سرمقاله
به گزارش کسب و کار نیوز، دو تیم بزرگ و پرطرفدار استقلال و پرسپولیس هر دو از وجود مربیان خارجی باتجربه و توانمند سود میبرند. بزرگترین مزیت مربیان خارجی تجربه و دانش بینالمللی آنها و قاطعیت در اجرای برنامه هاست. سرمربی خوشنام تیم ملی فوتبال ایران نیز بسیار موفق است. او تیم ملی ایران را به آسانی و بدون حتی یک گل خورده به جام جهانی روسیه برد. به راستی راز موفقیت این مربیان چیست؟ آنها از فرهنگ بین المللی برخوردارند؛ هدفگرا و قاطع.
از آخرین تکنیکها و تاکتیکهای علمی و تکنولوژیهای مدیریتی آگاهی دارند؛ بهروز بودن. تعارفی در کنار گذاشتن یکی و دعوت از دیگری ندارند. با عقد قراردادهای صریح و واضح تکلیف همه کلیات و جزئیات امور در طول دوره مدیریتشان روشن است؛ باثبات و روشن. کاری را که قبول میکنند همه مسئولیتش را میپذیرند و برای دستیابی به اهدافشان با تعصب میجنگند؛ مسئولیتپذیر و متعصب. کمتر وارد حاشیهسازی میشوند و از جنگ رسانهای و مطبوعاتی پرهیز میکنند؛ کمحاشیه. درباره مسائل مالی و هزینه و درآمدشان تابع قانون کشور هستند و اغلب از تبانی و فرار مالیاتی پرهیز میکنند؛ قانونمند و سالم. معمولا با حضورشان تغییرات آرام و مستمری در تیم ایجاد میشود و از تغییرات بنیادی و ساختاری در کوتاهمدت پرهیز میکنند؛ صبور و معتدل. با فرهنگ بومی و شرایط متفاوت کنار میآیند؛ منعطف. به اخلاق و آداب کشور احترام میگذارند و روابط خوبی با مطبوعات و رسانهها و مردم برقرار میکنند؛ مردمداری. معمولا میتوانند با تیم مدیریتی و دستورات متفاوت کارفرمایان کنار بیایند؛ سازگاری.
باشگاههای ایرانی زمانی به سراغ یک مربی بینالمللی میروند که تیم نتایج ضعیفی میگیرد و بیم سقوط و حذف از مسابقات را دارند و شرایط چنان است که از مربیان داخلی بنا به دلایل گوناگون ناامید شدهاند یا در رویای قهرمانی یا دستیابی به یک هدف بزرگ و سخت هستند. در ورزشهایی مانند فوتبال و والیبال نتایج هر بازی و عملکرد یک تیم در طول یک فصل به روشنی با برد و باختها و نتایج درجشده در جدول امتیازات مشخص میشود. در ورزش نتایج؛ کمی، قابل ارزیابی، قابل پیگیری و قابل قیمتگذاری هستند. میلیونها بیننده میتوانند با چشم خود عملکرد
یک مربی و یک تیم را به نظاره بنشینند، اما سوال اساسی این است که اگر بخواهیم به جای پیگیری نتایج دو تیم باشگاهی پیکان و سایپا، عملکرد اقتصادی دو کارخانه بزرگ خودروسازی کشور را مورد ارزیابی قرار دهیم به چه نتایجی میرسیم؟ آیا مدیران این دو کارخانه عملکرد قوی و قابل قبولی دارند و در مقایسه با دو رقیب کرهای و ژاپنی خود چه جایگاهی را در آسیا و دنیا به دست میآورند؟ نیک میدانیم که صحبت کردن از جذب مدیر خارجی برای اداره بهتر این دو کارخانه نوعی تابوشکنی است. چه اینکه نه آنها یکسره خوب و تاثیرگذارند و نه مدیران داخلی و شاید برخی افکار عمومی نیز این را بر میتابد، اما آیا واقعا نمیتوان بهتر عمل کرد؟ آیا بهبود فضای کسبوکار نیازمند تغییرات گستردهای برای مناسب کردن فضای رشد و توسعه بنگاههای اقتصادی نیست؟ اگر اقتصاد به سمت شفافیت حرکت کند و نتایج عملکرد مدیران اقتصادی کشور در تمامی سطوح عالی و اجرایی قابل رصد کردن، ارزیابی و نمرهدهی باشد، آنگاه بسیاری از بنگاههای اقتصادی خصوصی و دولتی به ارزشهای مربیان و مدیران توانمند پی خواهند برد.
البته نیک میدانیم که مدیران ایرانی برجسته، توانا و ارزشمند بسیاری داریم که توانستهاند عملکردی در کلاس جهانی داشته باشند و در عرصههای گوناگون و ردههای عالی و اجرایی موفقیتهای بزرگی در طول دوره مدیریت خود به جای بگذارند و تجربیات ارزشمندی را نصیب کشور کنند. اثبات موفقیت نسبی مدیران خارجی به معنی نفی وجود مدیران ارزشمند داخلی نیست. مراد این نوشته ذکر این نکات است که در فضایی روشن و شفاف و قابل ارزیابی و با رعایت اصول جهانی مدیریت میتوان عملکردی مثبت و ارزشمندی داشت. در یک فضای ناسالم و مملو از رانت و نابرابری که نظام شایستهسالاری و امتیازدهی و ارزیابی مستمر عملکرد جاری نیست، ممکن است مدال طلا بر گردن مدیری ضعیف و مدال نقره و برنز بر گردن بهترینها آویخته شود.
در یک فضای درهمریخته، مسموم و پرابهام هرکسی میتواند ادعای بهترین بودن را داشته باشد، اما در فضایی که شاخصها و نمادها و جدول امتیازات در مقابل دیدگان همگان قرار داشته باشد، مدیران مجبورند یا خود برای موفقیت بجنگند یا میدان را برای عناصر شایستهتر خالی کنند. بهبود عملکرد، مسئولیتپذیری، کاهش فساد و گسترش عدالت اجتماعی، نتایج روشن گسترش شفافیت در اقتصاد و بهبود فضای کسبوکار است.