یادداشت
بر مباحث اجتماعی متمرکز باشد، اما بحثها به سرعت از مباحث اجتماعی به مباحث اقتصادی رفت و برگشت داشت و همین نوسانات و پرشهایی که در مباحث بود، توان داوری را از کارشناسان درباره ذهنیت و برنامههای نامزدها در زمینه مباحث اجتماعی سلب میکرد. با این حال آنچه در این مناظرات بهشدت لمس شد، دیدگاههای واقعبینانهتر جهانگیری نسبت به سایر نامزدها درباره مباحث اجتماعی مطرح بود. آنچه روحانی در این مناظرات مطرح کرد، بازگشت روح امید و نشاط به جامعه بر اثر برنامههای اجراشده در دولت ایشان بود که چنین نظری با واقعیت موجود مغایرت دارد و گرچه میتوان گفت این دولت کشور را از تقابل با جهان و انزوای شدیدی که بر روابط بینالمللی حاکم بود، دور و غرور ملی را تا حدودی احیا کرد، با این حال متغیرهایی که زمینهساز امید اجتماعی و نشاط جوانان هستند در این دولت چندان تغییری نداشت. در بهترین حالت میتوان گفت این دولت در مباحث اجتماعی ما را به نقطه صفر بازگرداند و وضع جامعه را از نظر آسیبهای اجتماعی بدتر از پیش نکرد. اساسا بازگرداندن روح امید و نشاط به جامعه کاری نیست که توسط یک دولت امکانپذیر باشد و این امر موکول به تغییر بسیاری از متغیرهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه است.
جهتگیریهایی که جهانگیری درباره مساله اشتغال، ازدواج و مسائل زیستمحیطی داشت، واقعبینانهتر از جهتگیریهای قالیباف بود و باید به ایشان فرصت بیشتری برای طرح نظرات خود در این زمینه داده میشد. آنچه از قالیباف دیدیم، بیشتر سخنان شعارگونه و وعدههایی بود که بدون طرح دیدگاه جدید مطرح میشد و ایشان در زمینه مسائلی از قبیل اشتغال، ازدواج، آسیبهای اجتماعی و معضلات زیستمحیطی حرفی که بتوان آن را حرف نو نامید، نداشت. البته حملات ایشان به برخی کوتاهیهای دولت قبل در مسائل اجتماعی درست بود، ولی نمیتوان حمله به معایب دولت قبل را به عنوان برنامه و راهکار برای خود قلمداد کرد. میرسلیم و هاشمیطبا ورود جدی به مباحث اجتماعی مطروحه نداشتند و در حاشیه بحث سوالات و نکاتی مطرح کردند که نشاندهنده احاطه نداشتن آنها به مباحث اجتماعی بود. درباره حجتالاسلام رئیسی نیز مایلم بگویم ایشان بیشتر در مباحث اجتماعی از دیدگاههای ایدهآلیستی سخن گفتند و بایدهایی را مطرح کردند که سالهاست درباره آن صحبت میشود، اما در صحبتهای ایشان نکته یا دیدگاه جدیدی که حاکی از نگاه تازه و موشکافانه به مسائل اجتماعی باشد، مشاهده نشد.