یادداشت-
طبق نظر توماس هابز انسانها در وضعیت اولیه (طبیعی) گرگ های همدیگر بودند و زندگی ددمنشانه ای داشته اند و به منافع دیگر حمله می کردند. این قراردادهای اجتماعی بود که انسان ها را به وضعیت ثانویه رساند و آنها را به موجودات متمدن تبدیل کرد. اما واقعیت این است که ضریب نفوذ و قدرت قراردادها و قوانین تا یک جایی راه به جلو می برد و از یک جایی دیگر این اعتماد است که روابط انسانی و اقتصادی را تعیین و تنظیم می نماید و باعث بهبود رفاه فردی و جمعی و زندگی مطلوب اقتصادی و سیاسی می شود. در این میان اعتماد مردم به دولت و سیاستها و ابزار اقتصادی و اجتماعی آن اهمیت زیادی دارد. شاید مهمترین عنصری که از طرف دولت تبیین، طراحی و در اختیار مردم قرار می گیرد “پول” است. در واقع پول، کاغذی بیش نیست. آنچه به آن اعتبار می بخشد اعتماد مردم به آن است. بویژه امروزه که “پول اعتباری” بین مردم بسیار رواج دارد که ماهیتا سراسر اعتبار و اعتماد است. بنابراین آن چیزی که در روابط اقتصادی حاکم است پول، میزان اعتبار و اعتماد عمومی به آن است.
وقتی پول اعتبار خود را از دست می دهد، به این معنی است که مردم به پول ملی اعتماد ندارند. بنابراین زمانی که اعتماد مردم به دولت کاهش یابد، کم کم پول رایج از روابط اقتصادی خارج می شود و ابزارهای دیگر جایگزین می شود. در این فضای خلاء اقتصادی، پول های کالایی و پول خارجی نقش پول داخلی را ایفا می کنند. به عبارت دیگر مردم به دنبال جایگزین برای پول هستند تا ارزش دارایی خود را حفظ کنند. در این میان وجود و حضور پول های خارجی سرعت جانشینی پول را افزایش می دهد. در مجموع، به نظر می رسد بین سرمایه اجتماعی مردم دولت و جانشینی پول رابطه غیر مستقیم و مستمر وجود دارد.
بررسی تحولات اجتماعی ایران و مرور اخبار رسانه در چند سال گذشته نشان از آن دارد که در ایران “جانشینی پول” در حال شکل گیری است. از پول کالایی مانند خودرو گرفته تا پول خارجی مانند دلار در حال جایگزینی به جای پول رایج کشور هستند. کاهش ارزش پول و تناقض و تفاوت شدید بین سیاست های اعلامی دولت و عملکرد در دولت دوازدهم جانشینی را سرعت بخشیده است. به نظر می رسد در دولت دوازدهم “سرمایه اجتماعی” بین مردم و دولت بشدت کاهش پیدا کرده و این امر در ماه های اخیر در جانشینی خودرو، طلا و ارز به جای پول ملی موثر بوده است. بررسی دقیق این موضوع بوسیله تحقیق دقیق علمی و استفاده از ابزار و علم “اقتصادسنجی” می تواند ابعاد این پدیده را در ایران را بوضوح نشان دهد.
بر اساس نظریه های اقتصادی، جانشینی پول از صفر درصد شروع و به صد درصد ختم می شود. عدد صفر به معنی حاکمیت و قدرت پول ملی کشور است. در مقابل وقتی جانشینی پول صد در صد شود، در آن صورت پول ملی به طور کلی از چرخه اقتصاد خارج می گردد و عملا کشور دیگر پول ملی ندارد و یا به صورت تشریفاتی از آن نام برده می شود. اقتصاد جهانی شاهد چند مورد از جانشینی صد در صدی بوده است. نمونه واقعی این پدیده در قاره آفریقا دیده شده است. زیمبابوه نماد یک فاجعه مدیریت پولی در دنیا است. این کشور به دلیل تورم شدید، عملا صد درصد جایگزینی پولی تجربه کرده و در سال ۲۰۰۸ راند آفریقای جنوبی و دلار آمریکا جانشینی شده است.
اگر میزان جانشینی پول زیر ۳۰ درصد باشد، جای نگرانی نیست ولی وقتی که جانشینی از عدد۳۰ عبور کند و به مرز ۵۰ درصد برسد، عملا زنگ خطر به صدا در می آید. در این میان سیاست های ناکارآمد باعث تخریب سرمایه اجتماعی می شود و روند جانشینی پول را به شدت افزایش می دهد. دولت در سال آخر خدمت خود باید مواظب ته مانده سرمایه اجتماعی بین مردم و دولت باشد. در صورتی که به نحو احسن از سرمایه اجتماعی باقیمانده حفاظت نشود، جانشینی پول به شدت اتفاق می افتد و اگر دقت در سیاست های پولی صورت نگیرد، اقتصاد ایران تا زیمبابوه راه طولانی ندارد!!.
والسلام