نمایشگاه کتاب فرصتی است که بیشتر ناشران کشور زمان و تلاش وصف ناپذیری برای حضور در آن به خرج می دهند و بازدید چند میلیون نفری از آن باعث شده، این مجموعه فرهنگی با افتخار به عنوان شلوغ و پربازدیدترین نمایشگاه کتاب جهان به حساب آوریم.
زمان برگزاری این نمایشگاه، تقویم کاری بسیاری از ناشران است که بیشترین تولیدات خود را در آن عرضه می کنند.
از این نمایشگاه بین المللی بخصوص در اظهارات مسوولان فرهنگی تعریف و تمجیدهای بسیاری شده و به حق می توان این رویداد را در نوع خود متفاوت دانست، حضور صدها هزار عنوان کتاب داخلی و خارجی در کنار حضور بیشتر اهالی قلم و فرهنگ در این نمایشگاه خود اتفاق بزرگی است.
برگزاری صدها نشست تخصصی و آسیب شناسی ادبیات و نشر و توزیع آن، اتفاقی است که فقط در این نمایشگاه ممکن است، در صورتی که به رزومه نمایشگاه هر سال نگاه کنیم، مملو از حضور، نشست و رونمایی های مختلف است اما لازم هست به این نمایشگاه از جنبه های مختلفی نگاه کرد.
مهمترین جنبه مورد توجه، اقتصاد نشر و جریان کتابخوانی مردم است، ابتدا باید یک واقعیت را درباره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بپذیریم که این نمایشگاه در واقع فروشگاهی بزرگ است.
اصرار ما به دو عنوان «نمایشگاه» و «بین المللی» در طول این همه سال باعث نشده که این حرکت از جنبه فروشگاهی بیرون آید، بعبارتی با بزرگترین و شلوغ ترین فروشگاه کتاب در مدت مشخصی روبرو هستیم هرچند این فروشگاه با وجود اینکه بیشترین مراجعه کننده را دارد اما گردش مالی آن عدد بسیار کوچکی نسبت به نمایشگاه های کتاب کشورهای دیگر است.
این نمایشگاه – فروشگاه از دو جنبه مورد توجه است.
– گردش مالی و تولید سود و ثروت برای صنعت نشر
– تاثیر گذاری
نمایشگاه های سالهای قبل هر سال حدود ۳۰ میلیارد تومان برای دولت خرج برداشته است؛ خرجی که شامل یارانه های تخصیصی و هزینه های جاری برگزاری نمایشگاه بوده است.
از طرف دیگر در این چند روز، ناشران نیز هزینه سنگینی برای غرفه سازی و نیروی انسانی و جابجایی متحمل می شوند.
درآمد ناخالص حاصل از این نمایشگاه حدود ۱۱۰ میلیارد تومان است، از این مبلغ حدود ۲۰ درصد سود خالص است که کمتر از ۳۰ میلیارد می شود که فقط از طرف دولت به این نمایشگاه اختصاص دارد.
به بیان دیگر، در این نمایشگاه که با هدف فروش برگزار می شود، سود خالص فروش کتابها نمی تواند هزینه های برگزاری را پوشش دهد، یعنی این فروش بزرگ نمی تواند هزینه های خود را پوشش دهد و در واقع یک ضرر مالی بزرگ است.
نمایشگاه کتاب همچنین یک یارانه بزرگ به ناشران کشور است؛ یارانه ای که با هزینه کرد دولت از طریق خریداران کتاب به جیب ناشران واریز می شود و نیز فرصتی است تا ناشران در میان مشکلات مختلف مالی به یک نقدینگی کوچک دست پیدا کنند تا چک چاپخانه و کاغذ فروش را پاس کنند.
اما آیا به واقع این یک فرصت سودمند برای ناشران ماست؟ این یارانه واقعا مشکلات نشر ما را مقداری حل می کند و برای ناشران ما شیرین تمام می شود؟ پاسخ این سال منفی است.
در نظر بگیریم که صنعت نشر بازوهای مختلفی دارد که دو بازوی اصلی آن، شبکه های توزیع و نیز کتابفروشی ها هستند.
این ۱۱۰ میلیارد تومان، درصد موثری از گردش مالی کتابفروشان تهران است، زمانی که مسیر گردش پول طوری چیده می شود که کتابفروشان و پخشی ها از آن بیرون می مانند، باعث تضعیف بازوی توزیع نشر شده ایم.
با ورشکستگی شرکت های پخش و کتابفروشی ها، بیشترین آسیب به ناشران برمی گردد که در سالهای اخیر کاملا شاهد آن بوده ایم.
در واقع نمایشگاه کتاب تهران در کوتاه مدت، کمک اندکی برای ناشران است اما در بلند مدت به صنعت نشر آسیب می زند و باعث معیوب شدن چرخه نشر می شود.
یکی از جنبه های خوب نمایشگاه کتاب تهران در چند سال اخیر، حضور پر رنگ تر ناشران خارجی در این نمایشگاه است که می تواند باعث انتقال دانش و شکل گیری ارتباط کاری بین ناشران داخلی با ناشران خارجی شود.
اما در شرایطی که ناشر ایرانی تمام انرژی خود را برای غرفه داری و فروش بیشتر کتاب گذاشته، آیا می توان تصور کرد که این دو ناشر که با دو هدف متفاوت در این آوردگاه حضور دارند، پای میز گفت وگو و مذاکره و همکاری بنشینند؟، تجربه نشان داده که این اتفاق بسیار اندک است.
از جنبه های مثبت این نمایشگاه می توان به برگزاری کارگاه ها و نشست های تخصصی اشاره کرد که همه هم فیلمبرداری و ضبط می شود و شخصیت های مطرحی هم در آن حضور پیدا می کنند اما این نشست ها در بیشتر مواقع، از شنونده خالی است و نه ناشران و نه مردم در آن فضای خرید و فروش فرصتی برای شرکت و استفاده از نشست های تخصصی و ارتقا دانش خود پیدا نمی کنند.
با وجود ضبط تمام این برنامه ها، مسوولان برگزار کننده، محتوا و فایل این نشست ها را در اختیار ناشران و مردم قرار نمی دهند و منتشر نمی کنند تا بعد از نمایشگاه بتوان از آنها استفاده کرد.
یک نکته دیگر هم باید مورد توجه قرار گیرد که بیشتر گردش مالی نمایشگاه تهران، مربوط به بخش بین الملل و فروش کتابهای خارجی توسط نماینده آن ناشران خارجی است، اینها کتابهایی هستند که دانشجویان، طلاب و اساتید نیاز دارند.
نمایشگاه کتاب فرصتی است تا آنها کتاب خارجی مورد نیاز خود را به دست آورند، در واقع این بخش کمکی به صنعت نشر کشور نمی کند در حالیکه بخش مهمی از یارانه های دولتی را می بلعد.
نقد نمایشگاه کتاب تهران بسیار طولانی تر از یک یاداشت می تواند باشد اما باید پذیرفت که صنعت نشر با دادن یارانه مستقیم و غیرمستقیم به ناشران و کتابفروشان رشد نمی کند بلکه با کتابخوانی مردم و اشتیاق آنها به مطالعه روندی رو به رشد دارد.
یارانه های دولتی باید صرف علاقه مند کردن مردم به خرید و مطالعه کتاب شود.
فقط زمانی که مردم کتاب مصرف کنند، صنعت نشر رشد می کند، برای مصرف بیشتر کتاب از سوی مردم، نیاز به فرهنگسازی و تولید نیاز هست، به طور طبیعی فرهنگسازی و تولید نیاز در مردم، کاری بسیار سخت تر از دادن یارانه مستقیم است ولی فعلا راهی جز این هم نیست.
* فعال عرصه نشر
فراهنگ**۱۸۸۰** ۱۷۰۱