به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ایسنا به نقل از سایت رسمی جشنواره کن، نزدیک به یک سال است که عباس کیارستمی از میان ما رفته، مردی که موفق شد با فراتر رفتن از حدود خلاقیت و سینمای شاعرانه حتی تا انتهای آن، تاثیری فراموش نشدنی از خود در دنیا بر جای بگذارد.
آخرین ساخته کیارستمی فیلم «24 فریم» نام دارد که هر بخش آن الهامگرفته شده از یک عکس است. این فیلم امروز ۲۳ می (دوم خرداد) در «گرند لومیر»، سالن اصلی کاخ جشنواره به عنوان بخشی از نمایشهای ویژه به مناسبت هفتادمین جشنواره فیلم کن با حضور علاقهمندان به سینمای کیارستمی و همچنین ایرانیها به نمایش گذاشته میشود.
احمد کیارستمی فرزند بزرگ عباس کیارستمی نیز از جمله حاضران در این نمایش ویژه خواهد بود که در زیر گفتگوی او را میخوانید:
* حضور در جشنواره کن به نمایندگی از پدرت چگونه است؟
پدرم همواره در زمان نمایش فیلمهایش اوقات سختی را پشت سر میگذاشت و حتی اگر کسی برای رفتن به دستشویی هم از سالن نمایش خارج میشد و یا آنقدر که باید بلند نمیخندید، مضطرب میشد. اولین بار برای نمایش فیلم «کپی برابر اصل» به کن آمدم و این اولین باری بود که یک فیلم را روی پرده چنین بزرگی تماشا میکردم. بازخورد تماشاگران پس از تماشای فیلم فوقالعاده بود و به یاد میآورم گه پدرم بسیار خوشحال بود. آن روزها و پیش از آغاز جشنواره سخت میشد با پدرم حرف بزنم چون خیلی نگران بود اما پس از نمایش فیلم، خیلی آرامتر میشد.
* از این که با آخرین فیلم پدرتان به جشنواره کن آمدید چه احساسی دارید؟
وظیفه بسیار سنگینی بر دوش من است. این فیلم من نیست و تنها در مراحل پس از تولید آن در پنج ماه گذشته همکاری کردهام. ما باید تغییراتی در فیلم ایجاد میکردیم اما همواره تلاش میکردیم نظرات و دیدگاههای شخصی خود را کنار بگذاریم و حدس بزنیم که پدرم چگونه در این مورد فکر میکرد. حالا، من خیلی مضطرب هستم و حالا میفهمم چرا روز قبل از نمایش فیلم، نمیتوانستم با پدرم حرف بزنم.
"حالا میفهمم چرا روز قبل از نمایش فیلم نمیتوانستم با پدرم حرف بزنم. برخلاف گذشته فکر میکنم «کلوزآپ» بهترین فیلم پدرم است.
* «24فریم» درباره چیست؟ نظر شخصی شما درباره آن چیست؟
پدرم همواره میگفت عکاسی را بیشتر دوست دارد، چرا که نیازی به داستان گفتن ندارد. این فیلم در واقع نقطه تلاقی عکسها، فیلمها و اشعار پدرم است و من آن را شبیه کتاب شعری میبینم که هر وقت بخواهم میتوانم آن را باز کنم، به هر صفحهای که میخواهم بروم و تنها یک یا دو صفحه را بخوانم.
زمانی که «24 فریم» را میبینید، ۲۴ فیلم کوتاه تماشا میکنید، این تنها یک فیلم نیست بلکه یک چیدمان، فیلم، عکس و … است که همگی در یک اثر جمع شدهاند. نزدیکترین چیزی که تاکنون به فیلم «24 فریم» دیدهام، فیلم دیگر پدرم «پنج» است اما «14 فریم» یک قدم فراتر رفته است.
پدرم میگفت: "زمانی که به یک نقاشی نگاه میکنید تنها یک صحنه که نقاش آن را خلق کرده میبینید، اما چیزی قبل و پس از آن نیز روی داده است". به همین دلیل وی تصمیم گرفت، فیلمهای کوتاه ۴ دقیقهای بسازد که نشان دهد پیش و پس از یک عکس یا نقاشی چه چیزی میتوانسته روی داده باشد و در واقع آن را "پیش از لومیر و پس از لومیر" مینامید.
پدرم میگفت: "کارهای مختلفی انجام میدهم، من بیشتر یک عکاسم تا یک فیلمساز". معمولا درآمدم از عکاسی است، بنابراین هرکاری که بخواهم میتوانم با فیلمهایم بکنم".
* رویکرد شما به سینما به عنوان پسر یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما چگونه است؟
مراحلی را طی کردم. در برههای فیلمهای اکشن را حتی بیشتر از آثار پدرم دوست داشتم. عاشق فیلمهایی بودم که پدرم برای کودکان میساخت. اولین فیلم او را به یاد میاورم که شبیه هیچ یک دیگر از آثارش نبود، آن فیلم «کلوزآپ» بود که اصلا آن را دوست نداشتم. ۱۸ سال داشتم و به فیلمهای او برای کودکان عادت داشتم. حالا فکر میکنم «کلوزآپ» بهترین فیلم پدرم است.
* پدر شما به فیلمسازان جوانی زیادی را در سراسر جهان آموزش داده است. آیا فکر میکنید او دارای میراث سینمایی است؟ به عنوان مثال آناهایتا قزوینیزاده که امسال در کن نیز حضور دارد در یکی از ورکششاپهای پدرت درباره سینما آموخت.
آناهایتا رو دوست دارم و بی صبرانه منتظر تماشای فیلم جدیدش «آنها» هستم. پس از این که پدرم بیمار شد، پیامها و ویدئوهای بیشماری با آروی سلامتی از شاگران سابق او دریافت میکردیم. میبینید که او چگونه زندگی دیگران را عمیقا تحت تاثیر قرار داده بود، این ربطی به فیلمسازی ندارد و مرتبط به نگاه شما به زندگی است. او هرگز نمیگفت که یک فیلمساز است و میگفت: "کارهای مختلفی انجام میدهم، من بیشتر یک عکاسم تا یک فیلمساز". در کلاسهایش میگفت: "من یک عکاس هستم و معمولا درآمدم از عکاسی است، بنابراین هرکاری که بخواهم میتوانم با فیلمهایم بکنم".
وقتی با دیگران درباره تجاربشان در کلاسهای پدرم صحبت می کنید، میگویند که طرز نگاه کردن به زندگی را آموختهاند و نه فقط فیلمسازی.