شایلی قرایی
کفش ملی، بلا، نهرین، وین و... تولیدیهای کوچکی بودند که بعدها با پیشرفت و گسترش توانستند نامآشناترین برندهای کفش ایرانی لقب بگیرند و جزو نخستین انتخابهای مردم شوند.
به گزارش کسب و کار نیوز، سیر تحول و صعود این برندها عالی طی شد و مؤسسان آنها با تدابیر خود توانستند جایگاه خوبی در بازار ایران برای خود دست و پا کنند، اما پس از گذشت سالها سیر نزولی و فراموش شدن این برندها زودتر از آنچه فکرش را میکردند، عملی شد و مؤسسان آنها تا به خودشان آمدند مشاهده کردند کارخانههایی که با بیش از هزاران کارگر مشغول تولید بود، در حال حاضر کمتر از ۱۰۰ کارگر دارد که قادر به اداره همین کارگاههای کوچک هم نیستند. متأسفانه امروزه این برندها با کمتر از ۱۰۰ کارگر به حیات خود ادامه میدهند و به سختی از پس مخارجی که به آنها تحمیل شده، برمیآیند. تولید ملی کفش و برندسازی در این حوزه در سالهایی که کسی از اهمیت برندسازی مطلع نبود، شکل گرفت و در سالهای اخیر با روشن شدن نقش برندسازی و تأثیر تولید ملی بر رشد اقتصادی از بین رفت. کفشهای برند ایرانی نیز همچون برندهای دیگری مانند علاءالدین، آزمایش، ارج، نساجی مازندران و غیره امروزه بسیار ضعیف شده و اثری از آنها در بازار مصرف باقی نمانده است. این برندهای کفش که زمانی برای خود غولی بودند، در سالهای گذشته برای احیای برند خود اقداماتی انجام دادند، اما عدم استمرار این اقدامات در کنار سازماندهی بد آن و تبعیت نکردن از هیچکدام از قوانین برندسازی، واردات بیرویه و عدم حمایت، وضعیت این برندها را تغییر چندانی نداد. این حالت که در تجارت جهانی به عنوان شرکتهای دایناسوری از آن یاد میشود به این موضوع اشاره دارد که دلیل انقراض دایناسورها ناهماهنگی با تغییرات محیط بود و به همین دلیل برندها و شرکتهایی که پا به پای تغییرات بازار پیش نروند، فراموش خواهند شد. البته در عمل سازگاری با تغییرات محیط کار سادهای نیست. حتی بزرگترین شرکتها و برندهای برتر دنیا مانند کداک، نوکیا و بسیاری از برندهای دیگر به دلیل عدم شناخت درست از نیاز روز بازار و تغییرات آن به طور کلی محو شدند. در یک نگاه جامع عدم شناخت نیازهای مخاطبان، ناهماهنگی با سبکهای نوین زندگی، درک اشتباه از بازار و تاکید بر عدم تغییر سیاستهای کلی شرکتهایی که به مدت طولانی در بازار حضور داشتهاند و شناختهشده هستند از دلایل اصلی نابودی برندهایی است که برای سالیان متمادی برتر و شناختهشده بودهاند.
کفش ملی، انتخاب اول مردم نابود شد
اسماعیل آزادبیگی، فعال بازار کفش
کفش ملی در بدو تأسیس ۳۵ کارگر داشت که راه را به درستی پیمود و به برندی پرطرفدار در میان مردم تبدیل شد. با گسترش فعالیت این برند آن زمان شاهد بودیم که چگونه هزاران سفارش برای شهرهای مختلف و چند کشور داده میشود و البته با موفقیت ثبت سفارشها انجام شده و بارگیری میشد. فیل زردی که همه قدیمیها از آن به نیکی یاد میکنند، نیمهجانی برایش باقی مانده و با کمترین توان به فعالیت ادامه میدهد. در سالهای بسیار دور شاهد بودیم که نمایندگیهای فروش کفش ملی چگونه یکی پس از دیگری راهاندازی میشود و امروز شاهد هستیم که چگونه این فروشگاهها یکی پس از دیگری مجبور به تعطیلی هستند. طی چند سال گذشته غولهای تولید ایرانی در زمینه کفش برو بیایی برای خود داشتند، چراکه سهم بسیاری را از بازار به خود اختصاص داده بودند. به عبارتی انتخاب اول هر ایرانی کفش ملی بود و درست هم همین بود، چراکه باید تولید ایرانی با خرید مردم حمایت شود و رونق بگیرد، اما متأسفانه مشاهده میکنیم که در چند سال اخیر چطور برندهای کفش ایرانی به قهقرا رفتهاند و واردات و کالاهای خارجی جای آنها را به ناحق گرفتهاند. در این کارخانه که دیگر به کارگاهی تبدیل شده متأسفانه کفش ملی به تعدادی اندک تولید میشود و برای برندهای دیگر فعالیت میکند. تا به امروز ماشینآلات این کارخانه همه فروخته شده و محل کارخانهها (پارک صنعتی کفش ملی) به انبار تبدیل شده که بخشی از آن در اختیار شرکت خودروسازی سایپاست و بخش دیگر آن به انبار کفش تبدیل شده است. حتی از برند این کفش نیز سوءاستفادههای بسیاری شده است. دیگر کالاها با برند این کفش محصولاتی تولید کرده و وارد بازار میکنند که کیفیت و دوام آن کفش اصلی را ندارد، چراکه فقط یک اتیکت را از آن کفش با خود دارد. همچنین از طرف دیگر، فروشگاههای اندک کفش ملی نیز به عرضه تولیدات صنایع کوچک دیگر کارخانهها تبدیل شدهاند. بدینترتیب واردات، هزینههای اداره کارخانه، حقوق و بیمه کارگران، مالیات، رکود بازار، وامهایی با بهرههای بالا و عدم حمایتهای دولتی راه را برای ادامه فعالیت این برند نامآشنا سخت و سختتر کرد و اکنون شاهد هستیم چگونه برندی که برای برند شدن راه سختی را طی کرده چگونه به دست فراموشی سپرده شد.
با دست خودمان برندهای ایرانی را نابود کردهایم
پرویز ایروانی، کارشناس ارشد تولید
برندهای کفش در ایران به جایی رسیده بودند که میتوانستند برندهای جهانی شده و فروش زیادی را همزمان با داخل در بازارهای خارجی نیز داشته باشند. کفش ملی و بلا نخستین برندهایی در زمینه کفش بودند که امروز خاطرات آنها با دیدن معدود فروشگاههایی که محصولات این برندها را ارائه میدهند، زنده میشود. زمانی که هنوز صحبت از برندسازی نبود در ایران برندسازی رواج یافته بود و برندهای کفش ایرانی به عنوان غولهای این حوزه برای خود امپراطوری به راه انداخته بودند، در حالی که امروز پس از گذشت سالهای سال به جای اینکه شاهد پیشرفت در حوزه برندسازی در تمام حوزهها باشیم در واردات پیشرفت کرده و خودمان با دست خودمان برندهای ایرانی را نابود کردهایم. در حال حاضر کفش بلا نیز همانند کفش ملی تعداد شعبات کمی دارد و البته در همین شعبهها نیز شاید چند جفت کفش بلا دیده شود، اما مابقی کفشهای دیگر از برندهای دیگر است که به فروش میرسد. متاسفانه صنعت کفش با عدم حمایت مسئولان رو به نابودی رفت و کارگاههایی که روزی هزاران نفر در آن کار میکردند امروزه به دلیل فشار مالی تنها با یک یا دو نفر مشغول کار هستند.
به گزارش کسب و کار نیوز، سیر تحول و صعود این برندها عالی طی شد و مؤسسان آنها با تدابیر خود توانستند جایگاه خوبی در بازار ایران برای خود دست و پا کنند، اما پس از گذشت سالها سیر نزولی و فراموش شدن این برندها زودتر از آنچه فکرش را میکردند، عملی شد و مؤسسان آنها تا به خودشان آمدند مشاهده کردند کارخانههایی که با بیش از هزاران کارگر مشغول تولید بود، در حال حاضر کمتر از ۱۰۰ کارگر دارد که قادر به اداره همین کارگاههای کوچک هم نیستند. متأسفانه امروزه این برندها با کمتر از ۱۰۰ کارگر به حیات خود ادامه میدهند و به سختی از پس مخارجی که به آنها تحمیل شده، برمیآیند. تولید ملی کفش و برندسازی در این حوزه در سالهایی که کسی از اهمیت برندسازی مطلع نبود، شکل گرفت و در سالهای اخیر با روشن شدن نقش برندسازی و تأثیر تولید ملی بر رشد اقتصادی از بین رفت. کفشهای برند ایرانی نیز همچون برندهای دیگری مانند علاءالدین، آزمایش، ارج، نساجی مازندران و غیره امروزه بسیار ضعیف شده و اثری از آنها در بازار مصرف باقی نمانده است. این برندهای کفش که زمانی برای خود غولی بودند، در سالهای گذشته برای احیای برند خود اقداماتی انجام دادند، اما عدم استمرار این اقدامات در کنار سازماندهی بد آن و تبعیت نکردن از هیچکدام از قوانین برندسازی، واردات بیرویه و عدم حمایت، وضعیت این برندها را تغییر چندانی نداد. این حالت که در تجارت جهانی به عنوان شرکتهای دایناسوری از آن یاد میشود به این موضوع اشاره دارد که دلیل انقراض دایناسورها ناهماهنگی با تغییرات محیط بود و به همین دلیل برندها و شرکتهایی که پا به پای تغییرات بازار پیش نروند، فراموش خواهند شد. البته در عمل سازگاری با تغییرات محیط کار سادهای نیست. حتی بزرگترین شرکتها و برندهای برتر دنیا مانند کداک، نوکیا و بسیاری از برندهای دیگر به دلیل عدم شناخت درست از نیاز روز بازار و تغییرات آن به طور کلی محو شدند. در یک نگاه جامع عدم شناخت نیازهای مخاطبان، ناهماهنگی با سبکهای نوین زندگی، درک اشتباه از بازار و تاکید بر عدم تغییر سیاستهای کلی شرکتهایی که به مدت طولانی در بازار حضور داشتهاند و شناختهشده هستند از دلایل اصلی نابودی برندهایی است که برای سالیان متمادی برتر و شناختهشده بودهاند.
کفش ملی، انتخاب اول مردم نابود شد
اسماعیل آزادبیگی، فعال بازار کفش
کفش ملی در بدو تأسیس ۳۵ کارگر داشت که راه را به درستی پیمود و به برندی پرطرفدار در میان مردم تبدیل شد. با گسترش فعالیت این برند آن زمان شاهد بودیم که چگونه هزاران سفارش برای شهرهای مختلف و چند کشور داده میشود و البته با موفقیت ثبت سفارشها انجام شده و بارگیری میشد. فیل زردی که همه قدیمیها از آن به نیکی یاد میکنند، نیمهجانی برایش باقی مانده و با کمترین توان به فعالیت ادامه میدهد. در سالهای بسیار دور شاهد بودیم که نمایندگیهای فروش کفش ملی چگونه یکی پس از دیگری راهاندازی میشود و امروز شاهد هستیم که چگونه این فروشگاهها یکی پس از دیگری مجبور به تعطیلی هستند. طی چند سال گذشته غولهای تولید ایرانی در زمینه کفش برو بیایی برای خود داشتند، چراکه سهم بسیاری را از بازار به خود اختصاص داده بودند. به عبارتی انتخاب اول هر ایرانی کفش ملی بود و درست هم همین بود، چراکه باید تولید ایرانی با خرید مردم حمایت شود و رونق بگیرد، اما متأسفانه مشاهده میکنیم که در چند سال اخیر چطور برندهای کفش ایرانی به قهقرا رفتهاند و واردات و کالاهای خارجی جای آنها را به ناحق گرفتهاند. در این کارخانه که دیگر به کارگاهی تبدیل شده متأسفانه کفش ملی به تعدادی اندک تولید میشود و برای برندهای دیگر فعالیت میکند. تا به امروز ماشینآلات این کارخانه همه فروخته شده و محل کارخانهها (پارک صنعتی کفش ملی) به انبار تبدیل شده که بخشی از آن در اختیار شرکت خودروسازی سایپاست و بخش دیگر آن به انبار کفش تبدیل شده است. حتی از برند این کفش نیز سوءاستفادههای بسیاری شده است. دیگر کالاها با برند این کفش محصولاتی تولید کرده و وارد بازار میکنند که کیفیت و دوام آن کفش اصلی را ندارد، چراکه فقط یک اتیکت را از آن کفش با خود دارد. همچنین از طرف دیگر، فروشگاههای اندک کفش ملی نیز به عرضه تولیدات صنایع کوچک دیگر کارخانهها تبدیل شدهاند. بدینترتیب واردات، هزینههای اداره کارخانه، حقوق و بیمه کارگران، مالیات، رکود بازار، وامهایی با بهرههای بالا و عدم حمایتهای دولتی راه را برای ادامه فعالیت این برند نامآشنا سخت و سختتر کرد و اکنون شاهد هستیم چگونه برندی که برای برند شدن راه سختی را طی کرده چگونه به دست فراموشی سپرده شد.
با دست خودمان برندهای ایرانی را نابود کردهایم
پرویز ایروانی، کارشناس ارشد تولید
برندهای کفش در ایران به جایی رسیده بودند که میتوانستند برندهای جهانی شده و فروش زیادی را همزمان با داخل در بازارهای خارجی نیز داشته باشند. کفش ملی و بلا نخستین برندهایی در زمینه کفش بودند که امروز خاطرات آنها با دیدن معدود فروشگاههایی که محصولات این برندها را ارائه میدهند، زنده میشود. زمانی که هنوز صحبت از برندسازی نبود در ایران برندسازی رواج یافته بود و برندهای کفش ایرانی به عنوان غولهای این حوزه برای خود امپراطوری به راه انداخته بودند، در حالی که امروز پس از گذشت سالهای سال به جای اینکه شاهد پیشرفت در حوزه برندسازی در تمام حوزهها باشیم در واردات پیشرفت کرده و خودمان با دست خودمان برندهای ایرانی را نابود کردهایم. در حال حاضر کفش بلا نیز همانند کفش ملی تعداد شعبات کمی دارد و البته در همین شعبهها نیز شاید چند جفت کفش بلا دیده شود، اما مابقی کفشهای دیگر از برندهای دیگر است که به فروش میرسد. متاسفانه صنعت کفش با عدم حمایت مسئولان رو به نابودی رفت و کارگاههایی که روزی هزاران نفر در آن کار میکردند امروزه به دلیل فشار مالی تنها با یک یا دو نفر مشغول کار هستند.