سرمقاله
سیاستهای اصلی که به منظور کاهش نرخ بیکاری در این مدت دنبال شده به طور کامل اجرا نشده است. همچنین به دلیل آنکه وزارت کار در ماههای اخیر وزیر نداشته و طی این مدت دارای سرپرست بوده، سیاستهای اشتغال با آن انسجام لازم پیش نرفته است. لذا معتقدم آمارهایی هم که اکنون درباره اشتغال اعلام میشود، پراکنده است. ممکن است آمارهایی که سازمان تامین اجتماعی ارائه میدهد با آنچه که کمیته امداد یا وزارت کار اعلام میکند، متفاوت باشد و در کلان با آمارهای مرکز آمار سازگاری نداشته باشد. در حالی که معتقدم آمارها باید همافزایی و همپوشانی لازم را داشته باشد تا راستیآزمایی بهتری برای میزان اشتغال و نرخ بیکاری داشته باشیم. جمعیت فعال کشور متناسب با جمعیت و شرایط روز رشد نکرده است. وقتی جمعیت فعال واقعی نمیشود نمیتوان نرخ بیکاری و اشتغال را متناسب با جمعیت فعالی که مرکز آمار تعریف میکند به درستی استخراج کرد. درست است که دچار مشکلاتی هستیم ولی جمعیت فعال ما به خاطر مشکلات اقتصادی حتما باید افزایش یابد. لذا انتظار میرود در پایان سال، ارزیابی بهتری از میزان اشتغال و نرخ بیکاری در کشور داشته باشیم. نکته مهم دیگر این است که سال هاست که پذیرای تعداد زیادی از مهاجرین افغانستانی هستیم. این افراد بخش زیادی بازار کار کشور را گرفته اند. در حال حاضر به صورت کاملا جدی و رسمی در ایران اشتغال دارند. برآورد می شود نزدیک به ۲ میلیون از شغل های ما را نیروی های خارجی که عمدتا افغانی هستند در تصرف دارند. زمانی که ما نرخ بیکاری دو رقمی داریم و بازار کار با مشکل جذب کارجویان مواجه است، این تعداد نیروی کار خارجی به هیچ وجه به مصلحت نیست. چرا که اولویت جذب نیروی کار ایرانی است. همچنین بیکاری، هزینه ها و ناهنجاری های بسیار زیاد اجتماعی و اقتصادی در کشور ایجاد می کند. هزینه آن هم برای دولت و حاکمیت بیش از این است که سود آن از محل ورود نیروی کار خارجی در بازار کار کشور باشد. متاسفانه در زمینه اشتغال سرمایه گذاری درستی نمی کنیم. باید به گونه ای کار شود که جوانان حس وطن دوستی و تعلق خاطر به کشورشان پیدا کنند و کشور را به سمت تولید وتوسعه ببرند. اینها نیاز به کارهای فرهنگی دارد. جوانان به آموزش های جدید نیاز دارند که گویا در اولویت قرار ندارد.