مینا حسینی
به گزارش کسب و کار نیوز، برخی پلتفرمها در این روزهای مسدودسازی اینترنت جهانی از نظر بازدید رشد داشتهاند، اما از نظر آنها این وضعیت برای آینده کسبوکارهای نوپا خطرناک خواهد بود. «رضا اربابیان» مدیرعامل شیپور نیز با تاکید بر این موضوع که اگر اینترنت جهانی وصل نشود، بزرگترین ضرر به کشور زده خواهد شد از تمامی مسئولان خواهش کرد به این موضوع رسیدگی کنند چراکه کسبوکار تعداد زیادی از جوانان در گروی این موضوع است: «برنامهنویسان ما نمیتوانند در اینترنت جستجو کنند و شبکه داخلی نیز یک نهال کوچک است که نمیتواند نیازهای ما را فعلا برطرف کند. اگر اینترنت جهانی نباشد نمیتوانیم خودمان را بروز نگه داریم و شاید ترافیکمان بالا برود ولی مسائل عمیقتری در این میان وجود دارد که مشکلساز خواهد شد.» اینکه واقعا طی این پنج روز قطع اینترنت چه میزان خسارت به کسبوکارهای نوپا وارد شده فعلا قابل احصا نیست و حتی یکسری کسبوکارها از دور فعالیت خارج شدهاند. «کسبوکار» در مورد میزان خسارت و نابودی این کسبوکارها با کارشناسان گفتگو کرده است که آن را در ادامه میخوانید.
از بین رفتن کسبوکارهای کوچک با قطع اینترنت
رضا الفتنسب، عضو هیاتمدیره کسبوکارهای مجازی
خسارتی که در پی قطع اینترنت به کسبوکارهای مجازی وارد شده قابل محاسبه نیست. یک بخش مادی است که فروشها کم و حتی نصف و گاهی یکدهم شده و گاهی کسبوکار تعطیل شده؛ ولی کسبوکارهای اینترنتی بزرگتر مثل «اسنپ» مشکل خاصی ندارند و شرایط ناپایدار است؛ اینکه برخی جاها اصلا اینترنت وصل نیست، برخی سرورها خارج از کشور است، درگاهها هم مشکل دارد. صرفا بحث مادی یک بخش است. بخشهای دیگر این است که سرمایهگذاران ترغیب نمیشوند که وارد این حوزه شوند زیرا وضعیت سست است. این خسارت حداقل در حال حاضر قابل احصا نیست. ما بیشتر روی سرمایهگذاران سنتی یا آفلاین زوم کردهایم؛ ولی با شرایط فعلی خیلی سخت است. کسبوکارهایی که وابسته به اپلیکیشن یا شبکههای اجتماعی بودند که از ریشه و بن کارشان از بین رفته است. آنها هیچ کاری هم نمیتوانند بکنند. اینکه بعدا پیامرسانهای خارجی باز شود یا خیر، جای سوال است.
دعواهای حقوقی بعد از وصل اینترنت
حمیدرضا اعتدالمهر، رئیس هیاتمدیره انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی
موضوع قطع اینترنت و تاثیر آن بر کسبوکارهای اینترنتی بسیار مهم است و پرداخت به این موضوع باعث میشود که برای بارهای بعدی اگر قرار است یک مساله امنیتی به وجود بیاید و سیستمهای امنیتی کشور از بین گزینههای موجود انتخاب میکنند ابتدا فایده هزینه کنند. در هر جایی در دنیا وقتی اغتشاش عمومی بهوجود میآید سیستمهای امنیتی تصمیمهایی میگیرند. بهطور مثال سال ۵۷ یکی از گزینهها قطع برق بود یا در سالهای قبل که اغتشاش بهوجود میآمد قطع کلیه تلفنها بود. در تمام این موارد وقتی تلفن قطع شود سیستمهای امنیتی میدانند ممکن است کسی با اورژانس یا سازمان آتشنشانی کار داشته باشد؛ ولی دسترسی نداشته باشد. اما فایده هزینه میکنند و براساس آن فایده هزینه تصمیم میگیرند که ما در این زمان چه چیز را فدای چه چیز کنیم. هدف ما از بیان این چند مثال رسیدن به این نتیجه بود که اگر سیستمهای امنیتی ما درست میدانستند که قطعی اینترنت چه هزینههایی به کل کشور تحمیل میکند (اینکه یک یا دو روز قطع شود درست و ما هم درک میکنیم مثل سایر امکانات برق، تلفن و… مثل اینکه در کل شهر اعلام کنند که عبور و مرور فعلا ممنوع است تا اینکه ما بتوانیم اغتشاشگران را دستگیر کنیم، این ممکن است پیش بیاید) ولی اینکه یک هفته اینترنت قطع شود ما را به این فکر سوق میدهد که هزینههای این کار را درست در نظر نگرفتهاند و کاملا شناسایی نشده است. برای مثال یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که تمام سیستمهای تلفنی که در دست مردم هست – چه اندروید و چه اپل – یک عرف غلط وجود دارد که افراد به جای اینکه یک آدرس را جستجو کنند، در آدرسبار گوگل جستجو میکنند. این مساله به ما خیلی لطمه زده است. یکی از مسائلی که ما در حال حاضر با آن مشکل داریم، همین موضوع است که افراد در موتور جستجوی گوگل عملا جستجو و اولین گزینه را کلیک میکردند. حسن آن، این بود که اگر فرد آن را غلط هم جستجو میکرد، گوگل میپرسید: (Did you mean?) بنابراین اصلاح میکرد و آن آدرس را در دسترس کاربر قرار میداد. این عادت باعث شده است که بسیاری از افراد برای جستجوی یک سرویس ایرانی، با اینکه اسم سایت را هم بلدند؛ ولی نمیتوانند آن را تایپ کنند چون آن عادت قبلی همچنان وجود دارد. مساله دیگر این است که ما یک موتور جستجو هم نداریم که آن را جایگزین آن کنیم. باید پیش از آن گفت تمام بروزرهایی که در کامیپوترهای دسکتاپ هست و اغلب ابزاری که در گوشیها هست مردم را عادت داده بود که از گوگل استفاده کنند، اصطلاحا روت یا هدایت میکرد به آن سمتی که نیازشان است. با از بین رفتن گوگل، آن روتر یا هدایتکننده یا آن مسیریاب کاملاً از بین رفت و حتی وجود اینکه سرویسهای ایرانی هم بالا هستند به درد کسی نمیخورد. این میخواهد قوه قضائیه باشد میخواهد ثبتنام کارت سوخت باشد یا سایت خبرگزاریها که سعی میکردند اخبار دقیق را در دسترس مردم بگذارند؛ ولی به این دلیل دسترسیها از بین رفته است. ما وقتی دسترسی خارجیها را قطع میکنیم، تصور میکنیم کار کارشناسی کردهایم و میگوییم اینقدر تولیدکننده محتوای داخلی هست و فرضمان بر این است که مردم از این سایتها استفاده میکنند؛ ولی اتفاقی که افتاده، این است که مردم نمیتوانستند از ابزار داخلی استفاده کنند. وقتی از سال ۸۴ برای اینترنت ملی وقت گذاشتهایم، بودجه گرفتهایم، هزینه کردهایم، تحقیق و توسعه دادهایم، پس در این ۱۴-۱۵ سال چه کار کردهایم که حتی برای این سادهترین مساله هم راهکار نداریم؟ پس تولیدکننده محتوا در داخل داریم و ۱۵ سال هم وقت داشتیم؛ ولی فکر نکردیم که چگونه دست این تولیدکننده را در دست متقاضی بگذاریم. آنها دارند با زحمت توسعه میدهند؛ ولی عملا متقاضی محتوا را بهدلیل اینکه سرویسهای گوگل از کار افتاده است از دست دادند. نکته بعدی فنی است؛ ولی بسیار آسیب زده؛ شرکت گوگل از یک DNS عمومی استفاده میکند که IP بسیار رندی دارد و آن ۴ تا ۸ (۸٫۸٫۸٫۸) است. این چهار ۸ DNS خیلی از سیستمهای افراد در موبایل و دسکتاپ بود. چون افراد آن را ست کرده بودند عملا از هر دستگاهی که میخواستند سایتهای ایرانی هم بزنند مشکل DNS داشتند. این مورد را هم به ما بسیار لطمه زد. بنابراین با قطع اینترنت دسترسی به DNS هم از بین رفت. در مورد دوم ما نیامدیم تبلیغ گستردهای کنیم که مثلا شبکه زیرساخت این آیپی پابلیک آن در ایران است و آن را ست کنند و خارجی را ست نکنند. ما آن را آسیبشناسی نکردیم. این مورد هم برای کسانی که URL را بلدند و میتوانند با بروزرها کار کنند؛ ولی باز نمیتوانستند جستجو کنند. دلیل این بود که آن سایت وجود داشت؛ ولی چون یک DNS خارج از کشور را فراخوانی میکردیم، متاسفانه امکانش نبود. پس در حال حاضر دو تقصیر بزرگ است که باعث میشود آقایان نتوانند بگویند که سرویسهای داخلی ما باز بوده است و مردم میتوانند از سرویسهای داخلی استفاده کنند. متاسفانه این کار نشان داد کسانی که سرمایه و بودجه گرفتند که موتورهای جستجوی ایرانی داشته باشند، در حال حاضر میتوانستند عرض اندام کنند؛ ولی یکی، دو مورد آنها در همان روز نخست قطع اینترنت که میزان جستجو بالا رفت، متاسفانه Fail شدند. شبکههای اجتماعی که ما توقع داشتیم در این شرایط حداقل برای ارسال لوکیشن بین دو نفر مورد استفاده قرار بگیرند؛ ولی متاسفانه اکثرا این شبکهها بعد از اینکه ترافیک در آنها بالا رفت، از مدار خارج شدند. ما ۱۵ سال این بار وقت داشتیم، بودجه داشتیم، سرمایه داشتیم، انگیزه حاکمیتی هم برای این کار داشتیم، ولی این اتفاق نشان داد که متاسفانه هیچ کاری علیالظاهر انجام نشده است. مگر اینکه آقایان بگویند ما این کارها را انجام دادهایم و شما اشتباه میکنید. آنچه ما برداشت میکنیم، این است که متاسفانه اتفاقات بدی افتاد و همه آن هم حاصل بیمدیریتی بود؛ یعنی اینکه ما یک DNS پابلیک را به همه آدمهای فنی اعلام کنیم یعنی ۴ رقم، نمیتوانند آقایان بگویند زیرساختش نبوده و پای خارجیها وسط است. اینگونه نبوده و واقعا ما کمکاری و بیمدیریتی کردهایم. میزان خسارتی که به کسبوکارهای اینترنتی وارد شده واقعا قابل اندازهگیری نیست؛ ولی اگر فرض کنید ۴۰۰ هزار نفر به این کار مشغولاند، در حال حاضر حداقل چیزی که اتفاق افتاده، این است که اگر یک هفته را در حقوق اینها ضرب کنیم، ۱۰۰ هزار نفر حقوق از بین رفته است. چون از پنجشنبه گذشته تا امروز دسترسی و امکان کاری وجود نداشته و هیچ کار مثبتی انجام نشده است. در اغلب شرکتها هیچ کاری صورت نگرفته است. کسبوکارهایی نیز که توانستهاند سرویس بدهند آمار فروششان در حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد است ولواینکه اپلیکیشن داشتهاند چون باور عمومی این بوده که اینترنت قطع است. طی چند روز بعد از قطع اینترنت یکسری کسبوکارهای مجازی مثل اسنپ و.. پیامکهایی دادند که اپلیکیشن آنها کار میکند که آن هم هزینه داشته است. شرکتها مجبور شدند هزینههایی متحمل شوند و خبر بدهند که اپلیکیشن آنها در دسترس است. بهطور مثال مشتری کسبوکاری که در حوزه ترجمه کار میکند، باید مطلب را از اینترنت پیدا و لینک آن را ارسال کند تا کسبوکار مربوطه ترجمه کند؛ ولی امکان این کار نیست. از این مثالها فراوان است که چون یکی از عوامل وابسته از رده خارج شده بود، کل فرایند کسبوکار متاسفانه به مشکل خورده بود. برخی از شرکتهای بزرگ که کارشان ارائه فیلم است نیز افت وحشتناکی داشتند. آن افت برای این کسبوکارها جایی خود را نشان میدهد که آنها برای هر صفحهای که نمایش میدهند قرارداد بنر دارند. آن کسی که بنر را سفارش میدهد قطعا قراردادش را نگه داشته است. پیچیدگی هست راجع به اینکه بعدا آنها ادعای خسارت کنند یا بگویند که پول آن را نمیپردازیم و انواع و اقسام دعواهای حقوقی مطرح شود چون به نوعی حق هم به جانب آنهاست. اگر کسبوکارهای بزرگی را کنار بگذاریم در مورد کوچکترها همین قدر که آنها تاکنون سرمایهای جذب کردند و خود سرمایه را دارند هزینه میکنند به امید فردایی که بتوانند کسبوکار خوبی داشته باشند، بزرگترین آسیبی که به کسبوکارها خورد مشکل انگیزه بود. یعنی ما غیرمستقیم به آنها گفتیم که تمام حیاتشان به یک کلید بند است و کسی که کلید را میزند خیلی اصرار و عجله و تعجیل برای بازگرداندن آن ندارد. این پیام، پیام روانی بسیار سنگینی بود. آمار فروش با این کار بسیار کم میشود. وقتی کشور دچار بههم ریختگی میشود حال روانی مردم بد است و سعی میکنند خرید نکنند. اگر این بُعد روانی روی استارتآپها نبود بالاخره خودشان را جمع و جور کرده و عده زیادی از آنها شروع به کار میکردند. ولی خبر روانی را امیدواریم حاکمیت جبران کند. بیمه خسارت بانک آتشگرفته را میدهد. کدام شرکت بیمه در کشور ارزش اطلاعات را میتواند نرخگذاری کند که براساس آن بیمه کنند؟ تعداد مشتری را بتوانند قیمتگذاری کنند؟ متاسفانه چنین زیرساختی وجود نداشته که کسی بتواند جبران کند.