سرمقاله
تاکنون به معنای واقعی بافت فرسودهای احیا نشده، بلکه درواقع چندین پلاک تجمیع شده است. سیـاستهـای احیای بافــت نیز تاکنون بیشتر شامل مشوقهایی برای هــزینههــای پــروانههــای ســاخـت و تراکمهای تشویقی نیز بوده است که چنین سیاستهایی مسئله را پیچیدهتر میکند.
هیچجای کشور بافتی احیا نشده، بلکه پلاک احیا شده است یا چندین پلاک تجمیع شده و پلاک احیا شده است؛ درواقع به معنای واقعی بافتی احیا نشده است. بهتر است به جای اصطلاح بافت فرسوده از اصطلاح نقاط زایش شهری استفاده کرد. باید برای این نقاط چندین شاخص را در نظر گرفت؛ به عنوان مثال شاخصهایی همچون ریزدانگی، مساحت قطعات و پلاکها و دسترسیها و معابر و ساختار و شکل فضاها.
اگر بخواهیم برنامهای برای احیا و نوسازی داشته باشیم باید این برنامهها ناظر بر احیای بافت باشد. در روشهای موجود، تراکم پلاک افزایش پیدا میکند و شاهد ترافیک جمعیتی، ترافیک ماشینها و وسایل نقلیه هستیم که با این روشها، بافتی احیا نمیشود. زمانی که بافتی احیا میشود ارزش افزوده پیدا میکند.
ولی مدلی که تاکنون برای احیای این نقاط زایش شهری اعمالشده درست نبوده، مدلهای مبتنی بر تملیک اشتباه است. درواقع تاکنون وضعیت اینطور بوده است که توسعهگر با اجبار بافتی را تملک میکرد و ساکنان قدیمی بافت را از این منطقه خارج میکرده که این مدل اشتباه است.
درواقع روش درست این است که ساکنان فعلی باید در مراحل نوسازی بافت مشارکت داده شوند. اگر برای نوسازی بافتهای فرسوده قرار باشد واحدهای جدیدی ساخت و ساز شود، منافع حاصل از آن باید بین ساکنان بافت و مالکان تقسیم شود. درواقع اگر قرار باشد ارزشافزودهای هم ایجاد شود، ساکنان فعلی میتوانند بهره مند شوند و با اعمال این روش، مشارکت اجتماعی نیز افزایش پیدا میکند.
طرحهای تشویقی برای اصلاح بافتهای فرسوده نیز کارایی ندارد. حتی ساختمانسازی در این بافتهای فرسوده کوچهها را شبیه به دندان کرده است. این نوع طرحهای تشویقی راهکار مناسبی برای جبران کمبود مسکن نخواهد بود. به جای تجمیع خانهها و طرحهای نقطهای بهتر است که کوچهها با هم تجمیع شود بهطور مثال چند کوچه تخریب شود و شهرکسازی شود تا مشکل بافتهای فرسوده برطرف شود در غیر این صورت تراکم بخشیدن یا تخفیف در پرداخت عوارض راهکارهای مناسبی برای جبران کمبود مسکن نیست.