VC ها   شفاف  عمل  کنند

پشت پرده شایعات اخیر در مورد «سرآوا» چیست؟

VC ها شفاف عمل کنند

کسب و کار نیوز - استارت‌آپ‌هاي ايراني در تنگناي تامين سرمايه، پيدا كردن مشتري براي ايده‌هاي خلاقانه‌شان و مهم‌تر از همه چالش نوسان‌هاي اقتصاد، گير افتاده‌اند.

مینا حسینی

به گزارش کسب و کار نیوز،  اکوسیستم استارت‌آپی که سال‌ها پیش با ورود موج اول سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر به کشور، به یکی از بارقه‌های امید اقتصادی بدل شده بود حالا حال نزاری دارد و چشم‌به‌راه راه نجاتی است. راهی که به نظر می‌رسد با یک بازبینی ماهیتی و البته به دست آدم‌ها و چهره‌های جدیدی رقم خواهد خورد که می‌توان از آنها به نسل دوم استارت‌آپ‌های ایرانی یاد کرد. نسل دوم امروز در هیاهوی ارزش‌گذاری‌ها، حاشیه‌های استارت‌آپ‌های بزرگ، رفتن سرمایه‌گذاران خطرپذیر و خارجی، تحریم و البته جذابیت‌های بازارهایی چون خرده‌فروشی، حمل و نقل و غذا، کمتر جدی گرفته شده‌اند ولی حالا امیدوارند از رکودی که به وجود آمده برای جلب نگاه‌ها به سوی خود بهره ببرند. استارت‌آپ‌هایی که در ساحت‌های جدیدی به‌دنبال اجرایی کردن ایده‌های خود هستند و به نسل اول سرمایه‌گذارها و استارت‌آپ‌ها و حتی منتورهای استارت‌آپی کمتر امید و دل بسته‌اند. این در حالی است که معاونت علمی و فناوری رئیس‌جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی و از سوی دیگر پارک‌های علم و فناوری به حمایت از استارت‌آپ‌ها برخاسته‌اند؛ ولی این حمایت‌ها همه رنگ و بوی دولتی دارد و برای اکوسیستم استارت‌آپی به چیزی فراتر از وام و تسهیلات نیازمند است. اینجاست که باید به سراغ بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران خطرپذیر (VC) رفت زیرا برخی از مدیران استارت‌آپ‌ها بر این باورند که نیازی به حمایت دولت ندارند؛ چراکه در دنیای کسب‌وکار حمایت اصلا معنا ندارد. آنها یک دلیل برای این نظر خود دارند و آن اینکه یک کسب‌وکار می‌آید که یک فرایندی را شروع کند، یک مساله‌ای را حل کند و برای یک مساله پاسخ مناسبی داشته باشد. اگر راهکار مناسبی استارت‌آپ داشته باشد مشتری از آن کسب‌وکار حمایت خواهد کرد؛ موضوعی که سعید ابراهیمیان، بنیان‌گذار یک استارت‌آپ به آن اشاره می‌کند: «ما مشکلی در زمینه حمایت دولتی نداریم. مشکل اصلی اینجاست که چرخه استارت‌آپ در ایران، چرخه کاملی نیست. مثلا در کشور بخش‌های اولیه این چرخه که شامل پیش‌شتاب‌دهی، شتاب‌دهی و پس از آن جذب سرمایه است، مشکلاتی وجود دارد.»
یکی از این راه‌های جذب سرمایه سرمایه‌گذاری خطرپذیر است. شرکت سرمایه‌گذاری «سرآوا پارس» دست‌کم روی کاغذ بزرگ‌ترین شرکت سرمایه‌گذاری روی استارت‌آپ‌هاست و در پرتفولیوی خود، سرمایه‌گذاری روی استارت‌آپ‌هایی همچون «دیجی‌کالا»، «فیدیبو»، «کافه‌بازار»، «ای‌نتورک»، «تخفیفان» و «ریحون» را دارد. چندی پیش خبر رفتن «سعید رحمانی»، مدیرپرآوازه این شرکت خبرساز شد و فعالان اکوسیستم استارت‌آپی به رفتن او که پدرخوانده این اکوسیستم بود واکنش نشان دادند. ازجمله این فعالان پدرام سلطانی، نایب‌رئیس پیشین اتاق بازرگانی تهران بود که نوشت: «خبر بدی بود. رحمانی از پیش‌قراولان اکوسیستم استارت‌آپی کشور بود.» با رفتن او شایعه‌هایی درخصوص انحلال یا کند شدن مسیر سرمایه‌گذاری این شرکت قوت گرفت. در مورد پیشینه این شرکت صحبت‌های زیادی مطرح شده است ازجمله وقتی در اواسط سال ۹۱ بسیاری از بیزنس‌من‌ها و سرمایه‌گذارهای ایرانی در حال سبک و سنگین کردن فضای سیاسی کشور و آماده شدن برای ورود محتاطانه به انتخابات سال بعد بودند شرکتی به نام سرآوا پارس به عرصه اقتصادی کشور پا گذاشت که رویکردها و برنامه‌هایی بسیار متفاوت از همه آن چیزی داشت که تا پیش از آن در سپهر سرمایه‌گذاری کشور تجربه شده بود. مردی که دو سال پیش از آن و در قامت یکی از مدیران ارشد شرکت نسپرز به ایران آمده بود تا موقعیت‌های سرمایه‌گذاری‌ روی شرکت‌های نوآور ایرانی را بررسی کند؛ مردی که وقتی شرکت آفریقایی-اروپایی‌اش بازار ایران را برای تزریق سرمایه جذاب ندید فرصتی را شکار کرد که بعدها شد مایه تحسین دیگران و مباهات خودش. صحبت از سعید رحمانی است. مرد پیشروی سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌های ایرانی که در سکوتی عجیب ایران را ترک کرد. مردی که در ۷ سال گذشته با وجود نقدهای زیای که به او می‌شد تاثیری شگرف بر اکوسیستم استارت‌آپی ایران گذاشت، حالا جایش را به علی سمساریلر داده است. این خبر، پیش‌درآمد یک عصر تازه در اکوسیستمی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر به‌دنبال بهانه‌های ناامیدی می‌گردد. با ورود یکی از شرکت‌های معروف بورسی به نام فیروزه و شرکت توسعه صنعتی ایران، شرکت سرمایه‌گذاری سرآواپارس شکل گرفت. شرکتی که در یک دوره طلایی با سرمایه‌گذاری روی استارت‌آپ‌هایی چون ای‌نتورک، کافه بازار، دیجی‌کالا، تخفیفان و راه‌اندازی نخستین شتاب‌دهنده استارت‌آپی ایران یعنی آواتک، به چیزی که بعدها به نام اکوسیستم استارت‌آپی ایران شناخته شده کمک انکارناپذیری کرد. رحمانی مطمئن بود که گل سرسبد اقتصاد دهه نود ایران استارت‌آپ‌ها هستند و این را زمانی متوجه شده بود که استارت‌آپ‌های ایرانی چیزی بیش از وب‌سایت‌هایی در مرحله بذری یا مرحله اولیه رشد نبودند و به‌شدت برای همه‌گیر شدن و گرفتن کاربران میلیونی نیاز به سرمایه داشتند. صحبت از سرمایه‌‌گذاری‌های چند میلیون دلاری به میدان آمد و استارتاپ‌های کوچک و ناشناخته‌ای چون دیجی‌کالا با موجی که سرآوا راه انداخته بود و سرمایه‌ای که به آنها تزریق کرده بود و مهم‌تر از همه، جسارتی که رحمانی به آنها داده بود به شرکت‌هایی بزرگ تبدیل و الگویی برای استارتاپ‌ها و ایده‌های تازه‌کار شدند. نقدی که منتقدان دوآتشه سرآوا وارد می‌کردند، این بود که این شرکت با ارزش‌گذاری‌های صوری و خبرسازی‌های جذاب، تلاش دارد ارزش سبد استارت‌آپ‌های خود را بیش از چیزی که هست، بزرگ نشان دهد تا بعدها به هنگام ورود به بورس یا فروش استارت‌آپ‌هایش به خارجی‌ها سود بیشتری از سرمایه‌گذاری‌هایش به دست بیاورد. حالا با رفتن سعید رحمانی به نظر می‌رسد حاشیه‌های سرآوا وارد فاز دیگری شود. رفتنی که به فشارهایی بیرون ربط داده شده و غیبت رحمانی از ابتدای اردیبهشت امسال هم مدتی بود که بر تنور شایعات می‌دمید. فشارهایی که حدود دو سال پیش و به هنگام حمله شبانه به دفتر این شرکت در خیابان الوند گفته می‌شد به دلیل برخی ابهامات مالی درباره سازوکارهای سرمایه‌گذاری‌های سرآوا رخ داده و عده‌ دیگری هم که در صف هواداران سرآوا بودند آن را به تلاش برای امنیتی کردن فضای کارآفرینی در ایران مرتبط می‌دانستند. راه و کارنامه‌ای که نقدهای زیادی به آن وارد است اما سخت بتوان منکر نقشی شد که رحمانی در ساخته شدن چیزی داشت که می‌توان از آن به رویای استارت‌آپی ایرانی‌ها تعبیر کرد. رویایی که این روزها در شکننده‌ترین وضعیت خود قرار دارد و وضعیت نه‌چندان مساعد فروش استارت‌آپ‌هایی چون «دیجی‌کالا» و افت رشد سال‌های گذشته آنها آن را در ابهامی وهم‌برانگیز فرو برده است. نکته مهم‌تر اینکه موقعیت رقیب قدرتمند سرآوا یعنی گروه اینترنتی ایران (IIG) که مالک استارت‌آپ‌هایی بزرگی چون اسنپ و اسنپ‌فود و زودروم است چقدر با رفتن رحمانی تغییر خواهد کرد؟ هم‌اکنون روابط‌عمومی سرآوا اطلاعیه رسمی در پاسخ به شایعات انحلال این شرکت داشته که آن را تکذیب کرده است: «برخی از این شبهه‌ها جدید هستند و برخی دیگر، مثلا واقعی بودن سرمایه‌گذاری خارجی، با وجود پاسخ‌های مستقیم و‌ مستند متعدد هر از چندگاهی مجددا تکرار می‌شوند. قصد این افراد مشخص نیست؛ هدف‌شان ضربه زدن و نابودی اکوسیستم است یا مخالف سرمایه‌گذاری خارجی‌اند؟ هرچه باشد اشاعه اخبار کذب، دروغ‌پردازی و شایعه‌پراکنی در اکوسیستم کارآفرینی به نفع بدخواهان ایران است. چه کسی می‌تواند از اشاعه جو ناامیدی در میان کارآفرینان کشور که در سخت‌ترین شرایط اقتصادی به اشتغال‌زایی و خلق ارزش می‌پردازند، خوشحال باشد؟»همه این مسائل برای اکوسیستم استارت‌آپی ایران تبعاتی خواهد داشت که موجب ناامیدی فعالان این اکوسیستم می‌شود.

 

دامن زدن رفتار «سرآوا» به شایعات

حمیدرضا اعتدال‌مهر، رئیس هیات‌مدیره انجمن صنفی کسب‌وکارهای اینترنتی

در مورد انتشار اطلاعیه انحلال شرکت «سرآوا پارس»، لازم است یک لایه عقب‌تر بایستیم؛ یعنی نگاه کنیم که اگر این خبر شایعه نباشد چه وضعیتی و مسئولیتی برای چه نهادها و ارگان‌هایی ایجاد می‌کند؟
یعنی فرض محال بگیریم که شایعه انحلال این شرکت درست است. با این فرض اتفاقی که می‌افتد، چیست و چه کسانی باید راجع به آن پاسخگو باشند؟ آیا نظارت حقوقی کافی روی این شرکت در هنگام کار و عقد قرارداد صورت گرفته است؟ چه تضامینی از این شرکت گرفته شده تا در صورت ورشکستگی آن، شرکت‌های وابسته متحمل ضرر و ورشکستگی نشوند.
این‌گونه خبرها فارغ از شایعه بودن یا نبودن، می‌تواند یک زنگ خطر باشد و ما را هوشیار بکند که در صورت درست بودن این اخبار آیا تمهیدی اندیشیده‌ایم؟ آیا فکری کرده‌ایم که اگر استارت‌آپی که فاند اولش را از شرکت دیگری می‌گیرد و آن شرکت را عضو سهامش می‌کند عملا جزو دارایی‌هایش محسوب می‌شود یا خیر؟ اینکه آیا آن شرکت در شرایط ورشکستگی طبق قانون تجارت، اموالش به طلبکارانش می‌رسد یا خیر؟ آیا ما نگاه کرده‌ایم که اگر طلبکاران شرکت «سرآوا» با در نظر گرفتن فرض محال، شرکت «دیجی‌کالا» را تصاحب کنند، چه ضرباتی به آن شرکت یا سایر اموالی که به شکل استارت‌آپ در اختیار آنها بوده است وارد می‌شود؟
بنابراین این شایعه در صورت حقیقت چه وضعیتی را ایجاد می‌کند؟ آیا مسئول جبران خسارات، دولت است؟ آیا حاکمیت است؟ آیا با ثبت شرکت‌هاست یا قوه قضائیه؟
چه کسی پاسخگوست و چه کسی این مسئولیت‌ها را می‌پذیرد؟
در حال حاضر رفتار خود شرکت سرآوا باعث دامن زدن به این شایعه شده است؛ یعنی شرکتی که روی کسب‌وکارهای اینترنتی سرمایه‌گذاری می‌کند به اندازه کافی باید شفافیت داشته باشد که برای کسانی که در این وضعیت ذی‌نفع محسوب می‌شوند یا به هر حال جزو شرکای آن حساب می‌شوند، شرایط ابهام‌آلود ایجاد نشود که با هرگونه خبری تحت‌تاثیر قرار بگیرند و به این شایعه دامن بزنند.
به عنوان مثال دو سال پیش این شرکت پلمب شد. ظاهرا یک‌سری از مقامات ناشناس، دفاتر این شرکت را برای کنترل بردند و دفتر آرژانتین آن شرکت یکی دو روز بسته شد. بعد از آن ماجرا گفتند اشتباهی صورت گرفته است. بعد آقای «سعید رحمانی» بدون خبر و بدون هماهنگی از ایران می‌رود. اگر ابهامی وجود ندارد، چرا ایشان یک مراسم تودیع برگزار نکرد؟
یعنی به نظر می‌رسد این شرکت‌ها با رفتار غیراصولی باعث دامن زدن به این شایعات شده‌اند و در ادامه دور از ذهن نیست که این شایعه در ذهن هر کسی می‌تواند تکمیل‌کننده پازل ابهامات قبلی باشد و احساس ورشکست شدن این شرکت را در ما تقویت می‌کند.
چه بسا این اتفاق هم در شرف وقوع باشد؛ اما در آینده اگر می‌خواهیم این اتفاقات تکرار نشود، راهکار این است که الگوریتم مشخصی داشته باشیم و کسانی که مسئولیت وثیقه و تضامین کافی را از چنین شرکت‌هایی داشته باشند، چه به لحاظ ضعف مدیریتی و چه به لحاظ مشکلات اقتصادی آسیب دیدند یا دچار مشکل شدند، تمام سرمایه‌گذاری‌های آنها پابرجا باشد و برای استارت‌آپ‌هایی که با این وضعیت توانسته‌اند رشد کنند، مشکلی به وجود نیاید.
به عنوان مثال، ادبیات مورد استفاده روابط‌عمومی این شرکت در اطلاعیه منتشرشده چندان در قالب ادبیات یک شرکت خصوصی نمی‌گنجد؛ یعنی روابط‌عمومی و مدیرعامل این شرکت نیز برای ایجاد این ترس و رعب و صدمات وارده ناشی از آن، باید پاسخگو باشند.

همچنین مطالعه کنید:

رشد ۸ درصدی اقتصاد نیازمند ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری جدید است

به گزارش کسب و کار نیوز، محمود نجفی عرب امروز در بیست و یکمین نشست …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.