به گزارش کسب و کار نیوز، برای دانستن این واقعیت که مردم دیگر آهی ندارند که با ناله سودا کنند راه دوری نرویم. همین که از بقالی سر کوچه جویای حساب و کتاب سرانگشتی خریدهای مردم شویم کافی است. این موضوع را اگر از روی نقشه جغرافیای اقتصاد ایران بررسی کنیم، زنگ هشدار جدی برای سیاستمدارانی است که در پی ایرانی درونگرا همچون کره جنوبی هستند.
افزایش فشار اقتصادی با زندگی مردم چه کرد؟
براساس آمارهای مرکز آمار ایران، طی سه سال اخیر با افزایش فشار اقتصادی بر اقشار کمدرآمد، تعداد مددجویان نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد و بهزیستی بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است؛ بهطوریکه از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ تعداد مستمریبگیران سازمان بهزیستی با رشد ۱۹ درصدی از ۲ میلیون و ۲۰۴ هزار نفر به ۲ میلیون و ۶۳۳ هزار نفر در پایان سال ۹۸ رسیده است. همچنین طی این مدت تعداد خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد نیز با رشد ۳۱ درصدی از یک میلیون و ۵۸۲ هزار خانوار به ۲ میلیون و ۲۷۶ هزار خانوار رسیده است.
درحال حاضر ۶ میلیون و ۹۲۰ هزار و ۵۷۳ نفر مددجوی کمیته امداد و بهزیستی هستند که ۲ میلیون و۶۳۳ هزار نفر از آن تحت پوشش سازمان بهزیستی و ۴ میلیون و ۲۸۷ هزار و ۶۰۹ نفر نیز تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند.
وضع توزیع درآمد در ایران مناسب نیست
مرکز آمار ایران از بهبود شاخص نابرابری درآمدی در سال ۹۸ خبر داده با این حال این شاخص بالاتر از ۶ سال نخست دهه ۹۰ خورشیدی است به این معنا که همچنان وضع توزیع درآمد در ایران مناسب نیست. به بیان دیگر ضریب جینی در سال ۹۸ نسبت به سال۹۷ کاهش داشته و به عدد ۰.۳۹۹۲ رسیده است، به عبارتی تنها میتوان گفت میزان نابرابری درآمدی در ایران در سال گذشته حداقل نسبت به سال قبل آن یعنی ۹۷بدتر نشده است. ضریب جینی شاخصی عددی بین صفر تا یک برای اندازهگیری میزان توزیع درآمد است که هرچه وضع توزیع درآمد در یک جامعه بهتر باشد، این عدد به سمت صفر و هرچه بدتر باشد به سمت یک جهش پیدا میکند و اگر توزیع برابر در یک جامعه کامل باشد ضریب جینی صفر خواهد بود. بررسی آمارهای رسمی نشان میدهد که وضعیت ضریب جینی در ایران در دههی۹۰ تقریبا روند صعودی داشته و در حقیقت در مسیر افزایش نابرابری بوده است. پس از کاهش ضریب جینی در سالهای ۹۰و ۹۱ از سال ۹۲ این ضریب رو به افزایش بوده تا اینکه در سال ۹۷ این ضریب به عدد ۰.۴۰۹۳ رسید. این رقم بالاترین میزان در دهه ۹۰ خورشیدی است.
«کسب و کار» در گفتگو با یک کارشناس، وضعیت زندگی مردم در آستانه قرن جدید را بررسی می کند.
دهه از دست رفته مردم ایران
کامران ندری، اقتصاددان
در حالی در ۱۰ سال اخیر رشد اقتصادی در کشور ما نزدیک به صفر بوده که در ۳ سال گذشته منفی ۱۶ درصد بوده؛ یعنی اقتصاد ۱۶ درصد کاهش پیدا کرده است. جمعیت نیز در چنین شرایطی هرچند با ضرب آهنگی ملایم در حال افزایش است. طبیعتا درآمد سرانه (یعنی متوسط درآمدی که هر فرد می تواند تولید می کند) در یک دهه گذشته کاهش جدی داشته و کیک اقتصاد کوچک تر شده است. وقتی کیک اقتصاد کوچک می شود، نشانه این است که مردم ما فقیرتر شده اند و کمتر می توانند تولید کنند. در شرایط تورمی شدید که در اقتصاد ما تجربه شده، به طور قطع نابرابری افزایش پیدا می کند. دلیل آن نیز به روشنی مشخص است زیرا درآمد افراد متناسب با نرخ تورم بالا نمی رود. در این میان برخی گروه ها هستند که درآمدشان با نرخ تورم تعدیل می شود و یا گاهی بالاتر از متوسط رشد قیمت ها، درآمدشان افزایش می یابد. درآمد بخش عمده مردم نیز با تورم افزایش نمی یابد. قاعدتا نابرابری درآمدی در اقتصاد ما افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که در دهه گذشته میزان صادرات بسیار افزایش پیدا کرده است. این نگرش درون گرایی و ارتباط یک طرفه با دنیا به این معنا که تنها صادرکننده باشیم به اقتصاد ما در یک دهه گذشته کمکی نکرده است و ما حتی نتوانستیم کیک اقتصاد را به اندازه دهه ۹۰ حفظ کنیم. این نشان دهنده این است که باید در زمینه رشد اقتصادی در نگرش خود در مقوله توسعه تجدیدنظر کنیم و ببینیم که چه موانعی برای رشد و توسعه اقتصادی در کشورمان وجود دارد. ما تجربه یک دهه ای داشتیم که تجربه کمی نیست. در بسیاری از کشورها در فاصله یک دهه زندگی مردم از این رو به آن رو می شود. زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی ما در یک دهه گذشته ضعیف شده و افزایش ۳۱ درصدی مراجعه مردم به کمیته امداد و سازمان های حمایتی زنگ خطر جدی است. اینکه کار مردم به جایی برسد که برای تامین زندگی و معاش خود به شکل گسترده متوسل به موسسات و بنیادهای خیریه شوند زیبنده اقتصاد ایران که از منابع طبیعی غنی برخوردار است، نیست و نشان می دهد ما در یک دهه گذشته مدیریت خوبی در اقتصادمان نداشتیم.
کسانی که از شرایط فعلی راضی هستند و در جهت مذاکره و گشایش های بین المللی گام برنمی دارند احتمالا خبر از درد و رنج مردمی که برای تامین معاش خود متوسل به بنیادهای خیریه می شوند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند، ندارند و ممکن است جزو معدود افرادی باشند که از شرایط فعلی منفعت زیادی را کسب کردند و به عبارتی «کاسبان تحریم» هستند. کیک اقتصاد در کل کوچک شده و به نظر می رسد نابرابری هم افزایش پیدا کرده باشد. خیلی ها وضعشان در این شرایط خیلی خوب شده و از شرایط تحریم در نهایت ممکن بهره برداری کرده اند و بر ثروت خود افزوده اند. بخش عمده ای از مردم هم به شدت متضرر شده و کارشان به جایی رسیده که برای امرار معاش باید متوسل به سازمان های دولتی شوند. این نهایت بی انصافی است که عده ای از شرایط فعلی به خاطر کسب منفعتی که می کنند دفاع کنند و تداوم شرایط فعلی را به نفع اقتصاد نشان دهند؛ در حالی که این گونه نیست و بخش عمده ای از مردم دارند اینجا هزینه پرداخت می کنند و به نظر می رسد این گروه اقلیت مرفهی را در کشور ما نمایندگی می کنند و در واقع اکثریت مردم روز به روز وضعشان بدتر می شود. افزایش ۳۰ درصدی مراجعه کنندگان خبر خوبی برای اقتصاد ما نیست و به تدریج بخش عمده مردم باید اعانه بگیر شوند یعنی با اعانات و کمک های دولت و سازمان های کمکی زندگی خود را بگذرانند.
ما باید سعی کنیم تعداد افرادی که به موسسات خیریه یا سازمان بهزیستی مراجعه می کنند کم شوند. یک دهه ای که ما گرفتار تحریم ها و مناقشات بین المللی بودیم دهه خوبی برای اقتصاد ما نبوده؛ هم در مجموع کیک اقتصاد کوچک شده و هم نابرابری درآمدی افزایش یافته و به دنبال خود تبعات اجتماعی شدیدی همچون افزایش بزهکاری و جرم و جنایت و گسترش فساد را به دنبال داشته است. بنابراین سیاستمداران در سیاست های خود باید تجدیدنظر جدی کنند. فضای کسب و کار در شرایط تحریمی دارد روز به روز بدتر می شود. چرا این اتفاق می افتد؟ شاخص فساد ایران سه پله نزول پیدا کرد و اینها نشان دهنده این است که روز به روز اوضاع بدتر می شود. البته گروه اقلیتی هستند که ممکن است برخلاف اکثریتی که تاوان می دهند وضعشان خوب بوده یا روز به روز وضعشان بهتر شود. ما نباید براساس دیدگاه های آنها برنامه ریزی کنیم. آنچه مهم است، کلیت اقتصاد است که روند مطلوب و مناسبی ندارد. همه شاخص ها و سنجه هایی که ما برای اندازه گیری سطح تولید و رفاه در اقتصاد داریم نشان می دهد که درجه فلاکت و فقر و فاقه در اقتصاد ما نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است.