سرمقاله
در بخش تولید و صنعت مشکلات متفاوتی به چشم می خورد که بخش تامین مالی به عنوان یک عامل برون زا بسیار اهمیت دارد. موضوعات بانکی، تامین مالی و مالیاتی عناوینی هستند که بنگاه های تولیدی و صنعتی دست به گریبان آنها بوده و برای برون رفت از آنها تلاش زیادی متوجه مسوولان است. همچنین موضوع صدور مجوزها در دریافت آن، موضوعات محیط زیستی، تامین انرژی و مواد اولیه نیز مشکلاتی است که در چند سال اخیر روبروی تولید و صنعت ایستادگی کرده اند. بروکراسی زیادی بر سر راه مجوزدهی به راه اندازی کسب وکارهای تولیدی و صنعتی وجود دارد که لازم است در جهت حل آن توجهات لازم اعمال شود. تامین مالی هم برای بنگاههای بزرگ هم برای بنگاههای کوچک و متوسط از اهمیت خاصی برخوردار است. در تمام این بنگاهها اشتغال زایی وجود دارد و اینطور نیست که تنها واحدهای بزرگ و یا کوچک و متوسط بالاترین آمار اشتغال را به خود نسبت بدهند. بنابراین تامین مالی تمام واحدها باید در اولویت قرار بگیرد. در مجموع بنگاهها زنجیره تولیدهستند. زنجیره تامین، توزیع و عرضه به عنوان زنجیره به هم پیوسته ای است که صنعتی را پویا می کند. دلیل نرسیدن تسیهلات به بنگاههای کوچک و متوسط شرایط نظام بانکی و نحوه انتخاب مشتری است. برای نظام بانکی مهم این است که با یک مشتری طرف حساب شود تا با صدها مشتری روبرو شود. گزینشی که در اعطای تسهیلات وجود دارد نشان می دهد که بانک ها برای پروژه های کلان تر برنامه ریزی کرده اند تا سرمایه در گردش به هر چه سریع تر به خزانه بانک به خزانه برگردد. برای سیستم بانکی تشکیل یک پرونده بسیار با اهمیت تر است تا بخواهد صدها پرونده برای تسهیلات دهی به بنگاههای کوچک و متوسط تشکیل دهد. این بدان معناست که سروکار داشتن با یک بنگاه به مراتب به صرفه تر از این است که با ۵۰۰ بنگاه سروکار داشته باشد. باز از همین تسهیلاتی که به شرکت های بزرگ داده می شود اولویت با بنگاه هایی است که نیاز وارداتی دارند. به عنوان مثال برای تهیه کالا نیاز به واردات مواد اولیه دارند. همچنین منابع بانکی محدود است و قاعدتاً بانکها میدانند که مشتریشان چه کسانی هستند و عمده منابعشان مشخص است که در طی سال به چه سمت و سوی میرود. بعضاً بانکها مشتری ثابت دارند که سالانه به این افراد وام تخصیص میدهند و یا وام آنها را تمدید میکنند. از آنجا که منابع بانکی محدود است و تمام مشتریهای ثابت درخواست تمدید وام دارند و تعداد محدودی جدید وارد میشوند. بانکها در ارائه تسهیلات برای راهاندازی کسب و کارها نمیتوانند فعالانه عمل کنند. از سویی با توجه به شرایط سختی که برای دریافت تسهیلات وجود دارد، بانکها به عنوان یک مانع بین فعالان اقتصادی شناخته میشوند.
بنابراین سهم کل بنگاه های کوچک و متوسط در دریافت تسهیلات کمتر از بنگاههای بزرگ است. ادعای ما این است که سهم بخش تولید همان باشد که در بخش های پولی بانکی مطرح می شود.حتی باید بیشتر باشد. بانک مرکزی باید گزارش دهد که نسبت متقاضیان به پاسخگویی بانکها در پرداخت تسهیلات چقدر است. متاسفانه بنگاههای کوچک و متوسط درهمین سهم ناچیزی که در دریافت تسهیلات باز هم قادر نیستند تمام تسهیلات تقاضا شده را دریافت کنند. سیستم بانکی از تسهیلات تقاضا شده میزان بسیار کمی را پرداخت می کنند. به عنوان مثال از ۱۰۰ میلیارد تومان ۲۰ میلیارد تومان دریافت می کنند. نسبت پاسخگویی تسهیلات تخصیص یافته به تقاضا داده شده بسیار کم است. از سوی دیگر دولت باید از تصدیگری دست بردارد. با فرض اینکه منابع مالی کشور همین است و نمیخواهیم دولت با خلق پول موجب تورم شود، نیاز به نقدینگی باید کاهش پیدا کند. بنابراین باید هزینهها کاهش پیدا کند، گردش پول تنظیم شود. ریسک سرمایه گذاری کاهش یابد و به فکر منابع مالی غیر بانکی باشیم. برای مثال شرکتهای سرمایه گذاری و تهاتر مالی فی مابین بنگاهها تقویت شود.