن را به عنوان انقلاب دوم ثبت کرد همان طور که حضرت امام (ره) از حرکت دانشجویان حمایت کردند.
قاضی زاده یادآور شد: در آن زمان کاریزمای امام (ره) آنچنان فوق العاده زیاد و مستحکم بود که به هر موضوعی اشاره میکردند انجام میشد. ایشان بعد از تسخیر لانه جاسوسی علاوه بر سخنرانی و دادن پیام، دانشجویان تسخیر کننده را به حضور پذیرفتند که این نشان دهنده تأئید فضای عمومی بود.
وی با تاکید بر اینکه تسخیر سفارت آمریکا رفتار هیجانی نبوده است، گفت: به لحاظ منطقی تسخیر لانه جاسوسی در سال ۵۸ یک واکنش واقعی و تاریخی به رفتار و اقدامات آمریکاییها در قبال انقلاب ایران بود که اینها را میتوان در نوع مداخله، نقش آفرینی و ایجاد نقش در کشور توسط آمریکا دید. آمریکاییها هیچ گاه حاضر به رد، نفی یا عدم پاسخگویی در قبال شاه نشدند، شاه را پذیرفته و پشتیبانی کردند و اصلاً خود شاه در آن زمان موضوعیت داشت. قاضی زاده: تسخیر سفارت آمریکا رفتار هیجانی نبود که واکنش واقعی و تاریخی به رفتار و اقدامات آمریکا بود.
قاضی زاده ادامه داد: همان زمان این بحث وجود داشت که آیا با انقلاب ایران همان کاری را میکنند که با کودتای ۲۸ مرداد کرده بودند؟ چون پیش از آن آمریکاییها چندین بار شاه را برده و آورده بودند و بیم این میرفت همان کار را در انقلاب ایران انجام دهند.
این فعال دانشجویی اسبق با بیان این که تسخیر لانه جاسوسی کاری واقعی و منطقی بر اساس وقایع تاریخی بود، افزود: طبق منطق مطالعه تاریخی بی اعتمادی مردم به آمریکا کاملاً پذیرفته شده است. در همان ابتدای انقلاب آمریکاییها به جد با انقلاب صریح و بدون پوشش مقابله میکردند.
در ادامه این میزگرد مجید فرهانی در تبیین دلایل تسخیر لانه جاسوسی گفت: باید وقایع را بر اساس شرایط مشخص حاکم بر آن واقعه تحلیل کرد. اینکه در وقایع سیاسی آن اتفاق را از موقعیت خود جدا کرده و مسائل پیرامونی، محیطی و یا پیش زمینهها و یا اصطلاحاً مقتضیات زمان و مکان و شرایط را در نظر نگرفته و فقط یک واقعه را از یک زمانی در زمان دیگر تحلیل کنیم ما را به خطا میبرد لذا اتفاقاتی که در زمان سیاسی یک جامعه میافتد باید در متن آن واقعه و شرایط اجتماعی سیاسی فرهنگی و اقتصادی و موقعیت آن واقعه تحلیل شود.
وی افزود: به لحاظ جامعه شناسی، در انقلابها و حکومتهای برآمده از انقلابها دو مسیر از هم قابل تفکیک است یکی دوران تأسیس و دیگری زمان استقرار که بعد از مدتی به ساحل امن و آرامش میرسد. وقتی اتفاقات دوران تأسیس در زمان دوران استقرار بررسی میشود ممکن است عجیب به نظر برسد؛ مثلاً سالهای اولیه انقلاب ما اتفاقات متعددی همچون انقلاب فرهنگی، تعطیلی دانشگاهها، تسخیر سفارت آمریکا و برخی اماکن دیگر، افشاگریهای گسترده در سطح جامعه، انتشار اسناد درباره افراد مختلف، محاکمه افراد متعدد و بعضاً اعدامها و اخراجهای مختلف و سایر اتفاقات در آن فضای پر تلاطم تأسیس انقلاب رخ داد که لزوماً نشانی از آن اتفاقات در دوران استقرار انقلاب دیده نمیشود.
وی توضیح داد: در حال حاضر تسخیر و تعرض به سفارت خانههای خارجی امری مذموم در همه جای دنیاست چون سفارت خانه خاک آن کشور است و رخ دادن این اتفاق قابل پذیرش نیست، حتی اگر با سفارت خانهای مساله وجود داشته باشد هم قطع رابطه صورت میگیرد. با همین منطق معتقدیم اتفاق رخ داده برای سفارت عربستان و حمله عدهای و آتش زدن آن پذیرفتنی نیست چون تنها هزینههای زیادی را به سیاست خارجی کشور و رابطه با کشورهای عربی تحمیل کرد. فراهانی: حمله عدهای و آتش زدن سفارت عربستان پذیرفتنی نیست، نتیجه آن هم تحمیل هزینههای زیاد به سیاست خارجی و رابطه با کشورهای عربی شد.
این فعال اسبق دانشجویی با تاکید مجدد بر این که باید تسخیر لانه جاسوسی را متناسب با شرایط آن زمان تحلیل کرد، افزود: خاصیت انقلابها از بین بردن نظم قبلی و تلاش برای استقرار نظم جدید است. در دوران انقلاب و فضای پرتلاطم و پرشور آن زمان هر روز شاهد تظاهراتی در سطح کشور بودیم و فضای ضد حاکمیت و ضد دیکتاتوری مستقر وجود داشت. شاه بسیاری از افراد را کشته و زندانی کرده بود و به دنبال آن هجمه ای در داخل علیه شاه بود پس طبیعتاً در این شرایط شاه به عنوان نقطه کانونی همه تهاجمها قرار داشت.
وی ادامه داد: از طرف دیگر ذهنیت تاریخی از دفاع آمریکا از شاه وجود داشت که نمونه آن دخالت مستقیم و کودتا در سال ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق و بازگرداندن شاه بود. شاه هم بعد از خروج از کشور به مصر و پاناما و بعد آمریکا رفت که بلافاصله همه و حتی دولت موقت هشدار دادند که اگر آمریکا شاه را بپذیرد به واسطه ذهنیت تاریخی دیگر امکان کنترل مردم نسبت به آمریکا وجود ندارد. آن زمان به شدت این ذهنیت ایجاد شد که قرار است دوباره کودتایی سازمان دهی شود، چون آن ایام شاهد کودتاهایی همچون نوژه بودیم.
فراهانی اضافه کرد: در چنین شرایط و در یک فضای به شدت رادیکال چپ گرایانه بر ضد هر آن چه منتسب به گذشته بود، دانشجویان دانشگاههای تهران یعنی انجمنهای اسلامی دانشگاههای شریف، امیرکبیر، تهران، شهید بهشتی، علم و صنعت و تربیت معلم جلساتی را بعد از جلسه با امام (ره) و توصیه ایشان بر وحدت تشکیل داده و تحکیم وحدت را ایجاد کردند تا حرکات منسجم و هماهنگی داشته باشند. این دانشجویان در جلسات خود به این نتیجه رسیدند که به اعتراض پذیرش شاه توسط آمریکا به صورت موقت و حداکثر ۲۴ ساعت سفارت آمریکا را بگیرند که ضمن دادن پیام جدی به کل دنیا حمایت داخلی هم کسب کنند سپس سفارت را تخلیه کنند تا نشان دهند مخالف این اتفاق بوده و اگر قرار به کودتایی باشد مجدداً این کار را انجام میدهند. تسخیر لانه جاسوسی واکنشی به اقدام آمریکا در پذیرش شاه توسط دانشجویان ۴ دانشگاه و عدم همراهی انجمنهای اسلامی دانشگاههای تربیت معلم و علم و صنعت بود.
وی با تاکید بر اینکه تسخیر لانه جاسوسی واکنشی نسبت به اقدام آمریکا در پذیرش شاه و تداعی معانی از رخ دادن مجدد کودتا بود، گفت: در همان جلسه نمایندگان دانشگاههای علم و صنعت و تربیت معلم با این کار موافقت نکردند چون این کار را چپ گرایانه میدانستند آنها حتی پیشنهاد تسخیر سفارت شوری را دادند و با تسخیر لانه جاسوسی همراهی نکردند.
فراهانی یادآور شد: در نهایت چهار دانشگاه دیگر طبق توافقی هر کدام صد دانشجوی عضو انجمن خود را سازمان دهی میکنند و ۴۰۰ دانشجوی عضو انجمن اسلامی ۴ دانشگاه تهران در روز ۱۳ آبان همزمان با روز دانش آموز و انجام راهپیمایی در آن روز به یکدیگر پیوسته و زنجیر سفارت آمریکا را با آهنبر بریدند و سفارت را تسخیر کردند.
وی ادامه داد: دانشجویان قبل از این اقدام با آقای خوئینیها که به سید احمد آقا خمینی و امام (ره) نزدیک بود، مشورت میکنند تا از نظر امام (ره) مطلع شوند تا مجوزی از امام (ره) داشته باشند؛ آقای خوئینیها به آنها میگوید که قطعاً امام با این کار مخالف نیست اما چون دولت موقت مستقر و سرکار است در تائید این کار معذوریت دارند لذا اگر امام (ره) در عمل انجام شده قرار گیرند احتمالاً با این کار مخالفت نمیکنند. بعد از تسخیر این کار از طریق آقای خوئینیها به دفتر امام (ره) اطلاع داده میشود و آقای سید احمد خمینی به امام (ره) مراجعه میکنند که ایشان بعد از نماز در واکنش میگویند جای خوبی را گرفتند و محکم نگه دارند. این پیام و تأیید به هیچ عنوان در مخیله دانشجویان تسخیر کننده نمیگنجید.
فراهانی ادامه داد: این موضوع باعث میشود اتفاقی که قرار بود موقت انجام شود به مدت ۴۴۴ روز طول کشید و در آینده منشأ تأثیرات شد. البته بسیاری از تحلیل گران معتقدند اگر این اتفاق رخ نمیداد انقلابی باقی نمیماند و تسخیر لانه جاسوسی باعث ادامه انقلاب شد چون اسنادی به دست آمد که نشان میداد آمریکاییها به صورت گسترده در حال سازماندهی، جمعآوری اخبار و اطلاع رسانی بوده و از سفارت به عنوان پایگاهی برای کسب خبر سازماندهی و نفوذ استفاده میکردند و خودشان را به عنوان صاحب کشور میدانستند که برای آینده برنامه ریزی میکردند. اسناد نشان میداد چطور آمریکاییها فراتر از یک سفارت خانه جلسات متعدد با اعضای هیأت دولت، متنفذین، اپوزیسیون و افراد مختلف با هدف سازمان دهی برگزار میکردند که این اسناد این تحلیل را جدی میکند که اگر سفارت آمریکا تسخیر نمیشد وقایع جدیدی مشابه کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ رخ میداد. فراهانی: اگر سفارت آمریکا تسخیر نمیشد دیگر انقلابی باقی نمیماند چون آمریکایی از سفارت به عنوان پایگاهی برای نفوذ استفاده میکردند.
قاضی زاده در پاسخ به سوالی مبنی بر تغییر رفتار تسخیرکنندگان در سالهی بعد از تسخیر لانه جاسوسی، اظهار کرد: پاسخ این سوال در جواب دادن به سوالهای دیگر است؛ اینکه انقلاب را در چه چیزی میبینیم؟ در تفکر انقلابی با ایدئولوژی افرادی خاص؟ البته که تفکر انقلابی باید انقلابیونی هم داشته باشد. اما ممکن است افرادی که تازمانی به دنبال اندیشهای بودند از ارزشهای آن فاصله بگیرند. این اتفاق دلایل زیادی دارد، یا دچار مادی گرایی شدند یا دچار خروج و انحراف از ارزشها و آرمانهای اصیل شدند.
وی ادامه داد: ما باید بگویم انقلاب ایران یک تفکر انقلابی زنده است و این تفکر هنوز هم در جریان است و وجود دا د. اما در عین حال خیلی از افرادی بودند که سکان دار و پرچمدار این انقلاب بوده و بعد زمانی از این انقللاب جدا شدند.
این نماینده مجلس شورای اسلامی در تصریح گفتههایش افزود: جریانات خارج از انقلاب از بنی صدر و مجاهدین تا دیگران مگر خودشان را در انقلاب سهیم نمیدانستند؟ مگر قطب زاده و امثال او همراه امام نبودند؟ چند تا از همانهایی که با امام وارد فرودگاه ایران شدند چه قدر باقی ماندند؟ آنچه که مهم است تفکر انقلابی است. در مقابل هم اندیشهای آمد خواست تا مقابل انقلاب بیاستد.
وی خاطرنشان کرد: طی چهل ساله انقلاب از این دست نمونهها داریم؛ انقلاب ایران اگر بخواهد انقلابی بماند باید به تفکر انقلابی پیوندش بزنیم نه به انسانها. انقلابیون که معصومیت ندارند.
این فعال دانشجویی اسبق با اشاره به ضرورت توجه به تغییر نسل گفت: اعتماد التزام اول است. سرنوشت انقلابهای دیگر را مطالعه کنید؛ انقلاب فرانسه فقط ۴۷ سال دوام آورد. با وجود شعارهایی مثل انقلاب آزادی خیلی دوان نیاورد. گفتند این انقلاب برای ما است ما زندان رفتیم سختی کشیدیم، کسی مثل ما نمیتواند از این انقلاب دفاع کند. همین تفکر باعث شد که انقلابیون از این طیف جدا شوند و بر همین اساس انقلاب ساقط شد.
وی بابیان اینکه “تفکر انقلاب باید ماندگار باشد” افزود: سرنوشت ایران نباید به افراد وابسته باشد. اینکه افرادی دنبال پشیمان سازی هستند و اعلام برائت میجویند یک روش است. حتی اگر صد نفر از تسخیرکنندگان هم بگویند ما اشتباه کردیم، مهم نیست؛ چراکه در مقابل هرکدام از آنها ۱۰۰۰ نفر وارد این اندیشه شدند.
قاضیزاده سپس گفت: واقعیت ریشه اصلی بحث ۱۳ آبان رفتار و حیمنه آمریکا بود.
در ادامه این نشست فراهانی با بیان اینکه ” اصولاً جنبشهای دانشجویی در دنیا جنبههای ضد امپریالیستی داشتند” تصریح کرد: در کشورهای غربی، همین الان هم جنبشهای دانشجویی ضد سرمایه داری است. دانشجویان به دنبال عدالت طلبی و برابری اقتصادی هستند. نمیتوان گفت الان میزان توسعه مندی در دنیا جوری شده که عدالت خواهی نداریم.
وی با اشاره به دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا گفت: تفکر دانشجویان آن زمان یک تفکر واقعی بوده است. خیلیها از آن قطار پیاده شده و وارد عرصههای دیگر شدند. بندهای که خودم فعالیت دانشجویی داشتم الان می گویم صدها موضوع بهتر است گفته نشود؛ اما جریان دانشجووی همیشه مطابه گر منتقد و رو به جلو وصریح بوده است.
فراهانی گفت: شرایط دنیا و زندگی بعضیها با زمان دانشجوییشان عوض شده و ممکن است امروز بگویند ما پشیمان شدهایم. اما چه در زمان انقلاب چه در طول جنگ در نوع رفتار امریکاییها با مردم ایران عوض نشده، ماهیت آنها تغییر نکرده است.
فراهانی در پاسخ به این سوال که چرا بعد از تسخیر سفارت آمریکا سفارت شوروی تسخیر نشد، خاطرنشان کرد: آن زمان شعار نه شرقی نه غربی جز شعارهای اصلی ما بود، با شوروی سابق هم ارتباط نداشتیم. بعد از حمله شوروی به افغانستان وارد فضای واکنشی هم شدیم. صدام هم از شوروی و هم از آمریکا کمک میگرفت. اسناد جنگ ما وجود دارد. این نظر که الزاماً در آن زمان سفارت شوروی هم باید تسخیر میشد وجود داشت؛ باید از خودشان پرسید که چرا به این نتیجه نرسیدند.
وی ادامه داد: به نظر من در آن دوره این کار اثر وضعی ویژه ای نمیگذاشت؛ پایه اصلی انقلاب ما مردم است. چیزی که صیانت کننده، حفاظت کننده و پایداری بخش به نظام است حضور مردم است؛ مثل راهپیمایی ۲۲ بهمن.
فراهانی در ادامه در تحلیلی از برخی اقدامات در برهه کنونی در حمله به سفارت خانههای انگلیس و عربستان اظهار کرد: در فضای دیپلماسی بینالمللی، هر کشوری به دنبال حداکثر کردن منافع ملی اش است. کشورها برای رسیدن به توسعه، رفاه، اهداف و تأمین منافع مردم خود چند اصل را دنبال میکنند اصل اول آن است که دوست و دشمن دائم وجود ندارد اما منافع دائم است این یعنی کشورها روابط خود را بر اساس منافع شأن تنظیم میکنند.
وی توضیح داد: هیچ کشور توسعه یافتهای وجود ندارد که تنش زدایی نکرده یعنی کشورها از منظر روابط مناسب با دنیا رفاقت و تعاملات مبتنی بر کسب و کار به توسعه رسیده اند. کشوری را در دنیا نمیتوان پیدا کرد که از طریق دشمنی و جنگ به توسعه رسیده باشد نمونه آن دو کشور کره شمالی و کره جنوبی است که هر دو یک کشور ملت و هویت بودند، کره جنوبی مسیر تعامل، پیشرفت و توسعه اقتصادی و سیاسی و دوستی با دنیا را در پیش گرفت اما کره شمالی مسیر دیوار کشیدن دور خود و تضاد و دشمنی را در پیش گرفت که امروز کره جنوبی جز سه کشور توسعه یافته آسیا اما کره شمالی جز ده کشور توسعه نیافته دنیا است.
فراهانی موضوع احترام متقابل را مهم دانست و گفت: ایران همواره به این موضوع تاکید داشته است پس این طور نیست که تصور شود مساله آمریکا و تسخیر سفارت آمریکا مساله ذاتی انقلاب بوده و بگوییم انقلاب به معنای تسخیر سفارت آمریکا است، گره زدن یک اتفاق به اصل انقلاب و حکومت درست نیست کما این که درباره عربستان نیز زمانی امام (ره) فرمود اگر از صدام بگذریم از فهد نمیگذریم بعد در مقطعی آن قدر روابط خوب شد که گفتند ایران و عربستان دو بال جهان اسلام هستند بعد دوباره ارتباطات بد شد لذا قداست دادن به اتفاقات از مهلک ترین شرایط است چون با دادن قداست به اتفاقی در دوران انقلاب حاضر به هیچ گونه تحلیل نیستند.
فراهانی ادامه داد: قطعاً تسخیر لانه جاسوسی منافع و مضارهایی داشته که باید آن را بررسی کرد و درس گرفت چون کشور و افرادی بالنده هستند که اتفاقات را تحلیل کرده و نقاط مثبت و منفی آن را دیده و سعی کنند در اتفاقات بعدی نقاط منفی کمتر و نقاط مثبت بیشتر شود. فراهانی: حرکات کاریکاتوریستی همچون حمله به دو سفارت عربستان و انگلیس هم سنخ اتفاقات اول انقلاب نیست که بخواهیم به آن مهر تائید بزنیم.
این فعال اسبق دانشجویی همچنین با اشاره به تعرض چند سال قبل به سفارت خانههای انگلیس و عربستان گفت: در این بین حرکات کاریکاتوری همچون حمله به سفارت خانههای عربستان و انگلیس هم سنخ اتفاقات اول انقلاب نیست که بخواهیم به آن مهر تأیید بزنیم. این حرکات غیرقابل پذیرش و خطرناک است که از ما کشوری نامطمئن، هیجانی و ناآشنا به اصول اولیه دیپلماسی و ارتباط با دنیا نشان میدهد که میتواند هزینههای وحشتناکی در عرصههای بین المللی ایجاد کند.
وی یادآور شد: در بدترین شرایط جنگ امام (ره) میفرمود که اگر آمریکا آدم شود و سر عقل آید حاضریم رابطه داشته باشیم. آیت الله هاشمی هم در خطبههای نماز جمعه میگفتند که اگر آمریکا اموال ما را پس دهد و ما را به رسمیت بشناسند حاضریم مشکلات را پای میز مذاکره حل کنیم همان زمان در دوران جنگ جلساتی بین دو وزارت خارجه آمریکا و ایران در قضیه مک فارلین برگزار شد و به ما اسلحه دادند پس اینکه اتفاقی را برجسته کنیم و بگوییم این اتفاق باعث تحریمها، شکستها و جنگها شده و یا از آن طرف باعث سعادت و حفظ هویت انقلاب شده، تحلیلی ساده انگارانه است. باید با درس آموزی حرکت کشور را به سمت توسعه و پیشرفت پیش برد.
به گزارش کسب و کار نیوز در ادامه این میزگرد قاضی زاده اظهار کرد: ما به عنوان کشوری با روابط جهانی نمیتوانیم در دنیا بگوییم که نمیخواهیم با کشوری رابطه نداشته باشیم تنها خط قرمز نظام جمهوری اسلامی، رژیم صهیونیستی است این یعنی منهای موضوع اسرائیل، نمیگوییم نمیخواهیم با آمریکا، عربستان و با کشورهای دیگر رابطه داشته باشیم. ما رابطه نرمال و معمول میخواهیم که رابطهای متعارف است بدان معنا که دولتهای همدیگر، حق حاکمیت دولتهای متقابل و حقوق قانونی و شهروندی مردم یکدیگر را به رسمیت بشناسیم. قاضی زاده: نمیگوییم که نمیخواهیم با آمریکا و عربستان رابطه داشته باشیم. ما رابطه نرمال، متعارف و معمولی مبتنی بر به رسمیت شناختن حق حاکمیت یکدیگر را میخواهیم.
این نماینده اصولگرای مجلس ادامه داد: در این بین در هر دورهای که روابط با آمریکا به مرزهای اصلاحات رسید عوامل مختلفی آن هم بیشتر در درون ساختار و هیئت حاکمه آمریکا ایجاد شد که میل به این اصلاح نداشت. میتوان با نگاه به آرای کنگره، مجلس نمایندگان، سنا، دولتها، نوع واکنشها و نوع موضع گیری ها و اقدامات سلبی برای اصلاح رفتار به معنای واقعی این موضوع را دید. این موضوع ناشی از عدم پذیرش حاکمیت برابر است ضمن این که آمریکاییها همواره با تحریمهای ظالمانه شأن کشور ما را محدود کردند حتی وقتی ما توافق هستهای را پذیرفتیم دولتی که خود را ملزم به رعایت توافق کرد اقدامی برای برداشتن عملی تحریمها نکرد.
وی ادامه داد: در توافق هستهای نرمش قهرمانانه در اوج بود و همه جور مذاکره و ملاقات و دهها جلسه بین وزرای خارجه ایران و آمریکا و مذاکرات دو جانبه گسترده انجام شد و به توافق سیاسی رسیدند که ای کاش توافق حقوقی بود و آمریکا زیر میز توافق نمیزد و توافق با تغییر دولتها جابجا نمی شد. آن زمان ما در اوج نرمش قهرمانانه بودیم اما طرف آمریکایی آن را نشانه اقتدار خود نه در یک قالب توافق میدید و خود را دست بالا میدانست و میگفت آن چنان ما را تحریم کرده که ما جلوی او زانو زده ایم.
قاضی زاده توضیح داد: رفتار آمریکاییها طوری بود که هر دوره که میل به نزدیکی به آمریکا بود از جانب آمریکا به عنوان نقطه ضعف شمرده میشد یعنی اینکه ایران کشور ضعیفی است. مذاکره پایاپای و دو جانبه به معنای احترام به حق حاکمیت وجود نداشت که اینها در ذهن مردم ما اثر روانی به جای گذاشت.
وی اضافه کرد: قرار نیست همیشه با آمریکا، عربستان و کشورهای مختلف مشکل داشته باشیم. معتقدم کشوری میتواند در راستای منافع ملی اش خوب گام بردارد که تعامل خوبی با دنیا داشته باشد منتهی باید وجهی از اقتدار هم باشد یعنی بالانسی بین قوت داخلی و رابطه خارجی وجود داشته باشد. نگوییم صرفاً مشکلات ما از بیرون و یا صرفاً از درون حل میشود. برای حل مشکلات به قوت درونی و رابطه خوب خارجی نیاز داریم این دو لازم و ملزوم هم بوده و همچون ترازو است.
به گفته قاضی زاده متأسفانه در تعادل بخشی قوت داخلی و رابطه خارجی موفق نبوده و نتوانسته آنها را به صورت متوازن پیش ببریم یعنی یا فقط چشم به خارجی و نفی داخلی داشتهایم یا اینکه فقط به داخل توجه کرده و بی توجهی به دنیا بودیم و گفتیم احتیاجی به عرصه بینالمللی نیست که این نظریه در دنیا پذیرفتنی نیست. الان در جهان نمیتوانیم بگوییم بدون جهان و یا صرفاً بدون توانمندی داخلی کار میکنیم.
سخنگوی فراکسیون حقوق بشر مجلس درباره حمله به سفارت عربستان و انگلیس گفت: این دو حرکت هم واکنشی بوده اما واکنش متناسب با کنش نبود ما از حمله به سفارت آمریکا در سال ۵۸ دفاع میکنیم و آن را واکنش متناسب با رفتار آمریکا در آن زمان میدانیم اما الزاماً واکنش به کنش انگلیس و عربستان حمله به سفارت و یا سرکنسولگری آنها نبوده و نیست و اصولاً در این شرایط این اقدامات پذیرفتنی نیست. نمی گویم نباید واکنشی صورت نمیگرفت اما واکنش این نبود و باید از طریق دستگاه دیپلماسی و تصمیم گیری های متقابل انجام میگرفت. مثلاً درباره هلند بیش از چند دهه به عامل اصلی ترور بالاترین مقامات ما پناه داد که اخیراً خودشان به ترور این فرد در ایران اقرار کردند اما آیا واکنش فرزندان شهدای ترور باید تسخیر سفارت هلند باشد؟ به جای این کار واکنش اخراج دیپلماتها و فراخواندن سفیر رخ داد. این یعنی پاسخ هر کنشی هر واکنشی نیست.
وی افزود: درباره رفتارهای سعودی و انگلیسیها واکنش نیاز داشت و لازم بود اما الزاماً این واکنش تسخیر سفارت و یا کنسولگری نبود. البته تحلیلم این است که درباره سفارت انگیس، این کار هدایت شده بود و حتی درباره سعودیها ،که بعد از آن دوربینهای سفارت را به مراجع ورزشی دادند تا از آن برای بازی نکردن در ایران استفاده کنند، پس باید بررسی کرد که ذینفعان این اتفاق چه کسانی بودند؟ قبل از موضوع سعودی حجم پروازهای شیعیان عربستان به مشهد به هفتهای سه تا چهار پرواز میرسید، لذا ممکن است سرویسهای همان کشورها در پشت صحنه برخی از حرکات رادیکال را تحت عنوان انقلابی گری هدایت کرده باشند که بعد از آن نفع ببرند، لذا نمیتوان این فرضیه را درباره انگلیس و سعودی پاک کرد. چون در هر دو حالت این دو کشور ذی نفعانی بودند که نفع نهایی را از این جنجال بردند.
فراهانی نیز در این باره با تاکید بر اینکه احترام به سفارت خانهها و عدم تعرض به آنها از الزامات مدیریت دولتهای توسعه یافته است، گفت: در حمله به دو سفارت ایران در فنلاند و انگلیس مقامات این دو کشور سریع وارد عمل شده و متعرضان را بیرون و دستگیر کردند چون کار خلاف دیپلماتیکی علیه سفارت ما شده بود؛ فقط جریانهایی مثل داعش هستند که این کار را میکند نمونه آن حمله به سفارت ما در کابل بود که باعث شهید شدن خبرنگاران و برخی افراد شد. نباید سفارت خانهها به محلی برای تسویه حسابها تبدیل شود لذا تعرض به سفارت خانهها محکوم است.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: همچنان که ما تعرض به سفارت ایران در کشورهای دیگر را محکوم میکنیم باید از سفارت خانه سایر کشورها در کشورمان حفاظت کنیم و از تعرض به سفارت خانهها حفاظت کنیم. ممکن است روابط مان با کشوری خوب نباشد، اما بدان معنا نیست که سفارت را به محلی برای تسویه حساب تبدیل کنیم این اقدام در دنیای امروز پذیرفتنی نیست و افکار عمومی دنیا آن را محکوم میکنند.
انتهای پیام