امروزه زنان هم نقش چشمگیری در فعالیتهای استارتآپی دارند اما همواره با محدودیتها و چالشهای متفاوتی نسبت به مردان روبهرو هستند.
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از مرکز توانمندی و تسهیل گری کسب و کار های نوپای فاوا, شاید فکر کنید که در حوزه استارتآپهای فناوری اطلاعات این تفاوت آشکار نباشد اما این مسئله در استفاده منابع بسیار به چشم میآید. همین مسئله باعث شده تا پای صحبتهای سیده فاطمه مقیمی، مدیرعامل شرکت حملونقل بینالمللی سدیدبار، اولین پرزیدنت سازمان جهانی تبلیغات IAA در ایران و عضو هیئترئیسه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران بنشینیم. او در سال ۲۰۱۲ از سوی بانک توسعه اسلامی (IDB) بهعنوان کارآفرین برتر جهان اسلام برگزیده شد. بهعلاوه او در سال ۲۰۱۶ عنوان نخستین کارآفرین برتر زن را در کنفدراسیون اتاقهای بازرگانی و صنعت آسیا و اقیانوسیه (CACCI) از آن خودکرده است.
خانم مقیمی، نوع نگاه جامعه به مسئله اشتغال زنان هنوز سنتی است، زمانی که شما کارتان را شروع کردید این وضعیت حتی شدیدتر بوده است، چطور در این شرایط کارتان را شروع کردید؟
زمانی که من شروع به کار کردم، کارآفرینی به معنای فعلی وجود نداشت و کارهایی که انجام میشد، با باور و عرف جامعه همسو نبود. کسبوکار من در حوزه حملونقل بود و بسیاری فکر میکردند بهواسطه حضور یک مرد (پدر، همسر یا پسر) است که من وارد این حوزه شدهام اما در آن زمان با تمام مشکلاتی که وجود داشت تلاش کردم اعتمادبهنفسم را حفظ کنم و به این مسئله فکر کنم که اگر راهی را شروع میکنم دیگران هم از آن بهرهمند شوند. در آغاز کار، برنامهریزی نداشتم اما وقتی وارد حوزهای شدم که زنان حضور نداشتند، تلاش کردم که حتماً آن را به ثمر برسانم چون از کودکی همیشه دوست داشتم در کارم قهرمان باشم.
تلاش کردم در کسبوکارم با پیشزمینه علمی فعالیت کنم یعنی علاوه بر اینکه خودم یاد بگیرم، این آموزش برای دیگران هم در جریان باشد. الآن هم بهطور دائم کلاسها و کارگاههایی برگزار میکنیم چون باید به جوانانی که در حوزه استارتآپها فعالیت میکنند کمک کنیم.
ورود شما به کسبوکار با دردسرها و هزینههای زیادی همراه بود؛ چگونه باوجوداین مشکلات راهتان را ادامه دادید؟
بزرگترین هزینهای که در این راه دادم، عمرم بود. بااینحال، اگر بخواهید بهجایی برسید، باید هزینه آن را هم بپردازید. وقتی از آب لذت میبرید باید ترس از خیس شدن را هم کنار بگذارید. ریسک کنید و تاوانش را هم بدهید. اگر قرار باشد همه افراد نسبت به کاری که انجام میدهند بیتفاوت باشند و به سهولت یک کار فکر کنند چه کسی دنبال تغییر میرود؟ دنیا دیگر تغییر نخواهد کرد. وقتی اطمینان دارید کاری که انجام میدهید، درست است و در جامعه تأثیر میگذارد، باید آن را به انجام برسانید. این فعالیتها برای نسل آینده است و باید با این نگاه در کارها پیش رفت. افرادی که کارهای بزرگ کردند با همین جریان پیش رفتهاند. اگر تفاوت را باور کنیم و آن را به وجود بیاوریم، میتوانیم موفقیت داشته باشیم و هم خودمان و هم جامعه از آن بهره ببریم.
در جامعه ما بهواسطه باورهای عمومی محدودیتهایی وجود دارد. بخش مهمی از فرایند کارآفرینی دسترسی به منابع مالی و غیرمالی است. بااینحال، این دسترسی به منابع مالی به دلیل همین باورهای عمومی برای زنان محدودیت بیشتری به همراه دارد
شاید در مسیر شکلگیری کسبوکار جنسیت کارآفرین مطرح نباشد بااینحال آیا اعتقاد دارید که محدودیتها در این حوزه برای ورود زنان همچنان وجود دارد؟
در جامعه ما بهواسطه باورهای عمومی محدودیتهایی وجود دارد. بخش مهمی از فرایند کارآفرینی دسترسی به منابع مالی و غیرمالی است. بااینحال، این دسترسی به منابع مالی به دلیل همین باورهای عمومی برای زنان محدودیت بیشتری به همراه دارد. این مسئله در کارآفرینی زنان به معضل تبدیل میشود، چرا که زنان سرمایههای کوچکتری نسبت به مردان دارند.
درواقع باور جامعه نسبت به زنان از خانه شروع میشود. وقتی دختری میخواهد کاری انجام دهد، معمولاً حمایتی از سوی خانواده ندارد. فرهنگ ما اینطور است که به پسر مسئولیت میدهد و به دختر وظایف مربوط به خانه را محول میکند. اینکه روشهای تربیت را در خانواده چطور پایهگذاری میکنید، بسیاری اهمیت دارد. دختر هم باید مستقل باشد و بتواند در اجتماع حاضر شود. این مسئله فقط مربوط به ایران نیست، در جامعه شرقی و منطقهای ما چنین وضعیتی وجود دارد بنابراین باید با همان محدودیتهای قابلکنترل فرصتها را به دست آورد. با همین نگاه بود که دختران چند کلاس درس میخواندند اما از زمانی که فضا باز شد شاهد این هستیم که بیش از ۵۰ درصد ورودی دانشگاهها دختران هستند. پس باید به آنانی که توانایی دارند فرصت داده شود.
مطالعات کارآفرینی در ایران نشان داده که تشخیص فرصتهای کارآفرینانه در زنان و مردان یکسان است، پس چرا در ادامه مسیر تعداد کسبوکارهایی که مردان راهاندازی میکنند بیش از زنان است؟
ایجاد کسبوکار برای زنان و مردان تنها در شعار یکسان است، درحالیکه بستر و امکانات یکسانی وجود ندارد و تلاشی برای ایجاد بستر یکسان هم صورت نمیگیرد. در خانواده شیوه تربیت اینطور است، در اقتصاد هم همینطور و اگر دختر در مسیر کسبوکار شکست بخورد به او میگویند: «گفتم شکست میخوری و این کار تو نیست» اما اگر پسر ضرر کند، میگویند: «ایرادی ندارد» و حتی مادرش النگوهای دستش را میفروشد و میگوید: «دوباره کارت را شروع کن».
پشتوانه مالی برای دختران و پسران متفاوت است. این مسئله به علت وجود قوانینی مانند ارث هم شکل جدیتری به خود میگیرد. سرمایه اولیه بهویژه امور مالی برای پسران و دختران متفاوت است. باورهای عرف، همچنین نگاه خانوادهها در این مسئله تأثیر بسیاری دارد.
مثالی بزنم، در یک خانواده فرض کنید، زن مالک خانه است، اگر کسبوکارش راه افتاد، آیا اجازه دارد بدون اطلاع به مرد، خانه را برای گرفتن تسهیلات از یک مجموعه گرو بگذارد؟ بیش از ۹۰ درصد مردان چنین مسئلهای را نمیپذیرند. اما اگر برای مرد پیش بیاید، آیا برای این کار از زنش اجازه میگیرد؟ قریب بهاتفاق خیر. درواقع اگر مالکیت به نام زن باشد آن را تحت قیومیت یک خانواده میبیند اما مرد اینطور به مسئله نگاه نمیکند. پس اگر قرار است در توسعه کسبوکاری چنین اتفاقاتی بیفتد، باز وابسته به مرد خانواده است و بهتنهایی نمیتواند تصمیم بگیرد. نمیگویم کدام خوب و کدام بد است اما تعاون در یک مجموعه بهترین اتفاق است.
بر اساس پژوهشها، عواملی در زنان هست که تمایل کمتر برای راهاندازی کسبوکار را نشان میدهد. نظر شما دراینباره چیست؟
در وهله نخست، ذهنیت شخصی افراد و تربیت اجتماعی است؛ وقتی تربیت خانوادگی دختر و پسر متفاوت است و جسارت را در دختران رشد نمیدهند، درنتیجه، در تصمیمگیری مثل هم رفتار نمیکنند. ترکیب یا شکلگیری شاخصههای شخصیتی دختران به این شکل ساخته میشود.
در کارآفرینی هم شالوده کار، تصمیمگیریهایی است که نیاز به شجاعت و جسارت دارد. مواردی مثل ریسکپذیری، خلاقیت، نوآوری و قدرت تصمیمگیری که بهصورت چارچوب اولیه بیان میشود، در دختران و پسران متفاوت است و خانواده در این امر بسیار دخیل هستند.
همه افراد مادرزاد کارآفرین نیستند، امروز در دنیا روی این مسئله پژوهش میشود که چه شاخصههایی بر کارآفرینی تأثیر میگذارد و آیا کارآفرینی وراثتی است یا ژنتیکی. مواردی هم به بستر فعالیت ارتباط دارد.این بستر میتواند سازمان خلاق یا خلاقیت درون سازمان باشد، این سازمان میتواند خانواده و اجتماعی باشد که در آن زندگی میکنیم، اگر خلاقیت را سرکوب کنید، نمیتوانید خلاق باشید.
۹ سال است آهسته و پیوسته این کار را انجام میدهم و بهعنوان مسئولیت اجتماعی خودم پذیرفتهام و خوشبختانه شرایط بهگونهای بود که همسرم در این زمینه با من همسو است. زمانی که در ناهنجاریها گرفتار میشوم او به من تذکر میدهد کاری که انجام میدهی برای خودت نیست و برای نسلهای آینده است پس موظفی که از عهده مسائل بربیایی. هر چه مسیر هموارتر باشد، سریعتر پیش میروید اما هرکسی هزینههایی برای این کار میدهد؛ من هم هزینه زیادی دادم. هزینه مالی، اخلاقی، روانی و افرادی که آگاهانه موانعی ایجاد میکردند اما مهم این است که «ایمان داشته باشید کارتان خاص است و اگر شما نباشید زندگی دیگران سخت خواهد شد».
به وجود خود اعتماد داشته باشد و بدانید کاری که میکنید، مختص شماست که اگر نباشید برای اجتماع فرق میکند. امروز که نگاه میکنم زنان بسیاری مدیر شرکتهای حملونقل هستند و افتخار میکنم نه به خاطر اینکه زن هستند بلکه به این دلیل که نیروهایی که امروز در جامعه فعال هستند ممکن بود دیرتر به این نقطه برسند.
اگر به دنبال تکریم مادران کارآفرین هستید، امکاناتی برای بزرگ کردن فرزندان ایجاد کنید یا به کارفرما تسهیلات بدهید نیروهای یک جامعه سرمایه آن جامعه هستند، قرار نیست زنی که تحصیلکرده است در خانه بنشیند
بهعنوان یک کارآفرین زن چه نظری به برنامههای دولت در حمایت از کارآفرینی زنان دارید و برای بهبود این وضعیت چه پیشنهاد میکنید؟
وقتی میگوییم قانون یکسان است، زن و مرد هم نباید داشته باشد اما قانونگذار میگوید زنان ۶ ماه مرخصی زایمان دارند و محدودیت حضور میگذارد. زن بودن، مادر بودن و همسر بودن، مقدس است و باید حفظ شود اما پدر و شوهر بودن مقدس نیست؟ مسئولیتهای ساختاری نظام خانواده از همه مسئولیتها مهمتر است اما اگر محدودیت ایجاد کند، زن یا مرد از آن فرار میکنند.
زن میگوید چرا باید ازدواج کنم، بچهدار شوم و در خانه بمانم بعد هم حذف شوم یا به دلیل اینکه زن هستم و بخواهم بچهدار شوم، از کارم جدا میشوم و کارفرما من را استخدام نکند. اگر به دنبال تکریم مادران هستیم، امکاناتی برای بزرگ کردن فرزندان ایجاد کنید. مهدکودک درست کنید. یا اگر مرخصی زایمان میدهید، از طرف دیگر به کارفرما تسهیلات بدهید، مثلاً دولت در برابر دادن این مرخصی زایمان، کارفرما را از پرداخت مالیات حقوق این فرد معاف کند. این مسئله باعث ایجاد انگیزه در استخدام زنان میشود.
نیروهای یک جامعه سرمایه آن جامعه هستند، قرار نیست زنی که تحصیلکرده است در خانه بنشیند. او باید بداند که حتی اگر هزینه تحصیلش را خودش پرداخته، بازهم به جامعه مدیون است و وظیفه دارد زکات علم خود را بپردازد. متأسفانه نگاه کلانتر در تصمیمگیریها مثل چیدن اعضای کابینه دولت هم میان زن و مرد تبعیض قائل شدهاند و بازهم جایی برای زنان نیست. آیا زنان قابلیتهای مدیریتی ندارند؟ این در حالی است که تربیت بزرگترین سرمایه ما که فرزندان هستند به مادر میسپاریم و همه مردان را زنان پرورش دادهاند اما امروز در تصمیمگیری در جامعه برای انتخاب مدیران، ۵۰ درصد جامعه را کنار میگذاریم و بعد از میان مردان انتخاب میکنیم. باید این انتخاب از میان ۸۰ میلیون باشد. میگویند زنان سوابق مدیریتی و وزارتی ندارند اما مگر از روز ازل همه وزیر بودند؟ متأسفانه در فضای مدیریتی هم انگشتشمار زنانی پذیرفته میشوند و فقط همان چند نفر هستند که جابهجا میشود. اگر جامعه به دنبال رشد و پیشرفت است باید فرصتها هم برابر باشند.
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از مرکز توانمندی و تسهیل گری کسب و کار های نوپای فاوا, شاید فکر کنید که در حوزه استارتآپهای فناوری اطلاعات این تفاوت آشکار نباشد اما این مسئله در استفاده منابع بسیار به چشم میآید. همین مسئله باعث شده تا پای صحبتهای سیده فاطمه مقیمی، مدیرعامل شرکت حملونقل بینالمللی سدیدبار، اولین پرزیدنت سازمان جهانی تبلیغات IAA در ایران و عضو هیئترئیسه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران بنشینیم. او در سال ۲۰۱۲ از سوی بانک توسعه اسلامی (IDB) بهعنوان کارآفرین برتر جهان اسلام برگزیده شد. بهعلاوه او در سال ۲۰۱۶ عنوان نخستین کارآفرین برتر زن را در کنفدراسیون اتاقهای بازرگانی و صنعت آسیا و اقیانوسیه (CACCI) از آن خودکرده است.
خانم مقیمی، نوع نگاه جامعه به مسئله اشتغال زنان هنوز سنتی است، زمانی که شما کارتان را شروع کردید این وضعیت حتی شدیدتر بوده است، چطور در این شرایط کارتان را شروع کردید؟
زمانی که من شروع به کار کردم، کارآفرینی به معنای فعلی وجود نداشت و کارهایی که انجام میشد، با باور و عرف جامعه همسو نبود. کسبوکار من در حوزه حملونقل بود و بسیاری فکر میکردند بهواسطه حضور یک مرد (پدر، همسر یا پسر) است که من وارد این حوزه شدهام اما در آن زمان با تمام مشکلاتی که وجود داشت تلاش کردم اعتمادبهنفسم را حفظ کنم و به این مسئله فکر کنم که اگر راهی را شروع میکنم دیگران هم از آن بهرهمند شوند. در آغاز کار، برنامهریزی نداشتم اما وقتی وارد حوزهای شدم که زنان حضور نداشتند، تلاش کردم که حتماً آن را به ثمر برسانم چون از کودکی همیشه دوست داشتم در کارم قهرمان باشم.
تلاش کردم در کسبوکارم با پیشزمینه علمی فعالیت کنم یعنی علاوه بر اینکه خودم یاد بگیرم، این آموزش برای دیگران هم در جریان باشد. الآن هم بهطور دائم کلاسها و کارگاههایی برگزار میکنیم چون باید به جوانانی که در حوزه استارتآپها فعالیت میکنند کمک کنیم.
ورود شما به کسبوکار با دردسرها و هزینههای زیادی همراه بود؛ چگونه باوجوداین مشکلات راهتان را ادامه دادید؟
بزرگترین هزینهای که در این راه دادم، عمرم بود. بااینحال، اگر بخواهید بهجایی برسید، باید هزینه آن را هم بپردازید. وقتی از آب لذت میبرید باید ترس از خیس شدن را هم کنار بگذارید. ریسک کنید و تاوانش را هم بدهید. اگر قرار باشد همه افراد نسبت به کاری که انجام میدهند بیتفاوت باشند و به سهولت یک کار فکر کنند چه کسی دنبال تغییر میرود؟ دنیا دیگر تغییر نخواهد کرد. وقتی اطمینان دارید کاری که انجام میدهید، درست است و در جامعه تأثیر میگذارد، باید آن را به انجام برسانید. این فعالیتها برای نسل آینده است و باید با این نگاه در کارها پیش رفت. افرادی که کارهای بزرگ کردند با همین جریان پیش رفتهاند. اگر تفاوت را باور کنیم و آن را به وجود بیاوریم، میتوانیم موفقیت داشته باشیم و هم خودمان و هم جامعه از آن بهره ببریم.
در جامعه ما بهواسطه باورهای عمومی محدودیتهایی وجود دارد. بخش مهمی از فرایند کارآفرینی دسترسی به منابع مالی و غیرمالی است. بااینحال، این دسترسی به منابع مالی به دلیل همین باورهای عمومی برای زنان محدودیت بیشتری به همراه دارد
شاید در مسیر شکلگیری کسبوکار جنسیت کارآفرین مطرح نباشد بااینحال آیا اعتقاد دارید که محدودیتها در این حوزه برای ورود زنان همچنان وجود دارد؟
در جامعه ما بهواسطه باورهای عمومی محدودیتهایی وجود دارد. بخش مهمی از فرایند کارآفرینی دسترسی به منابع مالی و غیرمالی است. بااینحال، این دسترسی به منابع مالی به دلیل همین باورهای عمومی برای زنان محدودیت بیشتری به همراه دارد. این مسئله در کارآفرینی زنان به معضل تبدیل میشود، چرا که زنان سرمایههای کوچکتری نسبت به مردان دارند.
درواقع باور جامعه نسبت به زنان از خانه شروع میشود. وقتی دختری میخواهد کاری انجام دهد، معمولاً حمایتی از سوی خانواده ندارد. فرهنگ ما اینطور است که به پسر مسئولیت میدهد و به دختر وظایف مربوط به خانه را محول میکند. اینکه روشهای تربیت را در خانواده چطور پایهگذاری میکنید، بسیاری اهمیت دارد. دختر هم باید مستقل باشد و بتواند در اجتماع حاضر شود. این مسئله فقط مربوط به ایران نیست، در جامعه شرقی و منطقهای ما چنین وضعیتی وجود دارد بنابراین باید با همان محدودیتهای قابلکنترل فرصتها را به دست آورد. با همین نگاه بود که دختران چند کلاس درس میخواندند اما از زمانی که فضا باز شد شاهد این هستیم که بیش از ۵۰ درصد ورودی دانشگاهها دختران هستند. پس باید به آنانی که توانایی دارند فرصت داده شود.
مطالعات کارآفرینی در ایران نشان داده که تشخیص فرصتهای کارآفرینانه در زنان و مردان یکسان است، پس چرا در ادامه مسیر تعداد کسبوکارهایی که مردان راهاندازی میکنند بیش از زنان است؟
ایجاد کسبوکار برای زنان و مردان تنها در شعار یکسان است، درحالیکه بستر و امکانات یکسانی وجود ندارد و تلاشی برای ایجاد بستر یکسان هم صورت نمیگیرد. در خانواده شیوه تربیت اینطور است، در اقتصاد هم همینطور و اگر دختر در مسیر کسبوکار شکست بخورد به او میگویند: «گفتم شکست میخوری و این کار تو نیست» اما اگر پسر ضرر کند، میگویند: «ایرادی ندارد» و حتی مادرش النگوهای دستش را میفروشد و میگوید: «دوباره کارت را شروع کن».
پشتوانه مالی برای دختران و پسران متفاوت است. این مسئله به علت وجود قوانینی مانند ارث هم شکل جدیتری به خود میگیرد. سرمایه اولیه بهویژه امور مالی برای پسران و دختران متفاوت است. باورهای عرف، همچنین نگاه خانوادهها در این مسئله تأثیر بسیاری دارد.
مثالی بزنم، در یک خانواده فرض کنید، زن مالک خانه است، اگر کسبوکارش راه افتاد، آیا اجازه دارد بدون اطلاع به مرد، خانه را برای گرفتن تسهیلات از یک مجموعه گرو بگذارد؟ بیش از ۹۰ درصد مردان چنین مسئلهای را نمیپذیرند. اما اگر برای مرد پیش بیاید، آیا برای این کار از زنش اجازه میگیرد؟ قریب بهاتفاق خیر. درواقع اگر مالکیت به نام زن باشد آن را تحت قیومیت یک خانواده میبیند اما مرد اینطور به مسئله نگاه نمیکند. پس اگر قرار است در توسعه کسبوکاری چنین اتفاقاتی بیفتد، باز وابسته به مرد خانواده است و بهتنهایی نمیتواند تصمیم بگیرد. نمیگویم کدام خوب و کدام بد است اما تعاون در یک مجموعه بهترین اتفاق است.
بر اساس پژوهشها، عواملی در زنان هست که تمایل کمتر برای راهاندازی کسبوکار را نشان میدهد. نظر شما دراینباره چیست؟
در وهله نخست، ذهنیت شخصی افراد و تربیت اجتماعی است؛ وقتی تربیت خانوادگی دختر و پسر متفاوت است و جسارت را در دختران رشد نمیدهند، درنتیجه، در تصمیمگیری مثل هم رفتار نمیکنند. ترکیب یا شکلگیری شاخصههای شخصیتی دختران به این شکل ساخته میشود.
در کارآفرینی هم شالوده کار، تصمیمگیریهایی است که نیاز به شجاعت و جسارت دارد. مواردی مثل ریسکپذیری، خلاقیت، نوآوری و قدرت تصمیمگیری که بهصورت چارچوب اولیه بیان میشود، در دختران و پسران متفاوت است و خانواده در این امر بسیار دخیل هستند.
همه افراد مادرزاد کارآفرین نیستند، امروز در دنیا روی این مسئله پژوهش میشود که چه شاخصههایی بر کارآفرینی تأثیر میگذارد و آیا کارآفرینی وراثتی است یا ژنتیکی. مواردی هم به بستر فعالیت ارتباط دارد.این بستر میتواند سازمان خلاق یا خلاقیت درون سازمان باشد، این سازمان میتواند خانواده و اجتماعی باشد که در آن زندگی میکنیم، اگر خلاقیت را سرکوب کنید، نمیتوانید خلاق باشید.
۹ سال است آهسته و پیوسته این کار را انجام میدهم و بهعنوان مسئولیت اجتماعی خودم پذیرفتهام و خوشبختانه شرایط بهگونهای بود که همسرم در این زمینه با من همسو است. زمانی که در ناهنجاریها گرفتار میشوم او به من تذکر میدهد کاری که انجام میدهی برای خودت نیست و برای نسلهای آینده است پس موظفی که از عهده مسائل بربیایی. هر چه مسیر هموارتر باشد، سریعتر پیش میروید اما هرکسی هزینههایی برای این کار میدهد؛ من هم هزینه زیادی دادم. هزینه مالی، اخلاقی، روانی و افرادی که آگاهانه موانعی ایجاد میکردند اما مهم این است که «ایمان داشته باشید کارتان خاص است و اگر شما نباشید زندگی دیگران سخت خواهد شد».
به وجود خود اعتماد داشته باشد و بدانید کاری که میکنید، مختص شماست که اگر نباشید برای اجتماع فرق میکند. امروز که نگاه میکنم زنان بسیاری مدیر شرکتهای حملونقل هستند و افتخار میکنم نه به خاطر اینکه زن هستند بلکه به این دلیل که نیروهایی که امروز در جامعه فعال هستند ممکن بود دیرتر به این نقطه برسند.
اگر به دنبال تکریم مادران کارآفرین هستید، امکاناتی برای بزرگ کردن فرزندان ایجاد کنید یا به کارفرما تسهیلات بدهید نیروهای یک جامعه سرمایه آن جامعه هستند، قرار نیست زنی که تحصیلکرده است در خانه بنشیند
بهعنوان یک کارآفرین زن چه نظری به برنامههای دولت در حمایت از کارآفرینی زنان دارید و برای بهبود این وضعیت چه پیشنهاد میکنید؟
وقتی میگوییم قانون یکسان است، زن و مرد هم نباید داشته باشد اما قانونگذار میگوید زنان ۶ ماه مرخصی زایمان دارند و محدودیت حضور میگذارد. زن بودن، مادر بودن و همسر بودن، مقدس است و باید حفظ شود اما پدر و شوهر بودن مقدس نیست؟ مسئولیتهای ساختاری نظام خانواده از همه مسئولیتها مهمتر است اما اگر محدودیت ایجاد کند، زن یا مرد از آن فرار میکنند.
زن میگوید چرا باید ازدواج کنم، بچهدار شوم و در خانه بمانم بعد هم حذف شوم یا به دلیل اینکه زن هستم و بخواهم بچهدار شوم، از کارم جدا میشوم و کارفرما من را استخدام نکند. اگر به دنبال تکریم مادران هستیم، امکاناتی برای بزرگ کردن فرزندان ایجاد کنید. مهدکودک درست کنید. یا اگر مرخصی زایمان میدهید، از طرف دیگر به کارفرما تسهیلات بدهید، مثلاً دولت در برابر دادن این مرخصی زایمان، کارفرما را از پرداخت مالیات حقوق این فرد معاف کند. این مسئله باعث ایجاد انگیزه در استخدام زنان میشود.
نیروهای یک جامعه سرمایه آن جامعه هستند، قرار نیست زنی که تحصیلکرده است در خانه بنشیند. او باید بداند که حتی اگر هزینه تحصیلش را خودش پرداخته، بازهم به جامعه مدیون است و وظیفه دارد زکات علم خود را بپردازد. متأسفانه نگاه کلانتر در تصمیمگیریها مثل چیدن اعضای کابینه دولت هم میان زن و مرد تبعیض قائل شدهاند و بازهم جایی برای زنان نیست. آیا زنان قابلیتهای مدیریتی ندارند؟ این در حالی است که تربیت بزرگترین سرمایه ما که فرزندان هستند به مادر میسپاریم و همه مردان را زنان پرورش دادهاند اما امروز در تصمیمگیری در جامعه برای انتخاب مدیران، ۵۰ درصد جامعه را کنار میگذاریم و بعد از میان مردان انتخاب میکنیم. باید این انتخاب از میان ۸۰ میلیون باشد. میگویند زنان سوابق مدیریتی و وزارتی ندارند اما مگر از روز ازل همه وزیر بودند؟ متأسفانه در فضای مدیریتی هم انگشتشمار زنانی پذیرفته میشوند و فقط همان چند نفر هستند که جابهجا میشود. اگر جامعه به دنبال رشد و پیشرفت است باید فرصتها هم برابر باشند.