صفحه اصلی / تازیانه ساخت‌وساز جدید بر تن معماری اصیل؛ حریم خانه بر باد است

تازیانه ساخت‌وساز جدید بر تن معماری اصیل؛ حریم خانه بر باد است

به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از مهر،  حسن عبداللهی: خانه‌های قدیمی و معماری بومی و اصیل بخشی از حافظه تاریخی یک شهرند. آن‌وقت‌ها که هنوز مردمان شهر در آهن و فولاد محصور نشده بودند، با خاک و سنگ، آب و آفتاب در بستر آگاهی و تجربه‌های دیرین، فضاهایی را سامان دادند که امروزه یادگارهای آن جزو میراث فرهنگی ما و آیندگان سرزمین است.
باگذشت زمان ساختار معماری در محیط جغرافیایی استان‌ها تغییر کرده است درصورتی‌که سبک معماری بومی، اصیل و تاریخی خاص هر استان بر اساس اقلیم، مصالح بومی، فرهنگ و سبک زندگی مردم هر استان طراحی می‌شده است.
 در مجموعه گزارش‌هایی در راستای تبیین رویکرد سند چشم‌انداز مبنی بر ترویج سبک زندگی و معماری ایرانی اسلامی به دنبال احیای مفهوم خانه در جامعه ایرانی بوده و در این راستا سلسله گزارش‌هایی از استان‌های مختلف با عنوان «نقش خانه در سبک زندگی ایرانی – اسلامی» منتشرشده است.
در این گزارش‌ها به نقشه، مصالح، المان‌ها، هویت عناصر، طراحی و سبک زندگی مردم هر استان در این خانه‌ها پرداخته‌شده و ضمن توصیف و تشریح ویژگی‌های خانه‌های تاریخی و معماری ایرانی- اسلامی با مسئولان مرتبط، اهل‌فن، اساتید دانشگاه، پژوهشگران حوزه معماری و شهرسازی و معماران نیز صحبت شده است.
در گزارش پیش رو به سراغ معماری اصیل استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز در غرب ایران رفته‌ایم، جایی که پیش‌ازاین پیشطاق، هشتی و دالان منادی سبک معماری اصیل این منطقه بوده است.
گلدانی پلاستیکی و یک بوته شمعدانی پژمرده در قاب پنجره اتاقی محقر که هرروز صبح در میان دود و دم و نفس گرفته آسمان، نگاهش رو به ساختمان‌های زمخت و سر به فلک کشیده باز می‌شود، معمول و مرسوم‌ترین تصویر در تبریز امروز که روزگاری به خاطر خانه‌ها و معماری منحصربه‌فرد و اصیل خود شهره بود و اکنون با بیماری مزمنی به نام بلندمرتبه‌سازی و آپارتمان‌نشینی دست‌به‌گریبان است، تبی که امان معماری سنتی شهر اولین را بریده است.
چندان دور نیست روزگاری که وقتی با پدر و مادر و خواهر و برادرانم به خانه قدیمی پدربزرگ می‌رفتیم، محو زیبایی‌های ساده اما گیرای آن خانه می‌شدم، خانه‌ای با یک حیاط به‌اندازه همان ساختمانی که محل آرامش و آسایش پدربزرگ و مادربزرگ همیشه خندان بود، پر از درختان انگور، با حوضی در میان حیاط که حتی در سوز زمستان‌های آن روزگار تبریز هم قرمزی ماهی‌های زیر سطح یخ‌زده آبش برق می‌زد و جای من همیشه ایوانی بود که یکی دو متری از بالای حیاط جلو آمده بود و بوم بهترین تصویر دوران کودکی‌ام بود.
این شرایط تنها بر خانه پدربزرگی من حاکم نبود و بقیه خانه‌ها هم کم‌وبیش با همین عیارها ساخته‌شده بودند و فرقی نمی‌کرد خانه‌ها در پایین‌شهر باشند یا بالای شهر، مکانی با ساختمانی در میان یک حیاط که بسته به توان و امکانات مالکان خود تغییراتی در ساخت ابنیه و تعدد اتاق‌ها به خود می‌دیدند و با این حال همگی حائز مؤلفه‌ای به نام «محل آرامش و آسایش خانواده» بودند، مکانی که برای هر رویداد خانه و خانواده حریمی تعریف‌شده داشت.
اما این روزها وقتی اتفاقی از همان محله قدیمی پدربزرگ و مادربزرگ رد می‌شوم، دیگر نه پدربزرگ و مادربزرگ همیشه خندانم هستند و نه اثری از آن خانه‌ها که حتی با شاخ و برگ آویزان درختان در گوشه و کنار دیوارهای بیرونی‌شان به انسان انرژی و آرامش می‌بخشیدند و جای آن‌ها را ساختمان‌هایی با نماهای سیمانی و آهنی گرفته و گویی دیگر به جای درختان، این ساختمان‌های خشک و خشن هستند که هرروز بیشتر از دیروز قد می‌کشند.
تبریز دومین شهر پررونق کشور از لحاظ خانه‌های تاریخی
تبریز دومین شهر پررونق کشور از لحاظ خانه‌های تاریخی است و هرچند تمام بناهای تاریخی و دیدنی آن در آخرین شب سال ۱۱۹۳ و در آغاز دورهٔ قاجاریه، براثر وقوع زمین‌لرزه‌ای هولناک تخریب و شهر تبریز به‌ویرانه‌ای از خرابه‌ها تبدیل شد اما برخی از بناهای محکم و استوار، همچون ارگ علیشاه، بازار تبریز، مسجد استادشاگرد، مسجد جامع و مسجد کبود امروزه تعدادی از خانه‌های قدیمی که قدمتشان به‌ دورهٔ قاجار می‌رسد، در نقاط مرکزی شهر تبریز به‌چشم می‌خورند اما طی ده‌ها سال آسیب‌هایی به‌آنها وارد شده‌ که مهمترین آنها نوع نگاه و تغییر رویکرد نسبت به معماری شهر استباوجود آسیب‌های فراوانی که دیدند، باقی ماندند و پس از این واقعه و در آغازین سال‌های دورهٔ قاجار، ساخت‌وساز در شهر رونق گرفت و مردم بر روی خرابه‌های تبریز ویران‌شده، شهری نو با خانه‌هایی زیبا و جالب بنا کردند.
امروزه نیز تعدادی از این خانه‌های قدیمی که قدمتشان به دورهٔ قاجار می‌رسد، در نقاط مرکزی شهر تبریز به چشم می‌خورند اما طی ده‌ها سال آسیب‌هایی به آن‌ها واردشده‌ که مهم‌ترین آن‌ها نوع نگاه و تغییر رویکرد نسبت به معماری شهر است، بیماری مزمنی که هرروز بیش‌ازپیش شیوع می‌یابد و تن خسته خانه‌های باشکوه و روح‌نواز قدیمی می‌شود محل روئیدن آپارتمان‌ها و مراکز تجاری بلندمرتبه‌ای که هیچ سنخیتی با معماری زیبا و ارزشمند تبریز کهن ندارند.
البته در سال‌های اخیر، روند ترمیم خانه‌های تاریخی شهر تبریز از سر گرفته‌شده است و برای نمونه، «خانهٔ مشروطه» به موزهٔ مشروطه، «خانهٔ شربت‌اوغلی» به فرهنگسرای تبریز و «خانهٔ قدکی» به دانشکدهٔ معماری تبدیل‌شده‌ و در حال حاضر بسیاری از این خانه‌ها در حال احیا و ترمیم هستند و پس از ترمیم به موزه یا سایر مراکز فرهنگی تبریز تبدیل خواهند شد، شهری که امروزه بیش از ۶۰۰ باب خانه تاریخی شناسایی‌شده‌ دارد و تخمین زده‌ می‌شود که این تعداد در سال‌های آینده با کاوش‌هایی که در حال انجام است، به بیش از ۸۰۰ باب نیز برسد.
معماری تبریز گویای هویت تاریخی و فرهنگی آن است
برای کسب اطلاعات دقیق در این خصوص با یکی از اعضای هیئت‌مدیره سازمان نظام‌مهندسی آذربایجان شرقی گپ و گفتی داشتیم که بیتا باقری در تشریح روند تحول معماری «شهر اولین‌ها» می‌گوید: تبریز با تمدن دیرین و قدمت بیش از سه‌هزارساله خود همیشه محور تحولات اجتماعی و سیاسی کشور طی قرن‌های گذشته بوده و با توجه به پیشینه غنی تاریخی خود دارای بافت شهری و معماری ارزشمندی است که گویای هویت تاریخی و فرهنگی آن است.
به گفته وی آنچه امروز از بافت قدیمی و آثار باستانی این شهر تاریخی به‌جامانده شاید بخش کوچکی از بناهای عمومی مهم آن است که حتی این موارد نیز به دلیل عدم رعایت حرایم بناهای با ارزش قدیمی دستخوش تحول شده‌اند و تعداد انگشت‌شماری از خانه‌های قدیمی و با ارزش در دسترس است که تعدادی از آن‌ها با همت مسئولان شهر مرمت و به موزه تبدیل‌شده‌اند و علاوه بر این متأسفانه خانه‌های با ارزش از حمله‌های نابخردانه طرح‌های شهری ناکارآمد در امان نمانده‌اند و اگر هم تا امروز پابرجا هستند هیچ تدبیر هوشمندانه‌ای در راستای حفظ آن‌ها به عمل نیامده است.
باقری به یکی از اساسی‌ترین چالش های بناهای تاریخی به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های مؤثر بر حفظ معماری اصیل اشاره و تصریح می‌کند: متأسفانه در کشورهای جهان سوم این باور که آثار فرهنگی و تاریخی جزو ثروت آن کشور محسوب می‌شود، به وجود نیامده و طرز فکر غالب این است که یک تپه قدیمی و باستانی را شخم زدن بهتر است تا بذری کاشته شود و نانی سر سفره بیاورد چون تپه باستانی شکم را سیر نمی‌کند!
این در حالی است که امروزه بافت‌های کهن و تاریخی به علت داشتن جاذبه‌های سرشار توریستی یکی از مهم‌ترین منابع درآمد کشورهای بزرگ دنیا به شمار می‌رود و در این میان باوجوداینکه کشور ما ازلحاظ داشتن جاذبه‌های توریستی جزو ۱۰ کشور اول جهان است اما ازلحاظ جذب توریست و جهانگرد در رده‌های نازل قرار می‌گیرد.
تبریز شهری با بافت کاملاً درون گرا
فلسفه معماری تبریز و روند تغییر آن یکی از جذاب ترین بخش های سخنان این عضو سازمان نظام مهندسی آذربایجان شرقی است، آنجا که می گوید: در گذشته بافت کالبدی هر شهر در ایران شامل تعدادی محله و هر یک از لحاظ وسعت و تراکم جمعیت با هم متفاوت بود و یک واحد اجتماعی- شهری به شمار می رفت که در ساماندهی روابط اجتماعی و در گذشته بافت کالبدی هر شهر در ایران شامل تعدادی محله و هر یک از لحاظ وسعت و تراکم جمعیت با هم متفاوت بود و یک واحد اجتماعی- شهری بشمار می رفت که در ساماندهی روابط اجتماعی و اداری نقش موثری ایفا می کرداداری نقش موثری ایفا می کرد و تبریز نیز از این قواعد مستثنی نبود و برای نمونه نقشه «دارالسلطنه» حدود محلات تبریز را کاملا مشخص می کند.
وی ادامه می‌دهد: محلات تبریز به علت شرایط اقلیمی خاص منطقه یک بافت کاملاً درون‌گرا دارند به‌طوری‌که در کتاب «مسافرت به ایران در دوره فتحعلی شاه» از موریس، منازل داخلی تبریز با عباراتی چون «وجود یک فضای ورودی با مسیری غیرمستقیم و ترکیب اتاق‌ها و دالان‌ها در یک یا چند سوی حیاط» توصیف‌شده است و «کنت دوسرسی» نیز در این خصوص می‌نویسد «درواقع دو طرف کوچه‌ها، دیوارهای بلند کشیده شده و فقط میانشان سوراخ کوچکی است که تنها به یک نفر امکان ورود به خانه را می‌دهد اما همین‌که از این مدخل تنگ و پست عبور کنیم، وارد حیاط‌هایی می‌شویم که همیشه مزین به گل است، یا باغ‌هایی که با صفا و سرسبز است.
باقری از بافت محله و فضای بیرونی به اندرونی خانه‌ها می‌رود و می‌گوید: خانه‌های تبریز بر اساس الگوی درون‌گرا و با دو بخش اندرونی و بیرونی ساخته‌شده‌اند و این معماری بر اساس سه دوره کلی در مسکن ایرانی که تبریز هم متأثر از همین سه الگو است، شکل‌گرفته که نخستین دوره معماری ایرانی که ادامه سنت‌های معماری مسکن ایرانی است، تا دوره میانی حکومت قاجار به‌طور قطعی ادامه داشته و دومین دوره، دوره التقاطی است.
وی ادامه می دهد: این دوره از اواسط قاجار به بعد و متأثر از سفرهای ایرانیان به غرب و اقتباس از هنر غربی است که در آن تزئینات ساختمان‌ها و الگوی خود طبقه و چندین پلکان در قسمت ورودی دیده می‌شود. البته این الگو در تبریز قبل از آن نیز وجود داشته و دوره سوم نیز معماری معاصر ایران را شامل می‌شود که اوج معماری و هنر این دوره از اوایل دوران پهلوی و هم‌زمان با تحولات مدرنیسم آغاز و تاکنون نیز ادامه داشته است.
حفظ حریم و حرمت فضای داخلی مؤلفه ای اصلی در معماری تبریز
وی در ادامه به موضوعی اشاره می کند که متاسفانه در ساخت و سازهای امروزی چندان مورد توجه نمی گیرد و خاطر نشان می کند: در گذشته خانه های تبریز عناصری مانند پیشطاق، هشتی و دالان داشتند و مسیر ورود به فضای درون خانه به عنوان مهمترین بخش و معرف جایگاه اجتماعی مالک، با یک یا چند تغییر توام بود به طوری که ورود ناگهانی و سریع به فضاهای درونی را ناممکن می ساخت.
وی ادامه می دهد: این روش در واقع ترفندی برای حفظ حریم و حرمت فضای داخلی بود و در بعضی خانه ها به ویژه در خانه هایی که قدمت کمتر دارند، در گذشته خانه های تبریز عناصری مانند پیشطاق، هشتی و دالان داشتند و مسیر ورود به فضای درون خانه به عنوان مهمترین بخش و معرف جایگاه اجتماعی مالک، با یک یا چند تغییر توام بود بطوری که ورود ناگهانی و سریع به فضاهای درونی را ناممکن می ساختفضاهای این ورودی به شکل ساده تری طراحی و ساخته شده و «پیش طاق» و سردر ورودی بسیاری از خانه ها از جمله سردر «خانه بلورچیان» در ابتدای کوچه صدر تبریز، گاه ساده و گاه با ظرافت زیاد مزین به آجرکاری و نقوش سفالی و در برخی موارد سردرب ها دارای تزیینات گچی هم هستند.
عضو گروه معماری و شهرسازی نظام‌مهندسی استان طراحی عناصری چون درب ورودی، دالان، حیاط (بیرونی) و نوع دسترسی به اتاق‌ها را در اختیار کارکردهای فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی خانه‌های قدیمی تبریز عنوان می‌کند و می‌افزاید: به‌واسطه دالان‌های بین اتاق‌ها که به علت دوره سرمای طولانی در تبریز، معمولاً نقش فیلتر هم از نظر اقلیمی و هم از نظر فرهنگی را ایفا می‌کردند، ابتدا از حیاط وارد این مسیرها می‌شدیم و بعدازآن به اتاق‌ها می‌رسیدیم و در فرهنگ امروزی خانه‌های مدرن فضایی به نام «هال» این نقش را دارد که البته قیاس آن‌ها نشان می‌دهد که هال به‌هیچ‌عنوان کارکرد دالان را نتوانسته ایفا کند.
وی در مورد دیگر خصوصیات اتاق‌ها نیز می‌گوید: ایوان در طبقه همکف و در جلوی اتاق اصلی معروف به «تنبی» و مزین به پنجره‌هایی با ارتفاع بالا و شیشه‌های رنگی قرار می‌گرفت که به دلیل استفاده از چوب روسی به آن‌ها «اوروسی» گفته می‌شده و استفاده از اتاق‌های بالاخانه و گوشوار در دو طرف تنبی و بالای دالان نیز برای راحتی اعضای خانه در مهمانی‌ها و حتی همسان‌سازی هوای بیرونی و اندرونی رایج بوده و سایر فضاهای خانه شامل آشپزخانه، سرویس، انباری و سردابه در ضلع دیگر یعنی بخش جنوبی قطعه مسکونی ساخته می‌شد تا علاوه بر قرارگیری در نقطه‌ای به‌دوراز دید با توجه به حساسیت حفظ حریم‌ها، از نور شمالی برخوردار باشند و استفاده از نور جنوب با پنجره‌های سرتاسری برای استفاده از نور بیشتر و انرژی گرمایی با توجه به شرایط اقلیمی از ویژگی‌های بارز این ساختمان‌ها بود.
نمره مردودی جایگزین های امروزی برای فضاهای داخلی منازل
باقری علت استفاده از ایوان پیشانی‌دار را با توجه به زاویه تابش برای ایجاد سایه پذیری در فصول گرم می‌داند و وقتی از وی در خصوص تأثیرات نادیده‌گیری چنین موضوعاتی در خانه‌های امروزی می‌پرسم، تأکید می‌کند: در حال حاضر هیچ توجهی به این موارد صورت نمی‌گیرد و حتی با وضع قوانینی چون مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان نیز ابتر مانده است و باید گفت طراحی‌های امروزی بیشتر در داخل همان مکعب مستطیل‌های بی‌هویتی صورت می‌گیرد که متأسفانه از طرح‌های خشک و یکسان جامع و تفضیلی شهرها برایمان دیکته می‌شود.
اکنون در مناطق شهری تبریز با خانه هایی مواجه هستیم که بسیاری از حریم ها و کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و زیست محیطی در آنها به فراموشی سپرده شده است
این کارشناس معماری و شهرسازی بخش پایانی سخنان خود را به توضیحی مختصر اما جامع و قابل‌تأمل در مورد وضعیت فعلی خانه‌سازی و خانه‌های تبریز محدود می‌کند و می‌گوید: پس از شروع تحولات در اوایل دوره مدرن معماری که در ایران با دهه‌های ۱۳۳۰ و ۴۰ مقارن بود و به‌سرعت تأثیر خود را در الگوهای ساختمان‌سازی و طراحی نمایان کرد، در تبریز معماران چون «وارطان آواسنیان» طرح‌های زیبایی از ترکیب معماری مدرن با الگوی سنتی ارائه دادند اما به دلیل بحران قیمت مسکن و زمین دیگر تنوعی در بدنه‌ها، پیش‌آمدگی و عقب رفتگی‌ها، پر و خالی‌ها که می‌توانستند هم در داخل خانه و هم در بیرون ساختمان ازلحاظ کاربردی و فنی کارایی داشته باشد، ایجاد نشد.
باقری تصریح می‌کند: اکنون در مناطق شهری تبریز با خانه‌هایی مواجه هستیم که بسیاری از حریم‌ها و کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و زیست‌محیطی در آن‌ها به فراموشی سپرده‌شده و بخش‌هایی چون دستشویی، حمام و آشپزخانه که در گذشته به‌نوعی نقاط اختصاصی و کاملاً اندرونی خانه بودند، به فضاهای عمومی‌تر الحاق شده‌اند.
وی اضافه می کند: برای نمونه آشپزخانه‌هایی که تا چند دهه قبل در زیرزمین‌ها و به‌دوراز چشم افراد بیرونی قرار می‌گرفتند، با نمونه‌های غربی و نامتجانس با فرهنگ ایرانی چون «اوپن» جایگزین شده‌اند و حتی در مناطق روستایی نیز با نوعی از ساختمان‌سازی روبرو هستیم که کاملاً با بافت و کارکرد روستاهای ایرانی در تناقض است و بیش از آنکه کاربردی و متناسب با امور روستائیان باشند، چهره‌ای فانتزی و ویلایی به خود گرفته‌اند و مجموع این موارد به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر فرهنگ و رفتارهای اجتماعی ساکنان آن‌ها نیز اثرگذار بوده است.
آری، این روزها تنها شاید بخش‌هایی از مناطق مرکزی تبریز تعداد انگشت‌شماری از خانه‌هایی با معماری اصیل را در دل خود جای‌داده باشند که آن‌ها نیز در حصار تنگ ساختمان‌های بلندمرتبه سخت و سیاه گرفتار هستند.
هرچند که باید پذیرفت این تقابل و تناقض با توجه به الزامات شهرنشینی کنونی و ضرورت استفاده حداکثری از اراضی موجود برای پاسخ به تقاضای روزافزون مسکن اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد اما به این موضوع نیز باید توجه داشت که این پذیرش به معنی از دست رفتن حریم‌ها و حرمت‌هایی خواهد بود که در مقام یک ضرورت نسل به نسل در میان ایرانیان منتقل‌شده و اکنون در بطن همان خانه‌های ایرانی به‌عنوان حافظ این اصل به دست فراموشی سپرده می‌شوند.

همچنین مطالعه کنید:

افزایش حق مسکن فقط با تصویب هیات دولت اجرا می شود

به گزارش کسب و کار نیوز ، اسفند سال گذشته بیش از ۲۰ جلسه با …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.