به گزارش کسب و کار نیوز، حسین دهشیار در نشست واکاوی علمی چالش رابطه ایران و آمریکا که عصر شنبه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، تصریح کرد: آنچه که در طول زمان تغییر میکند جغرافیا نیست بلکه ایدهها و برداشتهای ما از یک رویکرد و جغرافیاست. تمام کسانی که در مقطعی تاریخی به آمریکا بد و بیراه میگفتند در مقطعی دیگر ثروت کشور را به دست آمریکا دادند. ماهیت قدرت در آمریکا همان بود که بود آنچه عوض شد تفسیر ما از واقعیت و آمریکا بود.
وی در بیان تفاوت تفسیر ملی از تفسیر غیرملی گفت: سیاست خارجی یک تعریف مشخص دارد و آن ایجاد ارزش افزوده برای کشور است. یعنی باید یک چیزی به جامعه اضافه شود نه اینکه کم شود و اینکه به سمتی برویم که دیگران دوست داشته باشند با ما معاشرت کنند و این بهترین نوع بهرهبرداری از سیاست خارجی است.
این استاد دانشگاه گفت: آمریکا همان آمریکاست و حتی نسبت به بعد از جنگ سرد قویتر و تهاجمیتر شده است. آنچه عوض شده نگاه دیگران به آمریکا بوده است. اجماع نظر وسیعی در بین نخبگان آمریکایی وجود دارد که ایران دشمن آمریکاست اما بعد از پایان جنگ سرد و جنگ ویتنام و یکپارچه شدن احزاب این کشور در دو گروه دموکرات و جمهوریخواه رویکردها کمی تغییر کرد.
وی ادامه داد: این دو حزب نگاهشان درباره ایران یکی است اما در نحوه برخورد با ایران متفاوت عمل میکنند. محافظهکاران معتقدند باید با ایران گازانبری برخورد کرد اما لیبرالها باید با ایران گام به گام و برش به برش جلو آمد.
دهشیار خاطرنشان کرد: در دنیا و زندگی هیچ چیز دائمی نیست پس دشمن هم میتواند در قالب دوست جلوه کند. دو راه برای از بین بردن دشمن وجود دارد. اول آنکه دشمنی را مدیریت کنیم و دوم تغییر در سیاست با کشوری است که آن را دشمن میدانیم. در عین حال باید بدانیم که در این روش طرف قویتر دست برتر را دارد هرچند که با ما به گفتوگو بنشیند. آنها صرفا منتظر زمان هستند تا ما را از بین ببرند چراکه ابزارهای قویتری در اختیار دارند.
این استاد دانشگاه در عین حال به مذاکرات آمریکا با چین و دست دادن مقامات دو کشور در زمان مائو تفه تونگ اشاره کرد و گفت: وقتی چینیها تفسیرشان از جهان را عوض کردند و به نوعی جهانبینیشان تغییر کرد به دنبال آن آمریکاییها دیدگاهشان به چین دگرگون شد و تغییر آنجا اتفاق افتاد و آمریکا و چین با یکدیگر دست دادند اما این دست دادن در هر دو سو از موضع قدرت بود نه ضعف.
وی با بیان اینکه باید قبول کنیم که انسان هستیم و میتوانیم تغییر کنیم، گفت: من حق دارم به عنوان یک کشور و حکومت نظرم را نسبت به دنیا و رویکردهایم تغییر دهم اما این مهم است که در چه چارچوب و پارادایمی اتفاق بیفتد که از سر قدرت و آگاهی و تلاش برای حل مشکل باشد یا از سر فشار و ضعف.
وی در پاسخ به این پرسش که در شرایط فعلی که رابطه ایران و آمریکا با چالش مواجه شده است چه باید کرد، گفت: ما منابع انسانی و مادی زیادی داریم و معتقدم اقتدار همیشه ناشی از درون است. ما باید به خودمان اعتماد کنیم. اعتماد هر کشور به خود جایگاه آن را نزد رقبا و کشورهای دوست و متحد نشان میدهد. ما باید پشتمان را به آمریکا کنیم و ظرفیتهای داخلی خود را ببینیم. نباید دستمان به سمت آمریکا باشد. ما باید آمریکا را نادیده بگیریم و جز این راهی نداریم.
دهشیار ادامه داد: توصیه من به دولت این است که با ایجاد ثروت ابتدا به خودش کمک کند و یا اینکه کمک کند مردم ثروت ایجاد کنند. علاوه بر این منابع کشور را به طور مناسب به شکلی که ضعیفترین اقشار از آنها بهرهمند شود، توزیع کند تا موجبات پیشرفت کشور شود. همچنین دولت باید امنیت داخلی و خارجی را تامین کرده و به شکلی رفتار کند که بتواند رفتار مردم را مبتنی بر ارزشها سازماندهی کند. یعنی مردم و دولت و مسئولان همان رفتاری که در خانه دارند در بیرون داشته باشند و همان چیزی که مردم برای خود میخواهند برای دیگران هم بخواهند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: ما باید کاری که کرهجنوبی، مکزیک، ژاپن و چین انجام دادند را بکنیم و جز این راه دیگری نداریم.
وی با انتقاد از اینکه حرفهای اساتید دانشگاه امروز در کشور کمترین اعتبار را دارد، گفت: متاسفانه کشور در شرایطی قرار گرفته است که امیدی به بیرون آمدن از این شرایط وجود ندارد. من خیلی وقت هست که چیزی نمینویسم و حرفی نمیگویم اما به احترام دوستان در این جمع حاضر شدم.
دهشیار افزود: ما امروز در شرایطی هستیم که برای کشور و آیندگان هزینههای زیادی را به بار خواهد آورد و آیندگان حتما خواهند پرسید چرا کسانی که میدانستند و آگاه بودند حرفی نزدند. وقتی مبانی تئوریک ضعیف باشد در چنین شرایطی هم راهحلها ضعیف و ناکارآمد میشوند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در تقسیمبندی آمریکا از دوست و دشمنش، ایران دشمن آمریکا محسوب میشود، اظهار کرد: کشورهایی که دشمن آمریکا هستند هم کلامی و هم عملی شیوه زیست آمریکاییها و مبانی و اصول حیاتبخش آمریکا را زیر سوال میبرند. اما آمریکا برای مواجه شدن با دشمنش چند رویکرد دارد که در مقابله با ایران رویارویی را انتخاب کرده است. آمریکاییها برای روبهرو شدن با ایران استراتژی خاص خود را دارند. آنها در این استراتژی تلاش دارند که سیستم سیاسی حاکم در ایران در عین حفظ پوسته ساختاری تهی از محتوا شود و نتواند آن چیزهایی که قول داده است محقق کند را به ثمر برساند یعنی اعتبار هنجاری سیستم را به چالش میکشد.
انتهای پیام