سرمقاله
معمولا در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای پیشرفته برای اینکه نرخ پشتیبانی صندوقهای بازنشستگی به حد مناسبی برسد و دچار مشکل نشوند، راهکارهایی در نظر میگیرند که در اساس و در مواقع پایهریزی این صندوقها به کار گرفته میشود، اما در کشور ما اصلا نظام بیمه تامین اجتماعی به معنایی که در کشورهای دیگر وجود دارد، نهادینه و پایهگذاری نشده است. برای مثال صرف اینکه در کشور ما نظام تامین اجتماعی به حقوق بازنشستگان میپردازد نمیتوان به آن نظام تامین اجتماعی گفت یا حداقل اینکه کارکرد نظام تامین اجتماعی در کشورهای توسعهیافته در قیاس با کشور ما به این شکل تعریف نشده است، بلکه تنها جنبه بیمهگذاری دارد و علاوه آن دامنه فعالیتهای آن خیلی محدودتر است، در نظام تامین اجتماعی سعی میکنند از طریق ارائه خدمات گردش مالی به وجود بیاورند و این امر به سرمایهگذاری جدید منجر میشود که غیرمستقیم ایجاد کننده اشتغال است و منابع لازم برای نظام بازنشستگی را فراهم میآورد. در واقع تنوع در فعالیتهای مختلف این نظام است که جنبه اقتصادی و غیراقتصادی هم از ناحیه دولت و هم بخش خصوصی نظام تامین اجتماعی را شکل میدهد، مثلا سهامی که به روش بینالمللی به فروش میرسد خود میتواند جزئی از درآمدهای این صندوق باشد که سبد دارایی صندوق بازنشستگی را متنوع میکند، در حالی که در کشور ما عدم این تنوع باعث میشود درآمد صندوقها محدود باشد و در شرایط نامساعد اقتصادی این وضعیت بیشتر از همیشه نمود پیدا کند. ضمن آنکه وابستگی این صندوقها به منابع بودجهای با توجه به نوساناتی که در بودجه وجود دارد، مشکل درآمدی این صندوقها را حادتر میکند.