اخیراً بهواسطه تلاش و پیگیری سازمانهای زیرمجموعه سازمان ملل متحد، همچون UNDP و همسویی و همراهی حکمرانان تعدادی از جوامع درحالتوسعه، مقوله کارآفرینی بهمنظور توسعه روستاها، همچنین بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود در فضای روستا، افزایش مشارکت و اتکاء به نفس روستاییان و درنهایت توانمندسازی آنان بهعنوان عنصر مهمی در سیاستگذاری اجتماعی، اهمیت شایانی یافته است.
یکی از مهمترین اهداف توسعه در اغلب کشورها، کاهش فقر و بیکاری و ایجاد اشتغال در روستاها است. پژوهشگران در مطالعهای پژوهشی، نقش زنان روستایی را در ایجاد کسبوکار سبز بررسی کردهاند.
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از تیتر برتر، آنطور که بررسیهای محققان نشان میدهد، در بسیاری از مناطق روستایی ایران با افزایش نرخ مهاجرت به شهرها مواجه هستیم. مهاجرت مردان بهویژه در گروههای سنی جوان که بهمنظور دستیابی به شغل و درآمد، صورت پذیرفته و بهتبع آن نسبت جنسی به نفع زنان ساکن در روستاها تغییر وضعیت داده است.
ازجمله پیامدهای این رخداد، زنانهشدن ساختار جمعیتی روستاها است. در روستاهایی که چنین جریان و فرایندی را تجربه کردهاند، زنان بهعنوان عاملی کلیدی، عهدهدار نقش فعالی در تولیدات اقتصادی و معیشتی روستایی شدهاند. در چنین تجربهای، ایجاد کارآفرینی در شرایط روستا مستلزم آموزش، مشارکت و توانمندسازی زنان روستایی است.
این موضوع باعث شده تا محققانی از دانشگاه علامه طباطبایی به فکر انجام پژوهشی در خصوص نقش زنان روستایی در ایجاد کسبوکار سبز بیفتند و در این خصوص مطالعهای را انجام دهند.
در این پژوهش با اتکاء به رهیافتهای نظری و مفهوم قابلیت انسانی، با استفاده از روش مطالعه موردی، به راهحلهای کاهش فقر و بیکاری در روستاهای موردمطالعه پرداخته شده است.
در تحقیق فوق، به مطالعه دو گروه متشکل از زنان روستایی (در دو روستای مختلف از استان گلستان) با اهداف یکسان پرداخته شد که بهصورت شبکهای باهم در ارتباط هستند و فعالیت میکنند.
تکنیکهای گردآوری دادههای این پژوهش، ترکیبی از مشاهده مشارکتی به مدت هشت ماه، مصاحبه عمیق در یک مرحله و سپس گروه متمرکز در مرحله دیگر است. بدینصورت که یکی از پژوهشگران در طی هشت ماه متوالی وارد زیست مشترک با اهالی دو روستا شده و در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی آنان مشارکت داشته است.
پژوهش حاضر نشان داد که با توجه به بحران بیکاری ایجادشده در کشور از یکسو و مخاطرات زیستمحیطی ایجادشده از اقدامات و فرایندهای نامتوازن صنعتی از سوی دیگر، میتوان به کسبوکار سبز بهعنوان راهحلی در کاهش بیکاری و حفظ محیطزیست در سطوح کلانتری نگریست.
اسماعیل عالیزاد، استادیار گروه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و همکارش که این پژوهش را انجام دادهاند، میگویند: «یافتههای پژوهش ما، دلالت آشکاری بر این امر دارد که پس از توانمندسازی زنان روستا و تشکیل گروههای کار، عرصه کنش اجتماعی دستخوش تغییر شده است؛ این تغییر، منجر به افزایش مشارکت اجتماعی در چارچوب گروهها، تقسیم نقش در میان اعضای آنها و افزایش خودباوری و اتکای به نفس زنان در سطوح گوناگون بینشی، مادی و معیشتی شده است».
آنها میافزایند: «همچنین، مشارکتجویان این عرصه با تشکیل صندوقهای خُرد محلی در راستای کارآفرینی و افزایش فاعلیت و عاملیت زنان، موفق به ایجاد تغییر در شرایط بیکاری و رکود در روستا شدهاند. افزون بر تأثیرات قابلملاحظه در حوزه اقتصاد روستا و افزایش استقلال و آزادی روستاییان در استفاده از فرصتها، آنان تغییر در شرایط اجتماعی و فرهنگی را تجربه کردهاند؛ گروهها در روستا نقش اجتماعی مؤثری یافته و مورد تأیید همگان قرار گرفتهاند و تا حدودی نیز توانستهاند منجر به تغییر فرهنگ ناتوانی زنان در روستا شوند».
بهعلاوه بر اساس یافتههای این تحقیق، انجمنهای مدنی دارای اهمیت و کارآمدی بسیاری هستند. این انجمنها، نهادهایی هستند که با حضور مستقیم خود، زمینه انتقال اطلاعات و مهارت را برای ایجاد کسبوکار سبز فراهم میسازند.
به اعتقاد عالیزاد و همکارش: «نتایج این پژوهش، نشانگر آن است که زنان این روستاها پس از سپری کردن مراحل توانمندسازی و با ایجاد گروه، توسعه مشارکت اجتماعی، افزودن ظرفیت عاملیت تغییر، تولید صنایعدستی، ایجاد صندوقهای خُرد روستایی و تغییر الگوی کشت توانستهاند نقش مهمی در کاهش فقر و بیکاری و بازگشت مردان به روستا ایفا کنند».
این تحقیق، که ایجاد افقهای تدوین برنامههای توسعه و سیاستگذاریهای معطوف به قابلیتهای انسانی و عاملیت انسان اجتماعی و دستیابی به الگوی کسبوکار سبز را در دستور کار قرار داده است، منجر به تدوین مقالهای علمی پژوهشی گردیده که فصلنامه «پژوهشنامه مددکاری اجتماعی» متعلق به دانشگاه علامه طباطبایی آن را منتشر کرده است.