به گزارش کسب و کار نیوز، در این روند بازار سرمایه درگیر عوامل متعددی بود که بسیاری از آنها فقط در شرایط روانی بازار تاثیرگذار است و از لحاظ فاکتورهای بازار اقتصادی و تکنیکالی بازار سرمایه جایگاهی ندارد که یکی از آنها انتخابات آمریکاست؛ این عامل در حالی مطرح می شود که این سکه دو رو ندارد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند بازار سرمایه با گزارش های مالی شرکت ها و همچنین کاهش ارزشی که بسیاری از سهم ها داشته به نقطه ایده ال برای خرید رسیده است و به زودی ارزش ذاتی سهم ها به ارزش سهم می افزاید و این اتفاق بازار سرمایه را دوباره به اوج خواهد رساند؛ علی رغم اینکه باید روزهای سبز بورس ایران را بیشتر در ایام پیش رو جستجو کرد.
در این میان تازه واردان بورس منتظر یک پالس مثبت برای ورود دوباره به بورس هستند؛ این پالس مثبت می توانست با سخنان یک مسئول دولتی نیز اتفاق بیفتد که شاید در چند ماه گذشته چندی باز نیز تحت تاثیر این سخنان این موضوع اتفاق افتاد اما تفاوت سخن با عمل باعث شد موج بی اعتمادی به این اقدامات شکل گرفته و حالا این پالس را به انتخابات آمریکا گره بزند، حتی شاید برخی از این افراد نمی دانند که باید چه شود در انتخابات آمریکا تا آنها سرمایه گذاری کنند.
برخی معتقدند که انتخاب دوباره ترامپ می تواند باعث رشد بازار سرمایه شود هر چند این نظریه توجیهاتی برای اثبات خود دارد اما دلایل و نظرات بسیاری از کارشناسان این موضوع را رد می کند؛ البته اینکه انتخابات و یا حتی بیماری ها و دیگر عوامل جهانی بر این بازارها تاثیرگذار است مورد قبول همه بوده اما درصد تاثیرگذاری در نگاه ها متفاوت است.
شوک انتخابات آمریکا به بازارهای سرمایه جهان
در این میان اقتصاد ایران همچون اقتصاد سایر کشورها از نتجه انتخابات آمریکا متاثر خواهد شد و بازار سرمایه نیز از اقتصاد ایران جدا نیست. آنچه عیان است این است که بازارهای مالی و ازجمله بورس در حالت گذر به سر می برند و چشم به راه مهمان بعدی کاخ سفید هستند. این در حالی است که روز گذشته نیز تمام بورس های جهانی در همین دوره برزخ شاهد ریزش بودند.
شدت گرفتن نااطمینانی های اقتصادی
سهراب دل انگیزان، اقتصاددان
وقتی تمام مشکلات ما از ناحیه تصمیم گیری رئیس جمهوری آمریکا اتفاق می افتد عادی است که مردم ما منتظر نتایج انتخابات آن کشور باشند. بنابراین انتخاب ریاست جمهوری آمریکا روی اقتصاد ما به تبع تاثیر دارد و بازار سرمایه هم از اقتصاد ما جدا نیست. نه تنها برای ما، که برای تمام دنیا مساله انتخابات آمریکا یک مساله بسیار جدی است زیرا تفاوت های بین دو رئیس جمهور یعنی «بایدن» و «ترامپ» بسیار زیاد است.
سیاست بلندمدت این دو گزینه در مقابل ایران به نظر نمی رسد خیلی متفاوت باشد. به همین علت در کوتاه مدت قطعا روی اقتصاد ایران تاثیرات قابل توجهی دارد ولی در بلندمدت هر کدام رئیس جمهور شوند، به آن سمتی که فشار بیشتر روی ایران باشد قاعدتا ختم خواهد شد.
اگر ترامپ را در نظر بگیرید ایشان در دور اول ریاست جمهوری از برجام خارج شده و انواع تحریم ها را علیه ایران اعمال کرده و اگر دوباره انتخاب شود قاعدتا همچنان این مشکل عدم توان فروش نفت توسط ایران مطرح است. اقتصادی است که باید خود را بدون نفت اداره کند. باید یکی، دو سال تمرین بدون نفت را داشته باشد. امسال، سال دومی بوده که تمرین بدون نفت داشتیم. به نظر می رسد اگر «ترامپ» رئیس جمهور شود، فشاری که شاهد هستیم امسال و سال آینده اثر خود را برجا بگذارد و ما سال آینده تقریبا به آن حداقل بهینه قابل قبول که در اقتصادمان که رفتارهای باثباتی را نشان دهد، برسیم.
اگر «بایدن» رئیس جمهور شود دو سناریو مطرح است. اگر او به برجام برگردد باید یک سری قواعد برجام را بپذیرد. بنابراین نفت ایران باید بتواند دوباره فروخته شود. سوال این است که با شرایط نفت ۳۵ تا ۴۰ دلاری اگر نفت ایران فروخته شود قاعدتا درآمد حاصل از نفت ایران مناسب است و آیا قیمت نفت در جهان پایین تر نمی آید؟ موضوع اصلی این است که آیا دوباره اقتصاد ایران برنمی گردد به آن مشکلات ذاتی خود که یک اقتصاد نفتی وابسته با هزاران مشکل بود؟ پاسخ همه این سوالات مثبت است. برمی گردد ولی در کوتاه مدت که نفت در سیستم اقتصاد می چرخد قاعدتا تمایل به واردات و هزینه کرد پول نفت در حوزه هایی که قبلا هم خرج می شد یک حالت نئشگی را به اقتصاد ایران برمی گرداند و امتیازهای کوتاه مدتی را به اقتصاد ایران می دهد که به نظر می رسد آن احساس کوتاه مدت می تواند در کاهش قیمت کوتاه مدت دلار موثر باشد و زیر ۲۰ هزار تومان هم بیاید. در بازارهای دارایی دیگر هم این کاهش قیمت را شاهد خواهیم بود؛ ولی این کاهش قیمت ها عاملی برای کاهش قیمت کالاها و خدمات مصرفی مردم نخواهد بود. پس احساس دوگانه ای در جامعه ما اتفاق خواهد افتاد و این احساس دوگانه یعنی مردم نمی دانند که سرمایه گذاری کنند یا نکنند. این تعلل دامنه رکود را بیشتر خواهد کرد. الان شرایط نااطمینانی شدیدی بر اقتصاد حاکم است. به محض اینکه «بایدن» بیاید این احساس کم می شود؛ ولی دوباره عدم اطمینان بازخواهد گشت و این مساله باعث می شود بحران رکود، عدم سرمایه گذاری و.. همچنان بر اقتصاد ما مستولی باشد.
در دو حالت نیازمند یک مدیریت قوی در اقتصاد ایران هستیم که زیان ها و مشکلات هر دو اتفاق را به حداقل برساند. حال من از دولتمردان می پرسم: «آیا شما سناریوهای عملیاتی در مقابل هر اتفاقی که در انتخابات آمریکا بیفتد طراحی کرده اید؟» انتظار من بر این است که دولتمردان باید سناریوهای قابل قبولی در هر شرایط برای هر اتفاق داشته باشند و به محض آنکه آن اتفاق افتاد، آن سناریو را عملیاتی کنید.
ناجی شاخص بورس
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه
انتخابات آمریکا بر فضای بازار سرمایه و حتی اقتصاد کشور ما از آنجایی که قدمت ۳۰ ساله نسبت به تحریم ها و محاصره اقتصادی از جانب غرب و به ویژه آمریکا داشته، تقریبا بلاتاثیر است از آن جهت که تمام تاثیرهایی که تحریم ها باید می داشته از قبل روی اقتصاد و به ویژه بازار سرمایه ما دیده شده است. اما اینکه شوک انتخاباتی چه تاثیراتی می گذارد به جز آثار روانی ناشی از پرداخته های ذهنی برخی از افراد چیزی نیست. آنها معتقدند اگر جناح ایکس برنده انتخابات آمریکا شود ممکن است مراودات اقتصادی و گشایش های اقتصادی حاصل شود که ماحصل این ورود ارز به کشور است و درنتیجه ارز اگر بیاید که عامل محرک اصلی افزایش ها و بازدهی های ابتدای سال ۹۹ بود در نتیجه بازار سرمایه هم دچار افت می شود. این یک فرضیه است؛ اما در اصل و اساس آنچه بازار سرمایه را دچار چنین نوساناتی کرده عبارت است از ۱٫ ذات بازار در دوران گذر به منظور اصلاح قیمت سهام و شاخص؛ یعنی ما در دوره ای سیر می کنیم که شکل طبیعی حرکت بازار به صورت سینوسی اقتضا می کند که هرازگاهی مستمرا برخلاف ۴ ماهه ابتدای سال انتظار نداریم که مستمرا منفی شود. دو روز مثبت می شود و یک روز منفی می شود؛ ولی در نهایت می بینیم که شاخص از ۲ میلیون و ۶۰ هزار واحد به حدود یک میلیون و ۲۸۰ هزار واحد کاهش یافته و حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد اصلاح قیمت داشته است. حرکت بازار توام شده با بحث های انتخاباتی که به ناصحیح و غلط تعدادی از کاشناسان این را ساخته و پرداخته تحلیل هایی می بینند که آن انتخابات است که چنین تاثیراتی روی بورس گذاشته در صورتی که این طور نیست. اصل فضای نوسانی ما برمی گردد به بازدهی های پی در پی و بازدهی های بیش از اندازه ای که در ابتدای سال بوده و در حال حاضر اصلاح می شود. اگر ما کشوری مانند سایر کشورهای دنیا بودیم که ارتباطاتی در سطح بین الملل و مراودات ارزی با دنیای خارج داشتیم انتخابات آمریکا قطعا روی ما تاثیراتی داشت اما در حال حاضر خوشبختانه ما تاثیر خاصی نمی پذیریم. مطمئن باشید که اگر با اعلام نتایج انتخابات آمریکا بلافاصله به مدار اصلی تعادل خودمان در بورس بازخواهیم گشت.
در بورس بالغ بر ۵۰۰ شرکت بین ۳۰ تا ۶۰ درصد اصلاح قیمت داشتند. بنابر اصلاحات مناسبی که ما در حال حاضر داریم به نظرم در حال حاضر همان دورانی که خیلی ها انتظارات آن را داشتند و دارند را داریم سیر می کنیم. مقطع فعلی و یک بازه زمانی میان مدت ۶ ماهه در آینده مقطع بسیار مناسبی برای گزینش و چیدن یک پورتفوی سهام مناسب از شرکت های بورسی است. بنابراین در حال حاضر در بازار سرمایه بیش از اندازه سهامداران بدبینانه به این بازار نگاه می کنند در حالی که من به جرات می توانم بگویم که تعداد بسیار زیادی شرکت در بورس هستند که به نسبت افت قیمت و قیمت فعلی بسیار ارزنده اند اما چون بازار نگران است و می داند که بازدهی شارپی که ۴ ماهه ابتدای سال داشتیم را ندارد در نتیجه تردید می کنند غافل از اینکه به چشم برهم زدنی این فضای معاملاتی و کسب و کار در بورس تغییر جهت می دهد و به راحتی نمی شود این سهام را دستچین کرد. حداکثر تا یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بیشتر انتظار نداریم که شاخص اصلاح کند.