صفحه اصلی / استان ها / خراسان رضوی / باورهای عمومی رایج درباره مدیریت زمان و پاسخ به آن‌ها
باورهای عمومی رایج درباره مدیریت زمان و پاسخ به آن‌ها

/گفت‌وگوی تفصیلی ایسنا با یک مربی زمان/4

باورهای عمومی رایج درباره مدیریت زمان و پاسخ به آن‌ها

همه ما در گوشه‌وکنار قضاوت‌هایی عمومی را در رابطه با ماهیت زمان و جایگاهش در عصر حاضر می‌شنویم.

زمان

به گزارش کسب و کار نیوز با ایمان ابریشم‌چی، مربی‌زمان، را بخوانید:

– آنچه مشخص است از دیدگاه شما فردیت که منجر به تشخص می‌شود جایگاه بالایی دارد و اگر آن نباشد توانمندی‌ها نمی‌توانند خود را بروز دهند و در نتیجه ما کنترل زمان را از دست می‌دهیم.

کنترل زمان را از دست نمی‌دهیم، بلکه به یک پیری زودرس می‌رسیم، چراکه در این صورت ما اصلاً نمی‌توانیم زمان را کنترل کنیم. یعنی یک زندگی روزمره داریم و در زندگی خود تولد نداریم. این تولدها هنگامی ایجاد می‌شود که فرصت‌ها را ببینیم، عادت‌هارا بشناسیم، اراده داشته باشم و برنامه‌ریزی دقیقی در جهت افزایش آگاهی صفحات اجتماعی خود انجام دهیم.

– آیا مدیریت زمان نیازمند یک انسان با انگیزه است؟ چگونه می‌توان به انسانی که به پیری زودرس رسیده است انگیزه داد که توانمندی‌های خود را بالا ببرد. 

انگیزه موضوعی بسیار پیچیده است. در واقع دو نوع انگیزه وجود دارد، انگیزه بیرونی یا سطحی و انگیزه درونی. انگیزه بیرونی مانند باد است که زود می‌آید و می‌رود. هنگامی که انگیزه درونی وجود نداشته باشد ما کارهایی را انجام می‌دهیم که نمی‌خواهیم و این زودگذر است. حال سئوال این‌جاست که انگیزه درونی از کجا می‌آید؟ باید توجه کرد که در باور انگیزه درونی -برخلاف انگیزه بیرونی- پس از انجام کار انگیزه به وجود می‌آید، چرا که سخت‌ترین گام از انجام و ایجاد یک کار جدید، گام اول آن است. در گام اول عادت‌های جدید مانند یک ارتش در مقابل تو ایستاده است. هنگامی که گام اول را بر می‌دارید مغز شما آن را دریافت می‌کند و دفعه بعد با راحتی بیش‌تری آن را انجام می‌دهد.

تا حدود ۲۵ سال قبل گفته می‌شد که مغز انسان قابلیت تغییر ندارد و از ابتدا تا پایان به یک صورت است، اما پس از آن به این نتیجه رسیدند که قشر مغز قابلیت تغییر دارد و روی حوزهایی تمرکز و توجه کنید مغز و فرماندهی بدن شما را به آن سمت می‌برد. هم‌چنین مغز ماهیت ماهیچه‌ای دارد. همانگونه که اگر از بدن کار نکشید از بین می‌رود، اگر از مغز کار نکشید به زوال می‌رسد. همچنین اگر از مغز به اشتباه کار بکشیم به قشر مغز آسیب می‌رسد. در واقع همانگونه که در ورزش نیاز به یک مربی داریم در پرورش مغز نیز نیاز به مربی داریم که فضا را برای مغز ایجاد کند. باید توجه داشت مغز راحت‌طلب است و همیشه راحت‌ترین مسیر را انتخاب می‌کند.

– حال برخی باورهای عمومی در رابطه با زمان را مطرح کرده و می‌خواهم نظر خود را را درباره آن‌ها بیان کنید.

«سرعت دنیای امروز بسیار زیاد شده است»

من به این مسئله بسیار معتقدم. سرعت دنیا بالا رفته است. رشد تکنولوژی به شدت سرعت گرفته است و آن‌قدر چیزهای جذاب در این تکنولوژی وجود دارد –آن‌ها را حواس‌پرتی می‌نامم- که اگر برای نمونه قد تکنولوژی دو متر باشد شما هم‌اکنون نیم متر هم نیستید. هنگامی می‌توانید خود را به قد تکنولوژی برسانید که بتوانید از تکنولوژی در حوزه رشد شخصی خود استفاده کنید.

انسان‌ها در مواجه با تکنولوژی، با بیماری به نام «خستگی اطلاعات زیاد» مواجه هستند. در حال حاضر شما درباره هر چه بخواهید اطلاعات دارید. اینگونه است که به انسان‌هایی با یک اقیانوس اطلاعات به عمق دو سانتی‌متر تبدیل می‌شوید.

امروزه اینترنت به شدت تبدیل به یک عادت مخرب شده است، یعنی اینترنت در بسیاری از مواقع عادت مؤثر و زنده‌ کننده نیست. برای نمونه اگر به صفحه تلگرام و اینستاگرام خود نگاه کنید خواهید دید تمام سرنوشت زندگی شما در صفحه اینستاگرامتان قرار دارد. در صفحه اینستاگرام خود به پایین بروید. همه آن تصاویر و محتواهایی که وجود دارد خودتان هستید و در واقع آن صفحه نامه اعمال شماست.

مفهوم «فالوئر» و «فالوئینگ» نیز در اینستاگرام بسیار جالب توجه است. همیشه می‌گویید که من تو را «فالو» کردم این یعنی من از تو پیروی می‌کنم. این به این معناست که شما هنگامی که دکمه دنبال‌کنندگی هر صفحه‌ای را می‌زنید، یعنی از اغلب موارد و محتوای آن صفحه پیروی می‌کنید. 

امروزه شبکه‌های اجتماعی بخش زیادی از زمان زندگی ما را پُر می‌کند. غالباً همیشه فضای خارج از کار و خواب خود را در شبکه‌های اجتماعی هستید. اگر در حال حاضر هم نباشید حتماً در سال های آینده خواهید بود. در جوامع مدرن‌تر هم‌اکنون این اتفاق در حال رخ دادن است و بیماری‌های بسیار عجیبی در این کشورها شناسایی شده‌اند؛ حتی افسردگی اینستاگرامی داریم! 

حال بیاید و این نامه اعمال خود را نگاه کنید و ببینید دنباله‌رو چه کسانی هستید؟ آیا دنباله‌رو افراد و محتواهای آموزشی خوب هستیم؟ آیا دنباله‌رو مطالب طنز و بدون حاشیه‌ای هستید که صبح به شما انرژی داده و با حال خوب از خواب بیدار شوید؟ چه میزان دنباله‌رو صفحاتی هستید که نه‌تنها فایده‌ای برای آینده شما ندارد، بلکه خواب و زندگی را هم از شما می‌گیرد، حال شما را بد می‌کند و هیچ فایده‌ای برای شما ندارد؟ پس اگر یک صفحه و فرد را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنید، بدانید شما دنبال آن صفحه/فرد می‌روید. لذا ابتدا ببینید که او کجا می‌رود که شما دنبال آن می‌روید.

باید توجه داشت که در این شرایط که دنیا و تکنولوژی با سرعت زیادی به جلو می‌رود آگاهی صفحات اجتماعی ما باید به شدت بالا باشد، چراکه آن صفحات اجتماعی هستند که زمان زیادی از زندگی افراد جامعه را پُر می‌کنند و آن زمان‌هاست که باید ببینید آنچه از آن استفاده می‌کنیم برای شما تولید زمان می‌کند یا یک چاه زمان‌خوار است.

– «من شب زنده دارم»، آیا این خوب است یا بد؟

در این زمینه دو منبع وجود دارد. منبع اول می‌گوید که ما باید شب زود بخوابیم و صبح زود بیدار شویم. منبع دوم می‌گوید برخی شخصیت شب‌محور دارند و برخی روزمحور هستند. نمی‌توان گفت منبع اول درست است یا منبع دوم. هر دو بیان و استدلال قوی در بیان نظریه خود دارند، اما صحبت این‌جاست که در طول شبانه‌روز قدرت سیستم مغزی ما کاهش و افزاش پیدا می‌کند و این مسیر را باید شناسایی کرده و به درستی از آن استفاده کنیم.

– «من وقت ندارم و نمی‌توانم کارهایم را انجام دهم»

من همواره به این افراد می‌گویم نگویید وقت ندارم، بگویید اولویت ندارم. هنگامی که می‌گویید وقت ندارم مسئولیت را از روی خودتان بر می‌دارید و گردن کارهایتان می‌اندازید تا به خود این اجازه احساسی را بدهید و خود را قانع کنید. اولین چیزی که می‌گویم این است که مسئولیت را از دوش فضای بیرون بردارید و بر روی خودتان بیاندازید. بگوید اولویت ندارم و اگر اولویت دارید چرا آن کار را انجام نمی‌دهید؟

سئوال دیگر از این افراد این است که برای چه کاری وقت کم دارید؟ برای چه اولویتی وقت کم دارید؟ می‌گوییم اصلاً وقت کم دارید. بنشینید و یک هفته تمام کارهای خود را از صبح تا شب بنویسید و آخر هفته همه را با هم جمع کنید، قطعاً این زمان از طول زمان هفته کم‌تر می‌شود و می‌بنیید برای نمونه نمی‌دانید در طول یک هفته ۸ ساعت چه کار کرده‌اید.

باید دانست وقتی می‌گویید وقت کم دارید یعنی مدیریت وقت ندارید یا اینکه قبلاً کارهایی را انجام نداده‌دای که برای اکنون خود زمان ایجاد کنید و هم‌اکنون آن کار برای شما تبدیل به بحران شده است. برای جلوگیری از تبدیل شدن کارها به اولویت بحرانی اکنون کارهایی را انجام دهید که در آینده وقت داشته باشید؛ این می‌تواند پایه اصلی مدیریت زمان باشد.

– «نمی‌دانم چند ساعت در روز بخوابم»

پاسخ به این پرسش به هیچ عنوان مطلق نیست و به فیزیولوژی بدن افراد بستگی دارد، اما بنا بر اعلام بنیاد خواب افراد بالغ باید در طول شبانه‌روز بین ۷٫۵ تا ۸ ساعت بخوابند.

– «می‌گویند اگر قبل از خواب برنامه‌هایم را بنویسم برای فردا خوب است»

برخی اوقات ما میمونی در مغزمان داریم که ساعت ۳ نصف شب بلند می‌شود و شروع می‌کند به جیغ‌جیغ کردن که این چه زندگی‌ای است که داری! ما را بدبخت کردی و… و خواب را از ما می‌گیرد. برای رام‌کردن این میمون بسیاری می‌گویند کارهایمان را بنویسیم. این کار هم خوب است، هم بد. خوب است، چراکه مرحله اول از فرآیندی را می‌گوید که در این زمینه باید انجام دهیم، اما یک بدی دارد و آ« این است که بقیه مراحل را نمی‌گوید. ممکن است شما کارهای خود را بنویسید و ببینید که یک عالمه کار دیگر اضافه شد که این میمون درباره آن حرف بزند.

– سایر مراحل این کار چیست؟

در واقع این کار سه مرحله اصلی دارد. ابتدا باید در خصوص خواب سالم تحقیق کرده و آن را انجام دهید. در نوشتن نیز گام اول این است که برنامه‌های خود را بنویسید، گام دوم این است که نتایجی که باید از این کارها بگیرید را جلوی آن بنویسید و گام سوم پارک کردن صورت مسئله در ذهن است که در آن گام باید ببینید چه کارهایی را باید انجام می‌داده‌اید، چه کارهایی تاکنون انجام داده‌اید و در این مدت باقی مانده چه کاهایی می‌توانید انجام دهید و سپس آن فکر را در گوشه‌ای از ذهن خود قرار دهید. این‌جاست که فکر شما جریان می‌یابد، اما اگر نگرانی در ذهن شما وجود داشته باشد، بعد از آن استرس می‌آید، فیزیولوژی بدن شما بهم می‌خورد، سپس در گوشه‌ای می‌نشینید که من بدبخت و بیچاره شدم! 

مدیریت ذهن موضوعی بسیار مهم است. در این خصوص ابتدا برنامه‌ها را می‌نویسید و سپس مشکلات را در گوشه‌ای از ذهن پارک کرده و سر زمان به آن رسیدگی می‌کنید. خروجی این خواهد بود که از استرس‌های شما کاسته می‌شود.

برای نمونه استرسی دارید که بخشی از زندگی شما را فلج کرده است. آن را مینویسید و می‌خواهم برای آن کاری انجام دهید. برای کاهش استرس نیاز به پیش یک مشاور بروید، کسی که می‌تواند به شما کمک کند. می‌نویسید که برنامه هفته آینده من آن است که به یک مشاور مراجعه کنم. سپس آن را در ذهن خود پارک می‌کنید، یعنی برای هفته آینده، وقتی برای مشاور می‌گیرید و این مسئله را کنار می‌گذارید.

حال فرض کنید این مشکل تمام مدت در ذهن شما سروصدا کند و بقیه کارها هم پشت سر آن بماند. اینگونه است که می‌گوییم چرا خلاقیت نداریم، خسته‌ایم. حوصله نداریم، وقت نداریم؟ ذهن باید جاری بوده و جریان داشته باشد. احساس و فکر اگر در ذهن بماند به فساد می‌رسد و مغز از کار می‌افتد.

با وجود افکار مختلف مغز ما را گول می‌زند و زندگی را از ما می‌گیرد و این‌جاست که برای آرامش و جاری شدن مغز ما باید مغز خود را گول بزنیم و راحت بخوابیم.

انتهای پیام

همچنین مطالعه کنید:

سفال و کاشی

مرمت ۱۰۰ قطعه سفال و کاشی زرین‌فام در سال ۹۸

به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ایسنا,مژگان موسی‌زاده با بیان این مطلب …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.