ثمانه نادری
اما این تازه اول کار است و به نظر میرسد مهمتر از آن برنامهای باشد که بابت استفاده از این درآمدها در دستور کار قرار گرفته است.
کارشناسان همیشه روی این موضوع مهم دست میگذارند که مردم را به چگونگی مصرف مالیات مطمئن کنید تا به پرداخت آن انگیزه داشته باشند. به همین دلیل این موضوع که درآمدهای مالیاتی در کجا صرف میشود، برای مردم هنوز سوال است. عدم اطمینان از این موضوع باعث شده خیلیها بهانهای برای فرار مالیاتی داشته باشند و ایجاد شفافیت در درآمدهای مالیاتی و مصارف آن خواسته مردم از مسئولان باشد.
تلاش دولت و شعارهایی که این سالها به منظور تحقق درآمدهای مالیاتی به عنوان درآمدهای قابل اتکا در بودجه عمومی سر داده شد، رشد درآمدهای مالیاتی را به همراه داشت. آمارهای بانک مرکزی نیز نشان از این امر به ویژه افزایش درآمدهای مالیاتی به ۱.۳ برابر نسبت به درآمدهای نفتی دارد، اما مساله مهم نحوه مصرف درآمدهای مالیاتی است و اینکه آیا این درآمدها طبق آنچه در قانون ذکر شده، صرف بودجه دفاعی کشور و پوشش هزینههای درمان، بهداشت و آموزش عمومی و رایگان مردم و نیز امور دانشگاهی و پژوهشی شده است یا خیر.
طبق بررسیهای موجود، هدف از گرفتن مالیات ایجاد توازن و برابری به خصوص کاهش فاصله درآمدی افراد مرفه با افراد فقیر در جامعه است. موضوعی که با وجود رشد درآمدهای مالیاتی هنوز در کشور ما ملموس نبوده و آمارها حکایت از افزایش این فاصله طی سالهای مختلف دارد.
به نظر میرسد کارکرد این ابزار مهم که برخی از آن به عنوان ابزار تحرک اقتصادی و حتی ایجاد اشتغال یاد میکنند، هنوز از چشم خیلیها به ویژه مردم نادیده باقی مانده و این در حالیست که از سال ۹۱ تاکنون درآمدهای مالیاتی یک سیر صعودی داشته است.
احمد خادمالمله، استاد دانشگاه:
فقدان زیرساختهای مالیاتی
مهمترین مشکل ما در بحث مالیات مشکل زیرساختهای مالیاتی است. از آنجایی که زیرساخت نداریم، برای دریافت مالیات روی طبقات پایین و متوسط جامعه تمرکز میکنیم و قشر مرفه قسر در میرود. اگر به شعب مالیاتی مراجعه میکنید، میبینید که خیلی از آنها برای اینکه راستیآزمایی کنند، دهها سند از فرد مطالبه میکنند. زیرساختها فراهم نشده تا عملکرد شرکتها روشن باشد. مورد دیگر این است که فرهنگ مالیاتی نداریم. در کشورهای دیگر کسی که مالیات پرداخت نمیکند، مجرم شناخته میشود و به عنوان یک تبهکار با او رفتار میشود و آن را متخلف میدانند و جریمه او این است که از بسیاری از مزایا محروم میشود، اما در افکار عمومی ما به کسی که مالیات نمیدهد به عنوان یک آدم زرنگ که توانسته است سر دولت کلاه بگذارد، نگاه میشود، چون باور به پرداخت مالیاتی نیست.
در بسیاری از کارهای دیگر هم اینگونه هستیم. مثلا در یک پروژه عظیم ملی میلیاردها خرج میکنیم اما حاضر نیستیم ۱۰۰ هزار تومان آن را صرف امور فرهنگی و رسانهای کنیم. در مورد مالیات هم این امر صدق میکند. مثلا در اینکه درآمدهای مالیاتی تا چه مقدار صرف فلان بخشها میشود، ابهام وجود دارد و حتی زمانی که درآمدهای مالیاتی را به خوبی صرف میکنیم، به مردم نمیگوییم.دلیل این امر آن است که مدیران ما یک بعدی عمل میکنند. تنها روی یک کار خاص تخصص دارند و از پس انجام کارها بهطور جامع بر نمیآیند. بنابراین مردم مالیات میدهند اما ناراضی هستند، چون مردم به پرداخت مالیات باور ندارند. ممیزهای ما آموزش ندیدهاند و تخصص ندارند و با وجود همه اهمیتی که این مساله دارد و خود مسئولان هم به آن هوشیارند، باز مالیات را به صورت علیالراس میگیریم.
محمد قلی یوسفی، استاد دانشگاه:
عدم تمایل دولت به اطلاعرسانی مالیاتی
مالیات تعریف مشخصی دارد که مهمترین آن پرداخت اجباری از طرف مردم به دولت است. مالیات باید در جهت منابع عام به کار گرفته شود. در کشورهای پیشرفته به دلایل مختلف این درآمد نقش مهمی دارد. چون از بخش خصوصی گرفته میشود دولت سعی میکند بخش خصوصی رونق داشته باشد تا با گرفتن مالیات هزینههایش را تامین کند، اما در کشوری مثل ایران چنین نیست.
ایران کشور ثروتمند نفتخیزی است که دولت درآمدش را از طریق صادرات نفت تامین میکند و سعی نمیکند به مردم فشار وارد کند، اما در کشورهای پیشرفته مردم از دولتمردان سوال میکنند مالیاتها را کجا صرف میکنید و آنها از دولت حسابرسی و پاسخگویی طلب میکنند، اما در کشور ما درآمد از نفت تامین میشود، در حالی که مردم نمیدانند دولت چقدر نفت صادر کرده و چقدر
درآمد دارد.
دولت هم انگیزهای برای اطلاعرسانی مالیاتی ندارد.
در نتیجه از نظر دولت چون درآمد از نفت است، تلاش نمیکند بخش خصوصی قوی داشته باشد تا بخواهد از آن مالیات بگیرد. بنابراین فرهنگ مالیاتی توسعه پیدا نمیکند. دولت هم نیازی به پاسخگویی در خود نمیبیند. نتیجه این میشود که سهم مالیاتها در اقتصاد ایران زیاد نباشد، اما وقتی دولت با کمبود درآمد یعنی درآمد نفتی کم مواجه میشود و هزینهها بالا میرود، سعی میکند مالیاتها را افزایش بدهد و این مالیاتها مستقیما از حقوقبگیران گرفته میشود، در حالی که مالیات بر ارث و دارایی کمتر از ۸ درصد کل مالیاتهاست که نشان از عدم عدالت مالیاتی دارد. مالیات از کسانی گرفته میشود که راه فرار ندارند، اما آنها که توانمندند فرار میکنند و نتیجه این است که مشکل سیستم مالیاتی که میتوان بهطور خلاصه آن را به نفرین منابع و بیماری هلندی تعبیر کرد، وجود دارد.