احمد ترابی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا، عنوان کرد: اگر تا به حال فکری داشته اید که نتوانسته اید آن را از هشیاری تان بیرون کنید تا اندازهای از تجربه وسواس فکری آگاهید که عبارتند از عقیده، فکر، تکانه یا تصور سمج و مزاحم؛ افراد مبتلا به وسواس فکری میدانند که این شناختها در درون فرآیندهای فکر آشفته خودشان ایجاد میشوند.
وی افزود: این افراد، ناامیدانه سعی میکنند این افکار مزاحم را نادیده گرفته یا متوقف کنند و در برخی موارد میکوشند با انجام دادن کاری یا فکر کردن به چیز دیگری آن را خنثی کنند، اغلب افراد مبتلا به وسواس فکری با وسواس عملی هم دست به گریباناند.
این پژوهشگر حوزه روانشناسی بیان کرد: رفتار عملی، رفتاری تکراری و ظاهراً هدفمند است که در پاسخ به تمایلات غیر قابل کنترل یا طبق یک رشته مقررات تشریفاتی یا قالبی انجام میشود، برخلاف وسواسهای فکری که موجب اختلال اضطراب میشوند، وسواسهای عملی برای کاهش دادن اضطراب یا پریشانی انجام میگیرد.
ترابی گفت: در واقع اختلالی به نام اختلال وسواس فکری-عملی هم عناصر وسواسهای فکری مکرر و هم وسواسهای عملی را در بر دارد که زندگی روزمره فرد را به طور قابل ملاحظهای مختل میکند.
این مدرس دانشگاه در رابطه با شایعترین وسواسهای فکری عملی، اظهار کرد: تکرار یک رفتار خاص، مانند شستن دستها و تمیز کردن (نجس و پاکی)، شمردن، منظم چیدن چیزها و امور، وارسی کردن (چک کردن)، یا درخواست خاطر جمعی ناشی از احساس گناه از دیگران، نگرانی درباره آلودگی (مثل میکروبها) تردیدها (مثل روشن گذاشتن گاز، بخاری، سماور) یا پرخاشگری (مثل ترس مداوم از صدمه زدن به دیگران)، شایعترین نوع وسواسها به شمار میرود.
وی افزود: چهار بُعد وسواسهای فکری مرتبط با وسواسهای عملی، وارسی کردن، نیاز به داشتن تناسب و منظم چیدن چیزها، وسواس فکری درباره پاکیزگی مرتبط با وسواسهای عمل شستن (نجس و پاکی) و رفتارهای مرتبط با احتکار (ذخیره کردن) را در بر میگیرند.
ترابی عنوان کرد: در مورد علت شناسی اختلال وسواس فکری-عملی ( O C D) باید گفت مطالعات تصویرنگاری مغز نشان میدهد که در ناحیهای از مغز که ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، وقتی به اشخاص دچار OCD که فعالیت غیرعادی قشر حدقهای_پیشانی دارند، اشیایی را نشان میدهند که معمولاً علائم وسواس را ایجاد میکنند (مانند دستکش نجس برای شخصی که از وسواس نجس و پاکی رنج میبرد) فعالیت در این سه ناحیه افزایش مییابد، مطالعات مختلف نشان میدهد که وقتی علائم OCD به کمک درمان دارویی یا روان شناختی کاهش مییابد، نقایص عصب و زیست شناختی به حالت عادی بر میگردد.
این درمانگر روانشناسی گفت: مدلهای رفتاری، وسواسهای عملی را پاسخهای شرطی شده به شیوه عامل قلمداد میکنند، یعنی وسواسهای عملی به خاطر کم کردن اضطراب تقویت میشوند، برای مثال، وسواس عملی نجس و پاکی و شستن (آبکشی) باعث رهایی فوری از اضطراب مرتبط با وسواسهای فکری درباره نجسی و آلودگی میکروبها می شود، به همین ترتیب، وارسی کردن گاز یا بخاری (چک کردن) ممکن است باعث رهایی فوری از اضطراب مرتبط با این فکر شود که خانه آتش خواهد گرفت.
وی افزود: تبیین شناختی وسواس عملی رفتارِ وارسی، بیان میکند که این رفتار، از نبود اطمینان به حافظه، ناشی میشود، برای مثال فکر “شاید هنوز لباسم نجس است و فقط فکرمی کنم پاک شده است”، میتواند باعث شود که شخص مکرراً آبکش آبکش کند.
ترابی تصریح کرد: این نگرانی و عدم اعتماد به حافظه باعث میشود که فرد مکرر به وارسی و تکرار بپردازد، یک مدل دیگر بیان میکند که اشخاص دچار وسواس فکری- عملی، ممکن است سختتر از دیگران برای بازداری افکارشان تلاش کنند و این کار ممکن است وضعیت را در عمل بدتر کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: برای مثال، کسانی که عقیده دارند اگر به اتفاقات بد و ناخوشایند فکر کنند، آن اتفاقات روی خواهد داد، بیشتر احتمال دارد برای بازداری افکار تلاش کنند و کسانی که بازداری فکر بیشتری را گزارش میکنند، علائم وسواس را بیشتر گزارش میدهند.
وی در رابطه با درمانهای دارویی وسواس گفت: دسته خاصی از داروهای ضد افسردگی که ارتباط نزدیکی با بازدارندههای باز جذب سروتونین دارند، دردرمان وسواس مؤثر به نظرمی رسند؛ کلومی پرامین (انافرانیل) یک srl است که تجویز آن برای وسواس، متداولتر از هر داروی دیگری است، به طوری که در مطالعات مختلف، کلومی پیرامین منجر به کاهش تقریباً ۵۰ درصدی علائم شده است.
ترابی بیان کرد: تجویز تمامی داروها باید زیر نظر یک روانپزشک حاذق و مجرب باشد، درمانهای غیردارویی که شامل روان درمانی و مشاوره است، از الگوهای مختلف برای کاهش این اختلال بهره میگیرند.
این پژوهشگر روانشناسی در رابطه با یکی از الگوهای درمان غیردارویی گفت: شناخت درمانی، یکی از این درمانهای غیردارویی است که در این روش طی جلسات مکرر و متعدد، آگاهی و بینش بیمار درباره تحریفهای شناختی، عقاید نامعقول، افکار خودآیند منفی، تعارضهای درونی خود به کمک روان درمانگر تغییرمی یابد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: رفتاردرمانی نیز، از دیگر روشهای متعدد و متنوعی است که روان شناسان مربوطه، مراجع را به کارها و فعالیتهایی جهت کاهش سطح اضطراب و درنتیجه فکر یا عمل وسواس او وا میدارند.
ترابی عنوان کرد: گاهی نیز روان شناسان با ایجاد ارتباط با خانواده فرد، به کاهش تعارضات و ناهماهنگیهای احتمالی در خانواده فرد و تصحیح ارتباطات خانوادگی (محیط فرد) میپردازند.
وی تاکید کرد: فردی که مبتلا به وسواس (شست و شو و نجس و پاکی) است، باید خود را در معرض چیزهای نجس و آلوده قرار دهد و یا به تجسم چنین موقعیتهایی بپردازد، درواقع زمانی که فرد، خود را در موقعیتهای اضطراب زا قرار میدهد، نباید هیچ گونه اجتناب و واکنشی نشان دهد تا زمانی که موقعیتهای اضطراب آمیز، اثر خود را کم کم ازدست داده و اضطراب او تعدیل شود؛ در نهایت استمداد و استعانت خواستن از یک روان شناس باتجربه و مجرب بسیار راهگشا در فائق آمدن بر این مسئله است.
انتهای پیام