سرمقاله
بعضی از اقلام همانند نان در سبد معیشتی ضروری خانوارها قرار دارد. به طور مثال، اگر برخی خوراکیها مصرف نشود، معیشت افراد به خطر نمیافتد، اما نان جزو اقلام ضروری و کالاهای اساسای سبد خانوار است. بنابراین کاری که دولت باید در مورد نان و سایر اقلام ضروری انجام دهد این است که به سرعت سبدهای کالایی را برای اقشار آسیبپذیر و نیازمند به ویژه دهکهای پایین جامعه در نظر بگیرد که بتواند جلوی فقر غذایی را بگیرد.
نکته نخست در مورد قیمت نان این است که دولت به دلیل قیمتگذاری دولتی، عملا بازار نتوانسته خود را به تناسب و تعادل لازم برساند. در نتیجه در زمینههای مختلف با یکسری التهابات و آشفتگیها مواجه میشویم؛ به عنوان مثال در مصرف برق و به طور کلی حاملهای انرژی و همچنین در مصرف نان، این را تجربه میکنیم.
دولت با تزریق یارانه قیمت برخی اقلام اساسی را تقریبا ثابت نگه داشته، اما این ثابت نگه داشتن قیمتها موجب شده یارانه پنهان و یارانه آشکاری که به افراد مختلف جامعه داده میشود، لزوما منجر به عدالت اقتصادی نشود. از سوی دیگر دولت ناگزیر است برای رفع ناترازی خود، یکسری قیمت ها را یا آزادسازی کند یا به صورت مدیریت شده به قیمت واقعیاش تنظیم کند.
گرانی نان شوک تورمی چندبارهای به جامعه و به خصوص کمدرآمدها وارد میکند. ممکن است برخی از این تصمیمات استانی باشد؛ البته دولت چه به معنای کلیت قوه مجریه و چه دولتهای محلی به معنای استانداریها و فرمانداریها ناگزیر به اصلاحات قیمتی در کالاهایی مانند نان هستند؛ ولی حتی اگر این تصمیمات در استانداریها و فرمانداریها و دولتهای محلی اتخاذ میشود، حتما باید با مردم در میان گذاشته شود.
به نظر می رسد کسانی که بر طبل گرانی نان میکوبند نه به دنبال حل مشکل بلکه دمیدن در آتشی هستند که به سوخت نان مردم منجر خواهد شد. لذا دولت با ورود به میدان مقابله با این طراحی میتواند گامی در جهت مهار تورم و ارام ذهنی جامعه بردارد چرا که افزایش قیمت نان برابر با افزایش دهها درصدی قیمتها در سایر کالاها خواهد شد که تاوان آن را نیز بار دیگر قشر کارگر باید بپردازد.