به گزارش کسب و کار نیوز، ازدواج یکی از مباحث مهم اجتماعی است که هر جامعهای براساس فرهنگ خود برای آن قوانین و چهارچوبهایی تعریف میکند، یکی از مهمترین موضوعاتی که در مورد ازدواج مطرح میشود، تعیین حداقل سن برای ثبت قانونی ازدواج است. در ایران، ماده هزار و ۴۱ قانون مدنی به این موضوع اشاره و حداقل ۱۳ سال را برای دختران و ۱۵ سال را برای پسران تعیین و مشخص کرده که دختر زیر ۱۳ سال و پسر زیر ۱۵ سال با اجازه سرپرست، به شرط مصلحت و تشخیص دادگاه صالح اجازه ثبت قانونی ازدواج را پیدا میکنند.
این قانون در طول سالهای گذشته چندین بار دستخوش تغییر شده است، در آخرین تغییرِ پیش از انقلاب، حداقل سن برای دختران ۱۸ سال و برای پسران ۲۰ سال تعیین و مشخص شده بود که ازدواج زیر این سن فقط تا ۱۵ سال آن هم به شرط وجود شرایط جسمی و روانی و البته با تشخیص دادگاه میتواند ثبت شود تا از ثبت ازدواج در سنین کمتر از ۱۵ سالگی جلوگیری شود. پس از انقلاب و در زمان دولت موقت حداقل سن برای دختران ۱۵ و برای پسران ۱۸ سال تعیین شد، در دولتهای بعدی باز هم این سن تغییر کرد تا در نهایت در سال ۸۱ با مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام به شکل کنونی یعنی همان ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران در آمد.
این موضوع باعث ایجاد پدیدهای به نام کودکهمسری شده که بر اثر آن کودک بدون تجربه دنیای کودکانه وارد دنیای بزرگسالی میشود و در تمام زندگی با کمبودها و مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند که اغلب حل نشده باقی میمانند و مثل خوره روح و روان او را میخورند، به همین دلیل است که بسیاری از فعالان اجتماعی خواهان اصلاح ماده هزار و ۴۱ قانون مدنی هستند چون معتقدند ازدواج دختر و پسر در کودکی آسیبهای زیادی به دنبال دارد.
به اعتقاد کارشناسان دختری که در سن کودکی ازدواج میکند در مرحله اول از حق ادامه تحصیل رسمی محروم میشود و دیگر نمیتواند در مدارس عادی درس بخواند؛ بدیهی است این سیکل معیوب آموزش در رشد فردی و اجتماعی او تاثیر گذاشته و پایههای آموزش وی را ضعیف میکند. علاوه بر این، سلامت جنسی و جسمی دختری که در سن پایین، لباس عروس میپوشد و به جای دغدغههای دوران کودکی ناچار است زیر بار مسئولیت همسری و مادری برود به خطر میافتد.
پایین آمدن سن زایمان هم یکی از تبعات پدیده کودکهمسری است، متخصصان معتقدند زایمان زیر ۱۸ سالگی هم برای مادر و هم نوزاد خطر دارد و علاوه براین آمار سقط جنین در مادران زیر ۱۸ سال به مراتب از مادرانی که در سن تقویمی مناسبی ازدواج کرده اند بالاتر است.
آسیبهای کودک همسری فقط برای دختران نیست، پسرانی که در سنین پایین ازدواج میکنند هم اغلب به ناچار وارد بازار کار سیاه میشوند که این امر هم از لحاظ جسمی و هم روحی تبعات جبران ناپذیری برای آنها به همراه دارد؛ در خانوادههایی که ازدواج زوجین در سنین پایین اتفاق میافتد اغلب مرد مسئولیت تأمین هزینههای خانواده را به عهده دارد و به واسطه سیکل معیوب اشتغال، احتمال بروز مشکلات اقتصادی و به تبع آن بسیاری مسائل دیگر بیشتر است.
علاوه بر اینها بسیاری از فعالان اجتماعی بر این اتفاق نظر دارند که افزایش آمار ازدواجهای نابالغ در طول زمان، جامعهای نابالغ را میسازد که در زمینههای مختلف به رشد و بلوغ کافی نرسیده است؛ افزایش طلاقهای رسمی، طلاق عاطفی، افزایش خشونتهای خانوادگی و بالا رفتن آمار خیانتهای زناشویی تنها بخشی از ویژگیهای یک جامعه نابالغ است.
همچنین برخی فعالان اجتماعی میگویند خانوادههایی هستند که در قبال ازدواج فرزند کم سن خود مبلغی را دریافت میکنند و معتقدند این یک نوع کودکفروشی است؛ به همین دلیل اصلاح قانون حداقل سن ازدواج را در جهت حمایت از کودکان را خواستار هستند.
با وجود همه این مسائل، ازدواج در سن پایین طرفدارانی هم دارد که بیشتر به استناداتی خاص، عقیده دارند با این کار سلامت و بقای بنیان خانواده حفظ میشود و دختر و پسر از لغزشها در امان میمانند ولی به نظر میرسد این تصور در عمل چندان نتیجه بخش نیست. بدون شک دختر و پسری که بدون تجربه دوران کودکی به ناگهان با مسئولیتهای بزرگسالی مواجه میشوند؛ دچار آسیبهای پنهان و آشکار زیادی میشوند که این آسیبهای تا آخر عمر گریبانگیر آنها خواهد بود، بنابراین امید است با تلاش فعالان اجتماعی و مخالفان کودک همسری، طرح و قانونی از سوی مسئولان تصویب شود تا کودکان بتوانند آن طور که حقشان است از دوران کودکی لذت ببرند.
انتهای پیام
۰۰:۰۰