هر چند ناامیدی از آینده شغلی رشتهها و اشباع بازار کار از رشتههای مختلف، کشش به سوی دانشگاهها به ویژه دانشگاههای پولی را نسبت به قبل کم رنگ کرده. اما هنوز مدرک تحصیلی و اسم دانشگاه آنقدر جذابیت دارد تا بابت آن هزینههای آنچنانی پرداخت کرد. با این حال افزایش تبلیغات دانشگاهها و تلاش آنها برای جذب دانشجو، حاکی از دلسردی و ریزش متقاضیان ورود به دانشگاههای پولی است.
فاصله دانشگاه با بازار کار، بی انگیزگی استادان دانشگاه و همچنین وضعیت بحرانی بازار کار که سال به سال بدتری میشود و… از دلایل این موضوع است. بر همین اساس بسیاری از دانشجویان هم زمان با تحصیل دنبال کارند و همین موضوع بر کیفیت آموزش نیز تاثیر منفی گذاشته است.
بر اساس آمارها وضعیت بیکاری به ویژه در رابطه با تحصیل کردهها بحرانیتر از سایر اقشار است. نزدیک به۴۰ درصد تحصیل کردهها بیکار هستند و مدت زمانی تحصیل آنها را از بازار کار عقب میراند. گزارش مرکز آمار
نشان می دهد که ۳۸ درصد جمعیت بیکار۱۰ساله و بیش تر از کل بیکاران را فارغ التحصیلان آموزش عالی تشکیل میدهند. بیکاری جمعیت فارغ التحصیلان از کل بیکاران به تفکیک نقاط شهری و رستایی به ۴۱.۴ درصد
میرسد.
ریزش متقاضیان دانشگاه
غلامحسین حسینی نیا، کارشناس بازار کار
افزایش تبلیغات دانشگاههای پولی نشان از ریزش متقاضیان دانشگاه دارد که باید آن را به فال نیک گرفت. این امر نشان از کاهش عطش کاذب جامعه برای تحصیلات دانشگاهی در کشور ما دارد که امید است به همه مقاطع تحصیلی سرایت کند. متاسفانه در کشور ما فلسفه تحصیلات تکمیلی فهم نشده و این بدفهمی باعث شده ما برای پاسخگویی به عطش جامعه، سالها بخش اعظمی از منابع مالی و فیزیکی را به این موضوع اختصاص دهیم که البته اجتناب ناپذیر هم بوده است. عده زیادی در پی به دست آوردن مدرک تحصیلی چه در داخل کشور و چه خارج از آن به هر قیمتی بودند. به همین دلیل حتی راضی به تحصیل در دانشگاههای بیکیفیت خارجی مثل هند، مالزی و.. شدند. بر همین اساس ریزش متقاضیان دانشگاه از این منظر که فلسفه دانشگاه رفتن به نقطه اصلی خود برگردد، اتفاق خوبی است. دانشگاه رفتن مساوی با شغل نیست. ما باید مسیرهای واقعی که منتهی به شغل میشود را در کشور فراهم کنیم. اما دانشگاههای ما در این سالها به جای تربیت نیروی مولد و کارآفرین به تربیت کارجو برای بخشهای دولتی مشغول بودهاند. در حالی که دولت به مازاد نیرو رسیده است. حالا فرصت خوبی است که با افزایش آگاهی خانوادهها به سمت فرصتهای شغلی برویم که نیازی به آموزشهای آکادمی ندارد. این رویکرد که هر کس برای انجام شغل نیاز به تحصیلات دانشگاهی دارد، باید اصلاح شود. اما در حال حاضر کشور ما با جمعیت بیش از ۸۰ میلیون نفر به اندازه کشور چین و تعدادی از کشورهای اروپایی روی هم، دانشگاه دارد و همین باعث شده کیفیت دانشگاه پایین بیاید.