سرمقاله
از آن جایی که وضع شاخصهای اقتصادی نیز وابسته به سیاستگذاری دولتهاست، رشد اقتصادی یا کنترل تورم نیز به واسطه دولت منتخب صورت میگیرد. زمانی که مردم از شرکت در انتخابات امتناع میورزند، عملا در اعمال سیاستهای دولت اعلام بیطرفی میکنند و دیگر در آنچه رخ میدهد، شریک نیستند. در چنین شرایطی مسیر حرکت جامعه به دلخواه و تحت خواسته اکثریت مردم نیست، بلکه اقلیت محدودی برای کشور تصمیم میگیرند. این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم بین سیاست با سایر شاخصهای اقتصادی ارتباط مستقیمی وجود دارد و از سوی دیگر سیاست بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی جوامع سایه میاندازد. مردمی که نمیتوانند یا نمیخواهند در تعیین فرد مناسب برای ریاستجمهوری قدم بردارند، عملا فرصت حضور به افرادی که توانایی کمی برای اداره امور اقتصاد کشور دارند، میدهند. کنارهگیری از حضور در انتخابات یعنی روی کار آمدن کسانی که ممکن است به نفع اقتصاد کشور نباشند و عواقب بدی برای کشور دارد، از جمله همکاری نکردن مردم و همسو نبودن آنها با دولت در انجام کارها، درک نکردن سیاستهای دولت و شرایط اقتصادی و همچنین مشکلات اقتصادی. مساله دیگر این است که وقتی مردم در انتخابات مشارکت میکنند دولت را در برابر خود مسئول میکنند. آنها میتوانند پیگیر خواستههایشان باشند یا حتی بعدها به دولت بابت یکسری کمکاریها گوشزد کنند. حضور یافتن یا نیافتن نیز نشان از رضایت و نارضایتی مردم از دولت دارد.
از آن جایی که وضع شاخصهای اقتصادی نیز وابسته به سیاستگذاری دولتهاست، رشد اقتصادی یا کنترل تورم نیز به واسطه دولت منتخب صورت میگیرد. زمانی که مردم از شرکت در انتخابات امتناع میورزند، عملا در اعمال سیاستهای دولت اعلام بیطرفی میکنند و دیگر در آنچه رخ میدهد، شریک نیستند. در چنین شرایطی مسیر حرکت جامعه به دلخواه و تحت خواسته اکثریت مردم نیست، بلکه اقلیت محدودی برای کشور تصمیم میگیرند. این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم بین سیاست با سایر شاخصهای اقتصادی ارتباط مستقیمی وجود دارد و از سوی دیگر سیاست بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی جوامع سایه میاندازد. مردمی که نمیتوانند یا نمیخواهند در تعیین فرد مناسب برای ریاستجمهوری قدم بردارند، عملا فرصت حضور به افرادی که توانایی کمی برای اداره امور اقتصاد کشور دارند، میدهند. کنارهگیری از حضور در انتخابات یعنی روی کار آمدن کسانی که ممکن است به نفع اقتصاد کشور نباشند و عواقب بدی برای کشور دارد، از جمله همکاری نکردن مردم و همسو نبودن آنها با دولت در انجام کارها، درک نکردن سیاستهای دولت و شرایط اقتصادی و همچنین مشکلات اقتصادی. مساله دیگر این است که وقتی مردم در انتخابات مشارکت میکنند دولت را در برابر خود مسئول میکنند. آنها میتوانند پیگیر خواستههایشان باشند یا حتی بعدها به دولت بابت یکسری کمکاریها گوشزد کنند. حضور یافتن یا نیافتن نیز نشان از رضایت و نارضایتی مردم از دولت دارد.