کسب و کار نیوز – سال ۲۰۰۰ بود که نشریه ساوث چاینا مورنینگ پست در مطلبی درباره حضور گسترده افرادی با ریشههای چینی در خاک اندونزی نوشت: «حدود ۸ میلیون چینیتبار در اندونزی هستند یعنی کمی کمتر از ۴ درصد از جمعیت این کشور. هرچند آمار دقیقی از حضور آنها در فعالیتهای اقتصادی وجود ندارد اما برخی گمانهزنیها نشان از این دارد که ۷۰ درصد کل ثروت بخش خصوصی در اندونزی متعلق به شهروندان با ریشههای چینی است.» چینیها قرنها پیش به هوای تجارت وارد خاک اندونزی شدند و بسیاری از آنها هم در قرن هفدهم میلادی و در پی سرکوبگریها و آشوب سلسلههای پادشاهی مینگ و چینگ سرزمین مادریشان را ترک کردند. اما از زمان حضور هلندیها در اندونزی بود که دو دسته شدن این دو گروه بر اساس تبار علنی شد. در قرن نوزدهم آنها چینیها را از مالکیت زمینهای کشاورزی منع کردند و بر همین اساس آنها مجبور شدند که تنها در حوزه تجارت فعالیت داشته باشند. بر اساس قوانین آن زمان اتباع چینی تبار اندونزی به کارهایی نظیر فعالیت مالی، جمعآوری مالیات و مدیریت تجارت تریاک گمارده شدند. همین اجبار سبب شد که آنها کمکم جامعه مخفی خود را شکل دهند. رفتهرفته چینیها در امور اقتصادی اندونزی چنان ریشه دواندند که در سالهای بعد هم بسیاری از دهقانان از استانهای فقیر ساحلی چین برای کسب ثروت به سمت اندونزی حرکت کردند و بعد، از میان این جمعیت، پادشاهان بزرگی در حوزه اقتصاد ظهور کردند؛ کسانی مانند لیم سیو لیونگ که با نام سودونو سلیم هم شناخته میشود، موسس امپراتوری گروه سلیم که اندونزی برایش حکم آرمانشهر را داشت.
لیم که تا زمان نوشته شدن آن مقاله در نشریه چینی در رتبه دومین ثروتمند آسیا (پس از سلطان برونئی) قرار داشت در دهه ۲۰ قرن بیستم از استان فوجیان چین به اندونزی مهاجرت کرد. وقتی به سرزمین تازه قدم گذاشت آه در بساط نداشت اما ابزاری داشت قویتر از پول؛ رابطه. روابط او در اندونزی هم از طریق فامیل بود و هم تعلقش به شهر فواکینگ چین. او ابتدا کارش را به همراه برادرش در صنعت روغن بادام زمینی آغاز کرد و بعد وارد تجارت میخک شد. میخک یکی از مواد اولیه اصلی برای تولید سیگارهای ساخت اندونزی است که به آنها کریتک میگویند. سلیم با استفاده از ارتباط دریاییاش با فوجیان توانست میخکها را سریعتر و با قیمت بسیار پایینتر نسبت به رقیبانش به کارخانههای تولید سیگار برساند. او خیلی سریع میلیاردر شد.
با این حال موفقیت عمده او در جریان جنگ استقلال با هلند به دست آمد. در همان زمان بود که او با رهبر جوان ملیگرای اندونزی یعنی سوهارتو آشنا شد. از همان زمان آشنایی او توانست تشخیص دهد که باد دارد از کدام سمت میوزد و برای همین بود که شروع به استفاده از امکانات مالی و تجاریاش برای حمایت از جنبش استقلال کرد. او بود که با قاچاق امکانات مورد نیاز جنبش و به گفته برخی سلاح، نشان داد در کنار آنها ایستاده است. همزمان تمام تلاشش را به کار میبست تا توجه مقامات حاکم را به خودش جلب نکند.
روز جمعه ۱۷ اوت ۱۹۴۵ در ساعت ۱۰ صبح اعلامیهای از سوی نیروهای ملیگرای اندونزی قرائت شد که حالا از آن با نام اعلامیه استقلال یاد میکنند. با این اعلامیه، شروع مقاومت سیاسی و نظامی در برابر نیروهای هلندی و غیرنظامیان طرفدار هلند، اعلام شد و تا زمانی که هلند در سال ۱۹۴۹ رسماً به استقلال اندونزی اذعان کرد، ادامه داشت. در سال ۲۰۰۵، هلند اعلام کرد که تصمیم گرفته روز ۱۷ اوت ۱۹۴۵ را به عنوان تاریخ استقلال دفاکتوی اندونزی بپذیرد. در سال ۲۰۱۳، سوکوتیو، تاریخدان اندونزیایی، در مصاحبهای از دولت هلند خواست تا رسماً استقلال کشورش در تاریخ ۱۷ اوت ۱۹۴۵ را تأیید کند. سازمان ملل متحد که در این درگیری دخالت داشت تاریخ ۲۷ دسامبر ۱۹۴۹ را رسماً به عنوان روز استقلال اندونزی اعلام کرد.
برای خاندان سلیم این اعلامیه استقلال به معنای گشوده شدن درهای بهشت بود. جدا از معنای سیاسی و اجتماعی این اعلامیه و رسمیت یافتن استقلال این کشور برای جامعه اندونزی، تبعات اقتصادی و تجاری آن برای خانواده سلیم انکارناپذیر است. پس از اعلام استقلال اندونزی دیگر برای سلیم کار سختی نبود که اختیار بخشی از صنایع و حوزههایی را که قبلا در اختیار هلندیها بود در دست بگیرد. او با به دست آوردن دل سوهارتو توانست به معدنی از طلا در دنیای تجارت دست پیدا کند و انحصار در واردات قطعات آسیاب و تولید آرد را از آن خود کند.
وقتی سوهارتو شروع به پیاده کردن سیاستهای جدید اقتصادیاش کرد سلیم شروع به فعالیت در حوزه بانکداری و برخی حوزههای دیگر از جمله نساجی، پتروشیمی و املاک کرد. برای او تعریف کسبوکار در تمامی حوزهها معنا داشت. جایی نبود که این شهروند چینیتبار اندونزی نخواهد در آن سرک بکشد. در این میان سهیم شدنش در برخی تجارتها مانند نصف کردن قلمروی انحصاری تجارت میخک با برادر رئیسجمهور، سبب میشد که او در هر شرایطی کارش را پیش ببرد و قلمرواش در جنوب شرقی آسیا را بزرگتر و بزرگتر کند.
رکود اقتصادی و دوران پسر
آنتونی سلیم، پسر سلیم بزرگ سال ۱۹۴۹ در شهر کودوس در جزایر جاوا به دنیا آمد و سال ۱۹۷۲ و پس از پایان دانشگاه به کسبوکار خانوادگیشان پیوست. ظرف دو دهه پدرش او را به ریاست گروه سلیم انتخاب کرد و با حضور او تجارتخانه سلیم تبدیل به یک هلدینگ بزرگ شد. قبل از شروع بحران اقتصادی در آسیا (۱۹۹۷) گروه سلیم مالکیت بزرگترین بانک خصوصی اندونزی، بزرگترین کارخانه سیمان، کارخانه تولید آرد، تولید ماشین، تلویزیون و صنایع پتروشیمی را بر عهده داشت. اما همزمان با گسترش این قلمرو، میزان بدهیهای دلاری گروه سلیم هم افزایش یافته بود و با رخ دادن رکود اقتصدی و سقوط ارزش روپیه امپراتوری خاندان سلیم فروپاشید.
دوران پس از بحران اقتصادی در اندونزی دوران خشمهای فزاینده عمومی بود. خشمهایی که به دنبال در پیش گرفتن سیاستهای ریاضت اقتصادی ظهور کردند. همزمان با بروز این عصبانیت عمومی که به صورت ویژه متوجه سرمایهداران متصل به دولت بود، گروههای مخالف خانه خانواده سلیم در جاکارتا را غارت کردند و به آتش کشیدند. پس از این حادثه سلیم و پدرش به سنگاپور گریختند. یک ماه پس از برکنار شدن سوهارتو از قدرت، سلیم به جاکارتا بازگشت و مالکیت بانک سنترال آسیا را به دولت واگذار کرد. او سهام چندین شرکتش را هم تحویل داد و سایر داراییهای شرکت را هم فروخت تا بدهی ۵ میلیارد دلاری گروه سلیم به دولت را صاف کند.
سال ۱۹۹۹ گروه سلیم ۴۰ درصد از سهام ایندوفود، بزرگترین تولیدکننده نودل آماده در اندونزی را به شرکت فرست پاسیفیک (یک شرکت سرمایهگذاری واقع در هنگکنگ) فروخت. ۵ سال بعد گروه سلیم دیگر بدهیهایش را پرداخت کرده بود.
لیم سیو لیونگ یا همان سودو سلیم سال ۲۰۱۲ در ۹۵ سالگی درگذشت. یک سال بعد گروه سلیم شرکت خدماترسان اینترنتی دیویاکام اینترابومی را به یک شرکت خدمات مشتریان تبدیل کرد. شرکت سهامش را در ایندومارت، بزرگترین مینی مارکت اندونزی با دیویاکام فروخت و همراهش سهام فست فود ایندونزیا را هم واگذار کرد، شرکتی که حق انحصاری مدیریت رستورانهای کیافسی در اندونزی را در اختیار دارد. پس از آن سلیم عمده سهام دیویاکام را از آن خود کرد و حالا این شرکت نام ایندوریتل مکمور را بر خود دارد.
ثروت و قدرت خانواده و گروه سلیم همیشه در گروی تغییر سیاستها و حاکمیتهای این کشور بوده است، در اوج جنبش استقلال به اوج رسید و با تغییرات داخلی و کودتاهای پس از آن روزگار نزدیک به سقوطش را دید. اما گروه سلیم همچنان خودش را حفظ کرد و حالا که موقعیت اندونزی به ثباتی بیشتر از گذشته رسیده است، این گروه هم به کسب وکار خود ادامه میدهد. حالا دیگر نام خاندان سلیم در جایگاه اولین ثروتمندان آسیا قرار ندارد اما آنها توانستند با همه تغییراتی که اندونزی به خود دید همچنان خودشان را در فهرست میلیاردرهای بزرگ دنیا نگه دارند.
سلام
وقت بخیر
این نوع کسب و کارها روز به روز رشد بهتری دارند و اگر شرایطی محیا میشد که بتوان برخی کالاها را به کشورهای همسایه آسانتر صادر کرد فرصت خوبی پیش رو هست