کسب و کار نیوز - در حالی که نخبگان و مخترعان از عملي نشدن حمايتهاي قانوني، مشكلات دريافت تسهيلات، كامل نبودن روند حمايتهاي علمي، مشكلات نخبگان در مسير اشتغال، ناآشنا بودن سرمايهگذاران با فايدههاي علوم دانشبنيان، مشكلات تجاريسازي، پيچيده بودن روند درآمدزايي علوم دانشبنيان، فراهم نبودن شرايط صنعت براي تغذيه از علوم دانشبنيان، مقاومت بخش اجرايي كشور در بهرهگيري از دستاوردهاي علمي نخبگان و فقدان مشوقهاي كافي مینالند، عدهای از این حمایتها در قالب شرکتهای دانشبنیان برخوردارند.
مینا حسینی
به گزارش کسب و کار نیوز، روند فعالیت شرکتهای دانشبنیان از مسیر پارکهای علم و فناوری در کشور جا افتاده است، ولی همچنان تا تجاریسازی و تبدیل ایدهها به ثروت، نخبگان کشور با مشکلات متعددی مواجه هستند. این در حالی است که هر چند روز یک بار اخباری از سوی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری و پارکهای علم و فناوری و سایر سازمانها در مورد حمایت از دانشبنیانها منتشر میشود.
شرکتهای دانشبنیان ظرفیت جدی و قانونی در مسیر توسعه به منظور استفاده از توان علمی نخبگان در رفع نیازهای کشور و اشتغالزایی برای استعدادهاست که طبق گفته فعالان این عرصه، با توجه به شرایط حاکم بر جامعه حمایت واقعی، قوانین نظارتی، ملاحظات قانونی و تجاریسازی محصولات آنها باید جدی گرفته شود.
شرکت دانشبنیان یا متمرکز بر دانش به شرکتهایی گفته میشود که دانش و فناوری، جزئی جداییناپذیر از دارایی اساسی آنهاست و در واقع آنها یکی از محورهای اساسی در اقتصاد دانشبنیان و رشد و توسعه جوامع امروزی بهشمار میآیند. به موجب آییننامه مربوط، شرکتهای دانشبنیان، موسسههای خصوصی یا تعاونی هستند که به منظور افزایش علم و ثروت، توسعه اقتصادی بر پایه دانش و تحقق اهداف علمی و اقتصادی در راستای گسترش اختراع و نوآوری و در نهایت تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه شامل طراحی و تولید کالا و خدمات در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوط تشکیل میشود. این در حالی است که وزیر اقتصاد روز شنبه گفت: «برخی از شرکتها برای اینکه از فرصتهای قانونی در نظر گرفتهشده برای شرکتهای دانشبنیان استفاده کنند خود را در قالب این شرکتها بزک کردهاند که اینگونه مجموعهها باید با شجاعت اعلام شوند.» اینکه از یک طرف شرکتهای دانشبنیان از حمایتهای قانونی برخوردار نیستند و از سوی دیگر شرکتهایی در قالب شرکتهای دانشبنیان از این فرصتها استفاده میکنند، مسالهای است که نیاز به موشکافی دارد. «کسبوکار» در ادامه در گفتگو با کارشناسان این مساله را تحلیل میکند.
مصایب شرکت های دانشبنیان
عادل طالبی، کارشناس تجارت الکترونیک
در آییننامهای که برای شرکتهای دانشبنیان تدوین شده است، هر شرکتی که بتواند آن شرایط را کسب کند و تیک بزند، دانشبنیان نامیده میشود. یک مشکل در این میان وجود دارد که یک قسمتی در این میان هست به نام ارزیابی؛ یعنی یک عده میآیند و به ارزیابی این شرکتها میپردازند. این ارزیابان آدم هستند و آدمها هم قیمت دارند. یک تعدادی از شرکت ها می روند و می بینند قانون چه می گوید و کاری می کنند که آن تیک ها را بزنند. یک عده به آن تیک ها نمی رسند. به نظر میرسد از کمک ارزیابها استفاده کردهاند. اسم این کار رشوه است. نکته بعدی این است که خود آییننامه دانشبنیانها هم در قسمتهایی خلأهای قانونی دارد که بعضیها از این خلأ استفاده میکنند. خلأهایی که دیده نشده است و از آنجا یک عده استفاده می کنند. این شرکتها از یک خلأ قانونی استفاده کردهاند که غیرقانونی هم نیست. در قانون ما اگر کسی ۱۰۰ هزار تومان بدزدد طبق قانون دست آن دزد قطع می شود؛ ولی اگر کسی ۳ هزار میلیارد تومان بدزدد به او لبخند می زنند. زیرا وارد زندان می شود و مرخصی می گیرد و آن فرد می آید بیرون. این خلأ قانونی است.این فرد غیرقانونی بیرون نیامده است. از یک خلأ قانونی و گاف قانونی استفاده کرده و آمده بیرون. کسی که یک میلیون بدهکار است به زندان می رود و کسی که ۶ میلیارد تومان بدهکار است وارد زندان می شود و بعد مدتی مرخصی می گیرد و می آید بیرون. او رشوه نداده و کار غیرقانونی نکرده است، بلکه از یکی از خلأهای قانونی استفاده کرده است. همه این عوامل دست به دست هم داده و به دانش بنیان ها ضربه می زند. عددسازی و علاقه به نمودار هم باعث شده که تعداد دانشبنیانها اضافه شود؛ دوست داشتند که بگویند ما هزار، دو هزار، چهار هزار شرکت دانش بنیان داریم، برای اینکه گزارش بدهند و بگویند ما چقدر در این حوزه عالی عمل کرده ایم عددسازی کرده اند؛ یعنی کمک کرده اند یک عده که لیاقتش را نداشتند دانش بنیان شوند و گزارش آنها خوب ارائه شود. این دلایل را کنار هم بگذاریم مشکلات دانش بنیان ها درمی آید و صحبت وزیر اقتصاد مبنی بر اینکه تعدادی از شرکت ها خود را در قالب شرکت دانش بنیان بزک کرده اند، عینیت پیدا می کند. مثلا من معاون تدارکات رئیس جمهور هستم. بعد باید هر سال گزارشی بدهم. یکی از گزارش هایم این است که امسال هزار تدارکاتچی درست کردیم و همه هم او را تشویق خواهند کرد. یکی از معاونت ها که علاقه به نمودار دارد این کار را انجام داده و تعداد زیادی دانش بنیان ثبت شده است. اینکه چرا بعد از سالها متوجه این خلأهای قانونی نشدهاند جای تعجب است. با این کار اتفاقی که میافتد این است که تعدادی از شرکتها از حمایتهای دولتی استفاده میکنند و بعد بقیه شرکتهایی که مستحق این حمایتها بودند از این حمایتها محروم میمانند. وقتی متوجه این اشتباه می شوند سختگیری روی شرکت ها بالا می رود. این دفعه تعدادی که واقعا مستحق این حمایت ها بودند از آن محروم می شوند زیرا یک تعدادی از آن سوءاستفاده کرده بودند. البته در مجموع دانشبنیان و طرح آن حتی با وجود خلأهایی که داشت بسیار خوب بود؛ اما فراموش نکنیم که در اجرا با مشکلات بسیار زیادی مواجه است از جمله بیمه و مالیات همراهی نکردهاند و هرگز نشده شرکتهایی که واقعا دانشبنیان بودند از مزایای دانشبنیان استفاده کنند. آنهایی استفاده کردهاند که رانت داشتهاند. ولی شرکت های دانش بنیان واقعی که توان این کارها را نداشتند از مزایایی که در قانون آمده بود بی بهره ماندند. نمونههای این استارتاپ ها در پارک علم و فناوری پردیس فراوان است و ببینید چه شرکت هایی از سال ۹۰ تا ۹۴ به این پارک رفتند و از سال ۹۶ بیرون آمدند و چرا این کار را کردند. اغلب این شرکت ها دانش بنیان بودند.
نگاه کمی به دانشبنیانها
امید هاشمی، مدیر واحد کسبوکارهای نوین و کارآفرینی اتاق تهران
مفهوم آییننامه حمایت از شرکتهای دانشبنیان از سال ۷۸ در کشور ما شروع شد؛ ولی تا سال ۸۸ در حد آییننامه، بخشنامه و جلسه بوده و از سال ۸۸ شروع شده است. این آییننامه تحت عنوان آییننامه حمایت از شرکتهای دانشبنیان نزدیک به ۵- ۶ بار تصحیح و تکمیل شده و هر بار سختگیری در آن بیشتر شده است. وقتی میخواهند شرکتی را تایید کنند که دانشبنیان است یا نه، اول از همه یک ارزیابی تحت عنوان «شرایط عمومی» دارند و یکسری «شرایط اختصاصی». شرایط عمومی شامل خیلی از مسائل است از جمله اینکه تعداد هیاتمدیره چند نفر است، چند نفر از آنها مدرک تحصیلی مناسبی دارند یا از بین تعداد پرسنلی که دارند چند درصد مدرک کارشناسی به بالا دارند، یا از بین پرسنل شرکت کسی بوده که ثبت اختراع داشته باشد. اینها شروط عمومی است که تعداد آنها زیاد است. یکسری شروط اختصاصی دارند که مشخصا در مورد روند فعالیتهای توسعه فناوری در شرکت است یا اصطلاحا روند فعالیتهای R&D. آنجا یکسری شرایط دارند که معمولا خیلی شفاف نیست و بابت این مساله، آییننامههای محرمانهای دارند؛ ولی در آنجا بررسی میکنند که اگر شرکتی یک محصول را توسعه داده و ادعا میکند که من این محصول را دارم، باید بتواند اسناد R&D آن را در چند ماه یا یک سال یا چند سال گذشته ارائه دهد. برای مثال یک شرکتی ادعا دارد که یک کمپرسور فشار بالا ساخته است که در صنایع نفت و گاز استفاده میشود. ممکن است این شرکت این دستگاه را وارد میکند و اینجا در حال مونتاژ است یا ادعا کرده که خودم میسازم. در آن شروط اختصاصی معمولا آن کارگزاران ارزیابی شرکتهای دانشبنیان که ارزیابیهای اولیه را انجام میدهند طبق آن آییننامه به این شرکتها میگویند ما براساس تخصص کلی که داریم، میدانیم که ساختن این دستگاه ۳ تا ۴ سال طول میکشد. حالا شما به ما بگو که در دو سال گذشته چه نقشههایی طراحی کردهای و کدام آزمونها را در فرایند R&D انجام دادی و مستندات آن را به من نشان بده. خیلی از شرکتها در این فرایند و فعالیتها، اسناد و مدارک علمی این فرایند و پروتوتایپهایی که ساختهاند را نشان میدهند و به این کارگزاران اثبات میکنند که این کار، کار ما بوده است. مثلا یک شرکت ادعا کرده یک سیستم حسابداری مبتنی بر هوش مصنوعی نوشته است و برای آن به عنوان یک محصول دانشبنیان تاییدیه میگیرد. آن شرکت کارگزاری که از طریق معاونت علمی ریاستجمهوری به این شرکت اختصاص داده میشود، اصولا کارگزاری است که در زمینه برنامهنویسی صاحبنظر است چون خیلی از این کارگزاران حیطه تخصصی دارند. به همین ترتیب کسی که در مورد نرمافزار حسابداری مبتنی بر هوش مصنوعی نظر میدهد به آن شورایی که در معاونت علمی است متخصص حوزه برنامهنویسی و نرمافزار است. او از آن شرکت میخواهد کدهای خود را ارائه دهد و میگوید که به من نشان بده که این نرمافزاری که نوشتی از چه زبانی برای آن استفاده کردهای و ببینم که خود شما کد دارید یا خیر. بنابراین نکته اول این است که سختگیری کافی موجود است. زیرا در شرایط عمومی خیلی از شرکتها میتوانند مدرکسازی کنند؛ ولی در حوزه شروط اختصاصی خیلی سخت است. اگر شرکتی واقعا بتواند مدرک ارائه بدهد و نشان بدهد که چنین کاری کرده، به احتمال بالا میتوانیم بفهمیم که این شرکت مسیر را طی کرده است؛ ولی اطلاع داریم که بعضی از این کارگزاران روی شروط اختصاصی ممکن است عمدا یا سهوا اشتباه کنند و مثلا یک شرکتی مستندات R&D آن مشکل داشته باشد؛ ولی اینها آن شرکت را تایید کنند. ولی در چند ماه گذشته در معاونت علمی یک کارگروه تاییدیه شرکتهای دانشبنیان در سطح بالا هم فعالیت میکند که آنها کارگزار نیستند و از مدیران و صاحبنظران معاونت علمی تشکیل شدهاند؛ یعنی هر شرکتی کارگزار تایید میکند تایید نهایی نیست و به کارگروه معاونت علمی میرود و آنجا مجدد بررسی میشود؛ ولی بررسی در آن لایه آنقدر تخصصی نیست و ممکن است در دو، سه ساعت آنجا بررسی کنند؛ یعنی مدارک و مستنداتی که این کارگزار از آن شرکت گرفته و تایید کرده را یک فایل میکند و به آن کارگروه میفرستد. نهایتا ظرف نیم ساعت در آن جلسه بررسی میشود که آن شرکت تایید شود یا رد. آنجا هم با وجود سختگیریهای بالا ممکن است عمدا یا سهوا اشتباهاتی شود و آن شرکت اینقدر زیرک باشد که بتواند آن مدارک را تنظیم و ادعا کند که من مستندات R&D را دارم. در حال حاضر خیلی از بنگاههای اقتصادی هستند که اسم دانشبنیان ندارند ولی واقعا دارند کار فنی و مبتنی بر دانش میکنند و اصلا کاری با دانشبنیان شدن ندارند. فرض کنید یک شرکت سالهاست پمپ تولید میکند. وقتی فضای کسبوکار ایراد و مشکل پیدا میکند و ما میآییم فیلتری میگذاریم و میگوییم مثلا دانشبنیانها را معاف از مالیات میکنیم و به آنها وام میدهیم و جرایم آن را میبخشیم، اینجا آن شرکتی که احساس میکند که او فارغ از دانشبنیان شدن یا نشدن، کار مبتنی بر دانش و فناوری میکند میخواهد از فرصت ایجادشده استفاده کند. آنجا یکسری از شرکتها که فکر میکنند کار فنی کردهاند وارد بازی میشوند. ادعای وزیر اقتصاد اینجاست. مثلا یک شرکت بزرگ که سالهاست فعالیت میکند، زمانی که شروع به فعالیت کرده چنین حمایتهایی نبوده؛ ولی مجوز دانشبنیانی هم گرفته است. این شرکت میگوید اگر شروط عمومی ندارم، میروم و ظاهرش را درست میکنم و در هیاتمدیره من آدمهایی میآیند که مدارک دکترا و کارشناسی ارشد دارند و برای شروط اختصاصی هم شاید مطابق با معیارهای امروزی مدیریت دانش سند خاصی ندارم ولی اسناد را جمعبندی میکنم. بدین ترتیب ادعا میکند من در ۱۰ سال گذشته چنین محصولی را توسعه دادهام و کارگزار ناچارا تایید میکند چون خیلی شرکت داریم که از قدیمالایام در کشور کار کردهاند؛ ولی وقتی ما تعداد این مشوقهای حوزه دانشبنیان را بالا میبریم، اینها ادعا میکنند که دانشبنیان هستند و تاییدیه را میگیرند. نکته دیگر اشتباه دولت و حاکمیت است که نگاه کمی به تعداد شرکتهای دانشبنیان میکنند. مثلا یک نفر میگوید تعداد شرکتهای دانشبنیان ما باید تا سال ۱۴۰۴، ۲۰ هزار شرکت باشد و در حال حاضر ۴۱۰۰ شرکت داریم. پس این موضوع به بدنه اجرایی هم دیکته میکند که تعداد این شرکتها را بالا ببرید. بنابراین اشکال در سیاستگذار است که تعداد را مشخص میکند و از آن طرف منابع را به شرکتهایی میدهد که تاییدیه را دارند. کارگزار هم از نظر حاکمیتی میفهمد که نباید سخت بگیرد. اینجاست که یک باگی به وجود میآید که شرکتهایی که خیلی هم کار فناورانه انجام نمیدهند تاییدیه را میگیرند و بخشی از منابع را صرف خودشان میکنند. بنابراین این مشکل متوجه دولت، حاکمیت و سیاستگذار است نه آن شرکتها. ما در هر تخصیص منابعی که میدهیم یک بخش آن اتلاف و سوءاستفاده است. این قانون سیاستگذاری است. قطعا تعدادی هستند که سوءاستفاده میکنند که باید جلوی آن را بگیریم.
دو نوع کشور داریم که در اقتصاد نوآور و فناور حرف برای گفتن دارند. یکسری کشورها دی.ان.ای فناوری داشتند مثل آلمان، آمریکا و انگلستان. این کشورها در دو قرن گذشته جزو پیشروها بودند. یکسری هم عقب ماندند؛ اما توانستند خود را برسانند مثل کره، چین و برزیل. وقتی تجربیات موفق این کشورها را نگاه میکنیم، میبینیم در یک دورههایی برای اینکه شرکتها و فضای عمومی کسبوکار مفهوم و منزلت فناوری را در کسبوکار درک کنند یکسری حمایتهای تشویقی گذاشتند. بعد از یک مدت هم برداشتند. قرار نیست این حمایتهای تشویقی مادامالعمر بماند. کلا در بحث شرکتهای دانشبنیان تا زمانی باید منابع اختصاص دادهشده به آنها ادامه پیدا کند که این شرکتها تسهیلات را دریافت کنند و بتوانند SUCCESS STORY و تجربیات موفق خلق کنند و ارزش افزوده چند برابری نسبت به کسبوکارهای قدیمیتر خلق کنند. آن وقت فضای عمومی کسبوکار طعم شیرین بازگشت سرمایهگذاری در فناوری را میفهمد و نیازی به این مشوقها و حمایتهای دولتی نداریم. پس اگر با این مفهوم به این قضیه نگاه کنیم، اکوسیستم شرکتهای دانشبنیان ایران یک اکوسیستمی از ذیل اکوسیستم اقتصاد نوآوری کشور میتواند باشد که با حمایتهای دولتی شکل گرفته که مفهوم اقتصاد نوآور بیشتر لمس شود. ما برای اینکه این اکوسیستم که ذیل اکوسیستم نوآوری است را تمیز نگه داریم که همه بفهمند، نیاز داریم که تجربیات موفق را بیشتر در آن خلق کنیم. برای این کار باید اکوسیستم دانشبنیان کارآمدتر شود و کیفیتش بیشتر باشد نه کمیت. وقتی ما به صورت فلهای شرکت دانشبنیان تایید میکنیم و آنقدر مشوقها را بیش از حد میکنیم در ظاهر، آنگاه یکسری سوداگر هم وارد این فضا میشوند و در کل نرخ موفقیت را پایین میآورد. پس از آن هدف نهایی که تفهیم مقوله فناوری به فضای کسبوکار است عقب میمانیم. این نخستین آسیب است.
آسیب دیگر که بسیار مهم است اینگونه است: کل فضای کارآفرینی داریم که اصطلاحا به آن «تله تخصص» میگوییم که باعث میشود انسانهای متخصص و دانشگاهی درونگرا شوند و وارد فضای عمومی نشوند. ما وقتی روی شرکتهای دانشبنیان سختگیری زیادی میکنیم، در اصل برای این شرکتها یک شهرت و آوازه ایجاد میکنیم. اینگونه بقیه قشر تحصیلکرده که خیلی فنی هستند دوست دارند این برند به آنها بچسبد؛ ولی وقتی فضایی ایجاد میکنیم که یکسری شرکت رانتطلب و یکسری شرکتی که دانشبنیاننما هستند وسط میآیند این باعث میشود قشری که در دانشگاهها هستند میگویند دانشبنیان شده دکان دستک و آنها وارد این فضا نمیشوند و این اصلیترین آسیبی است که در آینده متوجه این میشویم و در این شرایط این آدمهای متخصص ناامید میشوند.