سرمقاله
اهمیت بازدهی بورس در تمامی اقتصادهای سالم مد نظر قرار گرفته و همواره بورس را به عنوان نبض بازار و اقتصاد نگاه میکنند. با توجه به حجم اقتصاد ایران و اندازه نسبتا کوچک بورس در مقایسه با کل اقتصاد و ملاحظاتی به شرح زیر در عدم توسعه این بازار وجود داشته است که ضرورت تغییر نگاه برنامهریزان اقتصادی و مسئولان را طلب میکند:
۱. بازدهی بازار پول که همواره رقیب بازار سرمایه است، ظرف چند سال گذشته در مراتب بالاتر از بازار سرمایه بوده است. سودهای سپرده بالا بدون ریسک، بدون مالیات و بدون نیاز به فعالیت اقتصادی در مقایسه با بازار سرمایه که از ریسکهای مختلف اقتصادی و سیاسی تغییر نرخ ارز همواره متاثر است سرمایهگذاران را ترغیب به سپرده وجوه خود نزد بانکها کرده است و تا حل نشدن موضوع بانکها و اصلاحات اساسی در بازار پول توقع چندانی برای ترغیب سرمایهگذاران به بازار سرمایه وجود ندارد.
۲. حجم شرکتهای پذیرفتهشده نزد بورس از نظر تعداد و میزان سرمایه در مقایسه با شرکتهای فعال اقتصادی از نظر تعدادی حدود یک درصد شرکتهای ثبتشده است.
به عبارتی از حدود ۴۰۰۰۰ شرکت ثبتشده فقط ۴۰۰ شرکت فعال نزد بورس وجود دارد که از این ۴۰۰ شرکت نیز فقط ۱۰۰ شرکت به صورت کاملا فعال در بازار سرمایه حضور دارند.
از نظر میزان سرمایه ثبتشده شرکتهای بورسی نیز در مقایسه با حجم سرمایهگذاریهای انجامشده موضوع کمابیش مانند تعداد
شرکتهاست.
۳. تاثیرات مختلف مانند نوسان نرخ ارز و تحریم، برجام و عوامل خارجی بر بورس تاثیرگذار بوده و حجم و میزان معاملات و قیمت سهام را تحتتاثیر قرار میدهد. نرخ تورم نیز در جایگاه خود نقش غیر قابل انکاری در معاملات و قیمت ایفا میکند که بر ابهام فعالیت در بازار سرمایه اضافه میکند. به عبارتی تمامی عوامل مثبت و منفی مستقیم و غیر مستقیم در اقتصاد اثر آنی و سریع خود را در بازار سرمایه نشان میدهد.
۴. تغییر قوانین و مقررات و نگاه مسئولان تاثیر بسزایی بر قیمت سهم و بازار سرمایه دارد. برای مثال نرخ خوراک پتروشیمیها که مدتها در حالت ابهام قرار داشت، اثرگذاری خود را در بازار سرمایه به عنوان بازار کمثبات نمایان ساخت یا بستن برخی نمادها به مدت طولانی قدرت نقدشوندگی سهام را تحتتاثیر قرار داده و یکی از مهمترین اهداف بازار سرمایه که امکان نقدشوندگی سهام است را دچار ابهام کرد.
برای افزایش بازدهی بازار سرمایه در درجه اول متعادل ساختن میزان سود بازار پول و سرمایه از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. سیاست کاهش نرخ سود سپرده باید ادامهدار بوده و جدا پیگیری شود که قابلیت مقایسه بازار پول و سرمایه فراهم شود و در درجه دوم باید از تغییر سریع مقررات و نگاه بخشی به اقتصاد خودداری شده و از هرگونه اقدامی که میتواند اطمینانبخشی به بازار سرمایه را کاهش دهد، جدا خودداری شود و در اولویت سوم مشوقهای بیشتر مانند مشوقهای مالیاتی همانند بازار پول برای این بازار نیز در نظر گرفته شود.
بدون داشتن بازار سرمایه پویا، فعال، جامع و فراگیر در اقتصاد یک کشور امکان رشد آن فراهم نخواهد شد. شفافیت بازار سرمایه میتواند راهگشای اقتصاد ملی قرار بگیرد و موفقیت برنامههای اقتصادی و مشارکت بیشتر مردم و بخش خصوصی در سهیم شدن در فعالیتهای اقتصادی را به دنبال داشته باشد.