شایلی قرائی
به گزارش کسب و کار نیوز، نساجی مازندران و قائمشهر، نساجیهای اصفهان، نساجی فخر ایران، نساجی بروجرد و... از برندهای قدیمی و نامآشنای صنعت نساجی ایران هستند که امروز و در شرایط نامناسب اقتصادی به روزگار سختی رسیدهاند. در سالهای اخیر افزایش هزینهها و ضرورت بهروزرسانی ماشینآلات، تهیه مواد اولیه و... بار سنگینی بر دوش مدیران این صنعت گذاشتند؛ باری که شاید کمتر کسی بتواند به تنهایی آن را به دوش بکشد و در این مسیر پر از سنگلاخ و مانع با صحت و سلامت آن را به مقصد برساند. همچنین متأسفانه در ایران حدود ۹۰ درصد نظام تولید به تسهیلات بانکی وابسته است. وقتی بانکها سودهای سنگینی از تولیدکنندگان مطالبه میکنند، توانی برای فعالیت افراد باقی نمیماند و همین امر باعث حذف بخش زیادی از تولیدکنندگان از چرخه تولید شده است. برای احیای صنعت نساجی نیازمند اجرای برنامههای منسجم و جامعی برای بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود هستیم. بهکارگیری مدیریت نوین علمی، تأمین نقدینگی و سرمایه در گردش، تجهیز کارخانهها به ماشینآلات و تکنولوژی پیشرفته، نظارت بر واردات و جلوگیری از قاچاق بیرویه و حمایت از تولیدات داخلی البته با افزایش کیفیت تولیدات، بهکارگیری نیرویهای توانمند، متخصص و آموزشدیده در پیشبرد اهداف این صنعت باید مورد توجه قرار گیرد. جهت شکوفایی این صنعت و همگامی با دنیا، نیازمند اعمال مدیریت استراتژیک در صنعت نساجی، عارضهیابی و مشخص کردن نقاط ضعف و تهدید و در نهایت تبدیل آن به نقاط قوت و ایجاد فرصت است. بهکارگیری مباحث مختلف همچون مدیریت استراتژیک منابع انسانی، مدیریت استراتژیک بازاریابی، مدیریت استراتژیک تکنولوژی، مدیریت استراتژیک منابع مالی، مدیریت استراتژیک فناوری اطلاعات و تکامل آن با استراتژی تحقیق و توسعه باعث ایجاد تغییرات چشمگیر در این صنعت میشود تا بتوانیم چرخههای فعالیت اقتصادی در صنعت نساجی را تکمیل کنیم.
نیمنگاهی هم به این کارخانهها نمیشود
باقر ابراهیمی، فعال صنعت نساجی
نساجی مازندران و دیگر برندهای نامآشنای این صنعت که روزگاری برای خود برو بیایی داشتند، حال و روز امروزشان واقعاً دیدنی است. کارخانههایی با وسعت هزاران متر و هزاران کارگر امروز جان میکنند تا نفسهای آخرشان را تجربه نکنند. نساجی مازندران امروزه در حال و روز بدی به سر میبرد و خطر خاموشی این صنعت قدیمی را به چشم مشاهده میکنیم. همه بر این موضوع آگاهند که مسیر صنعتی شدن از مسیر صنایع نساجی میگذرد، اما در طول سالهای اخیر هیچ توجهی به این صنعت که در حال نابودی است، نشده است. صنعت نساجی مادر صنعت پوشاک است و از زمانی که این صنایع به این حال و روز افتادهاند، صنعت پوشاک هم حرفی برای گفتن ندارد و واردات بازار را قرق کرده است. در حال حاضر واردات بیرویه تولیدات نامرغوب و ارزان چینی در بازار نساجی از جمله مشکلاتی است که تمامی صنایع کوچک و بزرگ ایران با آن مواجه هستند و صنعت نساجی ایران نیز از آن بیبهره نمانده است. حقوق اندک کارگران باقیمانده نیز ماهها پرداخت نمیشود و کسی نیست به داد آنها برسد و هزینههای تولید، بیمه، مالیات و مواد اولیه هم مزید بر علت شده تا نتوانیم راهی به آینده داشته باشیم. دولت اگر حتی نیمنگاهی به این کارخانههایی که زمانی حرفی برای گفتن داشتند، میانداخت و وامهایی متناسب با توان آنها پرداخت میشد شاید امروز شاهد این وضعیت ناگوار نبودیم. بسیاری از کارخانههای نساجی در اصفهان ورشکسته شدهاند و اوضاع آنها از این اوضاعی که در حال حاضر در دیگر نساجیها دیده میشود، بدتر است. زمانی به دلیل قدمت و فرسودگی ماشینآلات تولیدی و عدم پایبندی به تعهدات و در نهایت با موج تنشها و اعتراضات کارگران درباره عدم دریافت مطالبات خود این مجموعه تعطیل شد، اما در حال حاضر با کمترین توان فعالیت میکند. کارگرانی هم که بیکار میشوند نمیتوانند از بیمه بیکاری خود استفاده کنند و ماهها و برخی افراد یک سال به دنبال دریافت آن بودهاند و راه به جایی نبردهاند. کسی صدای فعالان صنعت نساجی را نمیشنود. همانطور که دیگر صدای ماشینآلات در این واحدها به گوش نمیرسد. مسئولان و دستاندرکاران این حوزه باید به این وضعیت ورود کنند و برای رسیدگی به عوامل بهوجودآورنده این رکود و نابهسامانی تمام نیروی خود را بهکار گیرند. به واقع نساجیها در سراسر کشور به تاراج رفتند و کسی به روی خودش نیاورده است. واحدهای صنایع نساجی بیمارند و دوای دردشان در دست دولت است و تنها نهادی که میتواند کمک کند، دولتیها هستند. باید وامهایی برای بازیابی این کارخانهها پرداخت و ماشینآلات آن بهروز شود تا بتوانیم به تولید سالهای قبل بازگردیم و صنعت پوشاک را نیز از این آشفتهبازاری که گرفتار شده، نجات بدهیم.
کسی برای این صنعت به قهقرا رفته دل نسوزاند
رامبد فرشیدفر، مدرس دانشگاه
برعکس تمام صحبتهایی که میشد و اینکه عدم حمایتها از این صنعت باسابقه در ایران آن را به ورطه نابودی سوق داده، باید اشاره شود که حوزه پوشاک زیربنای نساجی کشور را نابود کرده است. شرایطی که بر صنف پوشاک در کشور به دلیل جریانهایی مانند حجم بالای واردات و از سوی دیگر واردات غیرمجاز به شکل قاچاق وجود دارد، بدنه صنعت نساجی کشور را با مشکلات، کمبودها و خلأهای زیادی مواجه ساخته است. البته عدم رسیدگی و عدم حمایتها هم نقش غیرقابل انکاری در بروز این وضعیت داشتهاند. متأسفانه امروز شاهد هستیم که نساجی قائمشهر و حتی دیگر نساجیها در کشور با وجود داشتن شعبات مختلف در مرز نابودی هستند و روزگار نامناسبی را تجربه میکنند. صدها نمایندگی در شهرهای مختلف کشور و دهها نمایندگی در کشورهای همجوار متأسفانه امروزه رونق سابق را ندارند و آوازه نساجی ایرانی دیگر در بوق و کرنا نیست و کسی سراغی از تار و پودهای تنیدهشده توسط نساجیهای ایرانی را نمیگیرد. این شرایط کار یک روز و دو روز نیست. همانطور که برای به عرش رسیدن در این حوزه تلاشهای بسیاری ازسوی مؤسسان و دلسوزان این صنعت شد برای به فروش رسیدن آنها هم سالهای سال طول کشید و در طول این سالها کسی برای این وضعیت که به قهقرا میرفت، دل نسوزاند. هزینهها ظرف سالهای اخیر افزایش بسیاری داشت و قیمت مواد اولیه که برای ما کشوری واردکننده هستیم، غیرقابل پرداخت شد. به همین دلایل هزینههای اداره کارخانهها به مرور زمان افزایش یافت و مدیران هم قادر به پیشرفت و بهکارگیری تکنولوژی جدید نشدند. بنابراین کیفیت پایین آمد و کسی برای این کیفیت پایین پول خرج نکرد و بنابراین امروز چراغ صنعت نساجی سوسویی میزند و در انتظار کمک است تا شاید بتواند به جایگاهی که شایسته آن است، برسد. صنعت نساجی به عنوان یکی از سرمایههای بزرگ و بالقوه کشور همواره با کمتوجهی و بیمهری مواجه بوده و سهم خود را آنطور که باید در اقتصاد کشور نیافته است. سرمایهگذاری اندک و مدیریت نامناسب موجب کندی پیشرفت این صنعت شده است، علاوه بر این به سبب تحریمهای اعمالشده به کشور در سالهای اخیر، خلأ بزرگی در جذب سرمایه در این حوزه به وجود آمد که نه تنها موجب محروم ماندن کشور از دستیابی به پیشرفتهای تکنولوژیکی دنیا و ورود تجهیزات نوین شد، بلکه به سبب افت درآمدها، توقف بسیاری از طرحهای توسعهای این صنعت را در پی داشت، همچنین عدم پایداری و ثبات قوانین نیز سبب شد که سرمایهگذاران داخلی نتوانند این خلأ را پر کنند.