مجتبی کاوه
آیا تا امروز به حیواناتی که در اطراف ما زندگی میکنند نگاه دقیقی کردهایم؟ آیا تشنگی و گرسنگی همین گربههایی که هر روز میبینیم برای ما مهم است؟ اگر این حیوانات بیمار و زخمی شوند مداوای آنها را مسئولیت خود میدانیم یا خیر؟ حس کردن رنجها و دردهای این حیوانات و گام برداشتن در مسیر کاستن از آلام آنها، قلبی به وسعت دریا میخواهد و روحی به پاکی آینه. گفتگوی صمیمانه ما با نسرین جهانی که سالهاست گربههای بیمار و زخمی را در خانه خود پرستاری میکند، علاوه بر شفافسازی دغدغههای حامیان حیوانات، نکات تکاندهندهای درباره نگرش جامعه ما به حیوانات شهری را به نمایش میگذارد.
تصور اغلب مردم درباره حامیان حیوانات این است که این افراد از قشر مرفه هستند. آیا شما از قشر مرفه اجتماع هستید؟
خیر، من از قشر مرفه نیستم. اتفاقا من از قشر متوسط به پایین جامعه هستم و در یک محله فقیرنشین به اسم «سرچشمه» در کرمانشاه به دنیا آمدهام، اما از نظر خانوادگی، همه خانواده ما دوستدار حیوانات هستند.
آن چیزی که در خاطر من از دوران کودکی مانده، این است ما همیشه در خانه حیوان خانگی – مرغ، خروس، گربه، سگ و کبوتر – داشتیم.
حامی حیوانات بودن مخارج و هزینههایی دارد. این هزینهها را از چه محلی تامین میکنید؟
من از دوران نوجوانی به علت مشکلات اقتصادی خانواده کار کردم. هزینههای حمایت از حیوانات را طی سالهایی که به این کار مبادرت کردم، از محل کسبوکار شخصی خودم – که خیاطی است – پرداختهام. البته طی سالهای اخیر ورشکستگی مالی هم در کسبوکار خیاطی داشتم و اوضاع مالی من چندان مناسب نبود، ولی باز هم سعی کردم حمایت از حیوانات را به هر صورتی که میتوانم، ادامه دهم.
مشوق شما در این کار چه کسی بوده است؟
باید بگویم مشوق اصلی من مادرم بود. مادرم نخستین کسی بود که وقتی کودک ۷ سالهای بودم و یک تولهسگ زخمی را به خانه آوردم با روی خوش این حیوان را در خانه پذیرفت و مرا هم به خاطر رحم به این حیوان تشویق کرد. البته باید بگویم احساس خوب خودم وقتی به حیوان مجروح و بیماری کمک میکنم بزرگترین مشوق من بوده است. لازم است این را هم اضافه کنم که طی سالهایی که به کار درمان حیوانات خانگی بیمار مخصوصا گربهها پرداختم دو فرزندم – پسرم و دخترم- و افراد دیگری هم مرا حمایت و تشویق کردهاند و قوت قلبم بودهاند.
گربههایی که مجروح و بیمار هستند طی مدت درمان به زندگی درون آپارتمان عادت نمیکنند؟ منظورم این است که آیا بعد از زندگی در محیط بسته و داشتن غذای آماده میتوانند به خیابان برگردند و مثل قبل آنجا زندگی کنند؟
گربهها یک خوبی دارند و آن این است که مثل سگها به آدمها وابسته نمیشوند. سگی که با انسانی انس گرفته را اگر ۱۰ کوچه بالاتر هم رهایش کنی، دوباره بر میگردد پیش همان آدم، اما گربهها خیلی مستقل هستند. البته یک مشکلی این میان به وجود میآید و آن این است که گربهای که از دست انسان غذا خورده به سادگی به انسان اعتماد میکند و آن ترس گربه خیابانی را ندارد. این امر میتواند باعث آسیب به حیوان شود چون متاسفانه ما با برخی انسانهای – انسان که چه عرض کنم! – حیوانآزار در جامعه مواجه هستیم و حیوانی که ترس از نزدیک شدن به انسان نداشته باشد ممکن است توسط چنین موجوداتی آسیب ببیند.
بیشترین گربههای زخمی یا بیماری که شما خودتان آنها را پیدا میکنید یا برای شما میآورند، از چه ناحیهای آسیب دیدهاند؟
بیشتر آنها یا تصادفیاند یا بر اثر حیوانآزاری شکستگی استخوان دست و پا دارند یا آسیب نخاعی دیدهاند یا دچار مشکلات چشم شدهاند.
در یک ماه چند مورد معمولا به شما معرفی میشود یا خودتان پیدا میکنید؟
تعداد مشخصی ندارد. یک ماه ۲۰ تا ۳۰ مورد پیدا میکنم یا اینجا میآورند و یک ماه هم ممکن است هیچ موردی نباشد.
آیا گسترش شبکههای اجتماعی مجازی به هدف شما کمکی کرده است؟
یک گروه کوچک در تلگرام داریم که سال گذشته ۱۷۰ نفر عضو آن بودند، اما عضویت آنها بیشتر نمایشی بود تا واقعی و ناچار شدم اعضای غیرموثر را حذف کنم. الان ۲۳ نفر در این گروه هستیم و این ۲۳ نفر هم از دوستان نزدیک هستند. کمکها در حد بسیار جزئی است. در یک کلام باید بگویم گسترش فضای مجازی نتوانسته به هدف ما کمک موثری کند و افرادی که واقعا دغدغهشان کمک به حیوانات باشد، بسیار اندک هستند.
هزینههای درمانی گربهها در بیماریها و جراحتهای مختلف حدودا چقدر است؟
هزینههای بیمارستانی حیوانات خیلی بیشتر از آدمهاست. مثلا هزینه تخلیه چشم یک گربه را در تهران تا ۶۰۰ و۷۰۰ هزار تومان هم میگیرند. هر عکس ارتوپدی برای تشخیص شکستگی استخوان گربهها حدود ۱۰۰ هزار تومان هزینه دارد. مخارج عمل جراحی از ۵۰۰ و ۶۰۰ هزار تومان شروع میشود و تا بالای ۲ و ۳ میلیون تومان – بسته به نوع شکستگی- هزینه دارد. البته من با بیمارستان دامپزشکی ارم و دکتر معاذی همکاری دارم و ایشان فرد بزرگمنشی هستند و هزینهها را تا حد امکان به حداقل میرسانند و برخی هزینهها را شخصا تقبل میکنند. با این حال هزینهها آنقدر سنگین است که من همیشه به این بیمارستان و ایشان مبالغ میلیونی بدهکارم.
با تجربهای که طی سالیان طولانی حمایت از حیوانات به دست آوردهاید، گامهای موثر برای گسترش این کار چیست؟
گام اول فرهنگسازی است و فرهنگسازی باید از مراحل ابتدای آموزش یعنی از کودکستانها آغاز شود و تا تمام ردههای آموزشی ادامه پیدا کند. گام بعدی حمایت قوی دولت از حامیان است. این کار یعنی درمان حیوانات شهری و خیابانی بیمار توسط مردم و امثال من انجام میشود، اما اگر دولت از امثال من پشتیبانی نکند این کارها نتیجه چندان مطلوبی نخواهد داشت. سازمان دامپزشکی میتواند در این مورد اقدامات و برنامههایی داشته باشد، اما فعلا آنها دست روی دست گذاشتهاند. مساله دیگر این است که گروههای مردمنهاد و افرادی مثل من که به صورت انفرادی به این کار مبادرت کردهایم هم بتوانیم در کنار هم جمع شویم و اقداماتمان را همسو کنیم. متاسفانه اکنون بیشتر وقت گروههای حامی به خودنماییها، حسادتها و رقابتهای بیمعنی و دور از هدف اصلی میگذرد.
آیا تاکنون امکان این را داشتهاید که با مسئولان دامپزشکی درباره کاری که میتوان برای حیوانات زخمی و بیمار کرد، همفکری و تعاملی داشته باشید؟
خیر، تا حالا چنین امکانی فراهم نشده است. به نظرم آنها باید بخواهند با من و امثال من تعامل و از تجربیات ما استفاده کنند و ما همیشه این آمادگی را داشتهایم و داریم، اما متاسفانه سازمان دامپزشکی تاکنون اقدامی برای تعامل و همفکری با ما نکرده است. کوتاه سخن اینکه حمایت از حیوانات در کشور ما پشتیبان معنوی ندارد، چه برسد به پشتیبان دولتی.
منظور شما از پشتیبانی معنوی چیست؟
خیلی ساده منظور من این است که خود مردم ما باید نسبت به حیوانات رئوفتر باشند. با کمال تاسف باید بپذیریم اکنون درصد بسیار بالایی از افراد جامعه ما نسبت به حیواناتی که در محیط اطراف ما زندگی میکنند بیرحمانه و غیرمسئولانه رفتار میکنند. حیوانآزاری یک پدیده کمرنگ و نادر نیست و من که سالهاست با حیوانات بیمار و زخمی سر و کار دارم به عینه میبینم که اغلب گربههای معلولی که اینجا میآورند علت معلولیتشان، حیوانآزاری است. این حیوانآزارها چه کسانی هستند؟ اینها خود ما هستیم. کسی از خارج نیامده و کسی از کره مریخ هم نیامده است. اینها حقایق تلخی هستند که باید به آنها با شهامت نگاه کنیم. شاید بتوانیم و در واقع شاید بخواهیم تغییرشان دهیم. اتفاقی که اخیرا بعد از مرگ گربه خانگی یکی از بازیگران خانم سرشناس کشورمان افتاد، میتواند روشنگر بسیاری از ناگفتههای جامعه ما باشد. همه دیدیم و شنیدیم که چطور این اتفاق و احساس این خانم درباره از دست دادن حیوانی که به نوعی تنها مونسش بود، به محملی برای تمسخر و کنایه و متلکگویی صغیر و کبیر تبدیل شد.
شما با گربههای بیمار و زخمی زندگی میکنید. زندگی با این حیوانات که برخی از آنها بیماری و زخمهای عفونی هم دارند، بیماری خاصی برای شما ایجاد نکرده است؟
خیر، هیچ بیماری مشترکی بین انسان و گربه – و همین طور سگ – وجود ندارد و با وجود تاکید کارشناسان و دامپزشکان به این موضوع، سلامت من که در تماس دائم با گربههای بیمار و زخمی هستم، بهترین گواهی برای این موضوع است. هیچکدام از بیماریهای گربهها قابل انتقال به انسان نیست به جز بیماری انگلی و پوستی در موارد بسیار نادر، که آن هم درمان بسیار ابتدایی و سادهای دارد. نازایی گرفتن خانمها در اثر تماس با موی گربه یا خوردن موی گربه هیچ مبنای علمی ندارد و آنقدر حرف بیربطی است که بیشتر شبیه جوک است!
گربههایی که شما نگهداری میکنید، روزانه هزینههای شان چقدر میشود؟
هزینه خورد و خوراک شان روزانه حداقل حدود ۵۰ هزارتومان میشود. البته این در شرایطی است که غذای معمولی به آنها بدهم و اگر بخواهم غذای برند گران قیمت به آنها بدهم هزینه غذای آنها چند برابر میشود. این، جدا از هزینههای دارویی و درمانی است که درباره آنها نمیتوانم رقم دقیقی بگویم چون تعداد کیسها در هر روز متفاوت است و بیماری و داروی آنها هم متفاوت است، شما مجموع رقم هزینههای ماهانه را میلیونی در نظر بگیرید.
تا حالا نشده است پسرتان یا دخترتان به شما اعتراض کنند و بگویند مادراین چه کاری است که میکنید و ما خسته شدیم از این کار؟
نه اصلا. فرزندان من همانطور که پیش تر هم گفتم قوت قلب من در این کار هستند و خودشان هم به حیوانات بیمار و زخمی کمک میکنند. حتی دخترم برای اینکه بتواند بیشتر به حیوانات کمک کند آپارتمانش را فروخت و برای نگهداری از حیوانات سوله اجاره کرد.
و سخن پایانی…
می خواهم به عنوان سخن پایانی به چند نکته اشاره کنم. اول اینکه حمایت از حیوانات وقتی کار به هزینه و پول خرج کردن میرسد بیپشتیبان است و کارها عقیم میماند. برای مثال ما چند سال قبل خواستیم در پارک شهر یک پناهگاه برای گربهها احداث کنیم و تمام مراحل بوروکراسی و گرفتن مجوز از این مقام و آن مسئول هم طی شد، حتی محلی برای این کار هم تعیین شد و نقشه ساخت لانه حیوانات را هم دوستان ما طراحی کردند ولی وقتی کار به تامین مخارج رسید، پشتیبانی برای این طرح پیدا نشد و متاسفانه کار انجام نشد. نکته بعدی که مایلم به آن اشاره کنم این است که شهرداری به عنوان نهادی مردمی که باید حمایتگر تمام ابعاد زیست در شهرها – از جمله همزیستی حیوانات شهری در کنار انسانها – باشد، با کمال تاسف به کارفرمای کشتارحیوانات شهری تبدیل شده و این کار با چنان شقاوت و بیرحمی انجام میشود که حتی بیان آن انسان را متاثر میکند. آیا کشتن حیوانات با کوبیدن آنها به دیوار یا تزریق اسید به آنها با معیارهای انسانی و اخلاقی و دینی ما هماهنگ است؟ حتی اگر قرار به محدودکردن جمعیت حیوانات شهری باشد روشهای بدون کشتار – واکسیناسیون و عقیمسازی – و مدرن و بیدرد در دنیا و همین منطقه خودمان در ترکیه اجرا میشود ولی متاسفانه در کشور ما پاک کردن صورت مساله و کاسب کارانه دیدن این مساله بیداد علیه این حیوانات است. نکته پایانی که میخواهم بگویم این است که ما با نادیده گرفتن حقوق حیوانات به زیست پایدار خودمان هم آسیب میزنیم. اگر تصور میکنیم کشتن گربهها و سگها ما را از مزاحمت آنها میرهاند، سخت در اشتباهیم. مادر طبیعت هیچ موجودی را بیثمر در این عرصه هستی نیافریده و ما با حذف یک حیوان، چرخه طبیعت را به نحو مخربی دستکاری میکنیم و نتایج مصیبت بار آن دیر یا زود گریبان خودمان را خواهد گرفت.
توضیح: در صورتی که تمایل به حمایت از پناهگاه یا دریافت اطلاعات بیشتر در این باره دارید با شماره ۰۹۱۸۸۵۹۳۶۶۴ تماس حاصل فرمایید.