سرمقاله-
زمانی که حباب ها در بازارها زیاد می شود احتمال ترکیدن دارد. نمونه همین امر، انحراف منابعی بود که وبال بازار سرمایه شد زیرا برای جذب این میزان نقدینگی در بورس برنامه ریزی نشده بود. این انحراف منابع در بازارهای دارایی باعث می شود که ارزش خیلی از کالاها بدون دلیل افزایش یابد؛ این افزایش می تواند ارزش قیمتی، ریالی یا دلاری باشد. بنابراین اگر سیاست گذار و مقام اقتصادی ما واقعا به دنبال کنترل تورم و یک برنامه ریزی موثر و پویا برای کنترل تورم است می تواند از جابه جایی منابع بین بازارهای دارایی جلوگیری کند که به نوعی انحراف منابع است و در بازارهای مختلف دارد اتفاق می افتد.
اما اثر این انحراف منابع در بازارهای مختلف چیست؟ همان تورم و آثار تورمی است که کانال به کانال بدتر و شدیدتر می شود. به طور مثال بازار ارز را نگاه کنید. در این بازار یک نگرانی وجود دارد که نرخ دلار در کانال جدید خود که امروز وارد مرز ۳۲ هزار تومان شد، می تواند یک جهش تورمی به وجود بیاورد. امروزه تئوری های اقتصادی و تئوری های نرخ ارز نیز همین مساله را تایید می کنند. طبق تئوری «عبوری نرخ ارز»، اگر افزایشی در قیمت ارز اتفاق بیفتد، می تواند به طور کامل یا در سهمی از آن در قیمت کالاها انعکاس پیدا کند. در ایران با توجه به انتظارات تورمی شکل گرفته ناشی از عوامل سیاسی و غیراقتصادی، این انتقال همیشه وجود داشته است. یعنی از افزایش نرخ ارز به تورم و از تورم به افزایش قیمت ها این انتقال همواره وجود دارد.
در حال حاضر ما میانگین تورم ۳۰ تا ۴۰ درصدی داریم. زمانی که تورم دو رقمی می شود، انحراف منابع را ایجاد می کند. با انحراف منابع فعالیت های دلالی شکل می گیرد زیرا کسب و کار تولیدی با تورم دو رقمی صرف نمی کند و حتی کسی که بنگاه دارد نقدینگی خود را در مسیر دلالی و خرید و فروش ارز یا سکه می اندازد.
نقدینگی باید صرف تامین منابع مالی سرمایه گذاری در بنگاه ها شود؛ ولی در حال حاضر صرف واسطه گری و دلالی و ایجاد دارایی های دیگر می شود و سرمایه از جریان اصلی خود خارج شده است.