صفحه اصلی / فرهنگی / سینما تئاتر تلویزیون / دهه چهارم؛ قدرت جوانان دهه شصت و حاکمیت جریان سینمای سیاسی
دهه چهارم؛ قدرت جوانان دهه شصت و حاکمیت جریان سینمای سیاسی

درنگی بر جریان سینما در چهار دهه تاریخ انقلاب؛(5)

دهه چهارم؛ قدرت جوانان دهه شصت و حاکمیت جریان سینمای سیاسی

چهارمین دهه از سیر فراز و فرودهای تاریخ سینمای ایران بعد از انقلاب بدون هیچ تردیدی علاوه بر گواهی دادن به جریان قدرتمند سینماگران دهه شصت به عنوان فرزندان انقلاب، روایت‌کننده استیلا و تسلط سینمای سیاسی به عنوان جریان حاکم بر هنر هفتم کشورمان است.

به گزارش کسب و کار نیوز، جریان سینمای ایران که امروز بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب شکوهمند اسلامی به سینمایی جریان‌ساز و اثرگذار نه تنها در داخل کشور که در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران بدل شده است را باید وام‌دار چشمه‌های جوشان و پیشین این هنر در سال‌های گذشته دانست.
قاطبه اهل هنر، کارشناسان، دست‌اندرکاران و متولیان امر فرهنگ و هنر از یک سو و خانواده سینما از سوی دیگر، بر این مقوله اتفاق نظر دارند که دهه شصت به عنوان دهه نخست انقلاب شکوهمند اسلامی، به شکل‌گیری جریان سینما بر پایه رفتار آزمون و خطایی و متکی بر مقوله هویت‌یابی استوار بود.
در این میان هنرمندان انقلابی با توجه به دو مساله بنیادین مبانی فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر آرمان‌های انقلاب و دینی از یک‌سو و از سویی دیگر شکل‌گیری جریان سینمای دفاع مقدس در شرایطی فعالیت حرفه‌ای خود را آغاز کردند که طی همان دهه نخست، حضور و فعالیت سینماگران با همراهی و حمایت ۱۰۰ درصدی بدنه دولت از جریان سینمای متفکر و اندیشه‌محور ایران به عنوان کشوری صاحب سینما همراه بود.
در این دهه سینماگران ایران با رویکردهای خاص در بُعد سینمای اجتماعی و سینمای معناگرا توانستند مرزهای جهانی را درنوردند و سال‌های درخشانی را پیش رو سینمای کشورمان ترسیم کنند.
دهه هفتاد به عنوان دهه دوم فعالیت سینماگران بعد از پوست‌اندازی جریان سینمای نظام جمهوری اسلامی ایران با تمامی چارچوب‌ها و قوانین خود در دهه نخست، دهه تثبیت جریان سینمای متعهد ایران بر پایه دو محور سینمای دفاع مقدس و سینمای اجتماعی بود.
دهه‌ای که در بطن خود بعد از قدرت گرفتن جریان سینمای ملی توسط هنرمندان سینماگر، جشنواره‌های جهانی و عرصه بین‌الملل را برای توسعه سینمای ایران و صدور وجوه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی انقلاب شکوهمند اسلامی با زبان جریان‌ساز و هویت‌بخش هنر هفتم هدف قرار داد.
دهه هشتاد به عنوان سومین دهه حیات و تنفس سینمای انقلاب، هر چند با آسیبی به نام کمدی‌های نازل و سطحی با هدف فتح گیشه‌ها و تحقق رشد اقتصاد سینما به هر وسیله‌ای همراه بود؛ اما در این میان شکل‌گیری گونه متفاوتی از سینمای اجتماعی با بازتاب نگرش‌های انتقادی هنرمندان سینماگر نسبت به آسیب‌های موجود در جامعه، بار دیگر نشان داد که برای تحقق سینمای آرمانی با نام و عطر انقلاب، سینمای قصه‌گو و جریان‌ساز اجتماعی ایران و همراهی بدنه سینماگران مولف دفاع مقدس می‌تواند سکوی پرتابی برای فتح قله‌های هنر هفتم در عرصه ملی و بین‌المللی برای ایران باشد.
دهه‌ای که با این تفکر به بار نشست و نخستین جایزه اسکار را برای کارنامه سینمای بعد از انقلاب با فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی در سال ۱۳۸۹ به ارمغان آورد.
در مرور سیر تحول و تطور سینمایی ایران در بازه چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی، طی سلسله گزارش‌هایی به مرور فراز و فرودهای جریان شکل‌گیری سینمای انقلاب در طی این ۴۰ سال پرداختیم. آنچنان که در گزارش‌های پیشین اشاره شد، بعد از حرکت ققنوس‌وار جریان سینمای متعهد با شکل‌گیری انقلاب شکوهمند اسلامی، تحرکاتی مبتنی بر مقوله هویت‌یابی در مضمون و جریانی نظام‌مند را در راستای اهمیت به مخاطب و ایجاد تفکر و تامل در قالب وجه سرگرم‌سازی هنر سینما شاهد بودیم.
در ادامه مسیر و بعد از پشت سر گذاشتن دو سال نخست از تدوین قوانین و چارچوب‌های سینمای ایران از آغاز دهه شصت با تولد دو ژانر سینمای دفاع مقدس و سینمای کودک، سینمای ایران توانست در دهه دوم فعالیت خود شکوه و جلالی متفاوت را پیشاروی مخاطبان به نظاره گذارد.
در این رشد کمی و کیفی، برگزاری رویدادهای محوری چون جشنواره فیلم فجر که بازتاب‌دهنده ویترین سینمای کشور در طی بازه زمانی یک ساله پیش روی خود بود، یکی از موثرترین و مهم‌ترین شاخصه‌های سینمای انقلاب به شمار می‌رفت.
جشنواره‌ای که به واسطه آن طی تدوین نظام‌نامه و اساسنامه مختص به جریان سینمای حرفه‌ای و متعهد از یک سو و سینمای مبتنی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی از سوی دیگر، آنچه که امروز به درخت تنومند سینمای ایران بدل شده است، هنری است که ثمره‌های آن نه تنها در داخل کشور که در خارج از کشور نیز مخاطبان و شیفتگان این سینما را با طعمی متفاوت از هنر هفتم آشنا می‌کند.

** تبلور سینمای سیاسی ایران در پاسخ به تحریم‌ها
بدون هیچ تردیدی دهه ۹۰ به عنوان دهه چهارم جریان سینمای تاریخ انقلاب را باید بر اساس دو محور رشد و بالندگی سینمای سیاسی نسبت به دیگر گونه‌های سینمایی در ایران و دو دیگر درخشش و تجربه‌های موفق سینماگران نسل دهه ۶۰ مورد مداقه قرار داد.
سینماگران فرزند انقلاب که با تلفیق عقبه سینمای ایران در طی سه دهه از تاریخ پر فراز و نشیب آن از یک سو و از سوی دیگر جسارت آمیخته با اقتضای سن جوانان دهه ۶۰ که این بار در قامت هنرمندان سینما در پشت دوربین آثار سینمایی قرار گرفته‌اند؛ جریان سینمای ایران را در دهه چهارم در بالاترین نقطه خود در دیدگاه ملی و عرصه بین‌المللی تعریف کرد.
در حقیقت بعد از گذشت سه دهه از تاریخ سینمای ایران در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی، آرام آرام ورود به دهه چهارم و دهه بلوغ هنر هفتم در کشورمان همسو شده بود با نگاه دشمنان این آب و خاک بر درخشش و عظمت انقلاب شکوهمند اسلامی که سخت‌ترین نگاه‌های خود را در قالب تحریم‌های اقتصادی و سیاسی در دهه چهارم اعمال کردند.
دشمنانی که دوام و بقای انقلاب شکوهمند اسلامی را بعد از غلبه بر دوران ستم‌شاهی طولانی‌مدت نمی‌دانستند، بعد از گام گذاشتن انقلاب مردمی ایران به دهه چهارم خود تمام تلاش خود را به کار بستند تا با کُند کردن چرخ اقتصاد کلان کشور، روند حرکت انقلاب را متوقف کنند.
اما در این میان تمامی دلسوزان و خادمان انقلاب اسلامی در تمامی بخش‌ها و از جمله بخش فرهنگی بار دیگر با صَرف فعل «اتحاد» که یکی از کلیدواژه‌های ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی به شمار می‌رود ثابت کردند که حرکت عظیم مردمی ایران را که در بهمن ۱۳۵۷ با به ثمر نشاندن نهال انقلاب به ثمر نشسته بود را دیگر هیچ قدرتی نمی‌تواند مهار و کنترل کند.

** سینماگران دهه ۶۰، قافله‌سالار سینمای سیاسی دهه ۹۰
در ادامه رویکرد کلان سیاسی کشورهای استعمارگر به سرکردگی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس که سخت‌ترین تحریم‌های اقتصادی را در مسیر حرکت نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم آن اعمال کرده بودند؛ سینماگران نیز با آغاز دهه ۹۰ یکی از جسورانه‌ترین گام‌ها را در راستای توسعه فرهنگی در کشور برداشتند.
درست به موازات همین اقدام کشورهای غربی بود که سینمای ایران بعد از گذار از جریان سینمای اجتماعی قدرتمند و جریان‌ساز طی دهه سوم انقلاب که با فتح رفیع‌ترین قله‌های هنر هفتم در عرصه بین‌الملل توسط هنرمندان سینماگر ایران همراه بود، این بار با رویکرد و نگاهی متفاوت در بستر سینمای اجتماعی تلاش کردند تا مضامین سیاسی را وارد حوزه تولیدات خود کنند.
در این میان برای نخستین بار شاهد بودیم که در کنار پیشکسوتان عرصه سینما، این بار جوانان نسل انقلاب که در سال‌های دهه ۶۰ دیده به جهان گشوده بودند به عنوان فرزندان برومند انقلاب، نه تنها فتح قله‌های سینمای ملی را هدف گرفته بودند، بلکه این بار اثرگذاری در جریان جهانی سینما را مدنظر قرار دادند. جوانان سینماگری که با تلفیق جسارت در کنار علم و دانش سینما، درخشان‌ترین آثار تاریخ سینمای انقلاب را همپای پیشکسوتان این عرصه در دهه چهارم حیات انقلاب اسلامی به منصه ظهور رساندند.
از جمله مهم‌ترین و جریان‌سازترین آثار سینمایی دهه چهارم انقلاب می‌توان به فیلم‌هایی چون «روزهای زندگی» به کارگردانی پرویز شیخ طادی و «ملکه» به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر هر دو از تولیدات سال ۱۳۹۰، «استرداد» به کارگردانی علی غفاری و «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند!»ر پوران درخشنده هر دو از تولیدات سال ۱۳۹۱، «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار هر دو از تولیدات سال ۱۳۹۲، «رخ دیوانه» به کارگردانی ابوالحسن داوودی، «عصر یخبندان» به کارگردانی مصطفی کیایی و «مزار شریف» به کارگردانی منوچهر شاهسواری هر سه از تولیدات سال ۱۳۹۳، «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و «امکان مینا» به کارگردانی کمال تبریزی هر سه از تولیدات سال ۱۳۹۴، «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و «بدون تاریخ بدون امضا» به کارگردانی وحید جلیلوند هر دو از تولیدات سال ۱۳۹۵ و سرانجام «تنگه ابوغریب» به کارگردانی بهرام توکلی، «دارکوب» به کارگردانی بهروز شعیبی و «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا هر سه از تولیدات سال ۱۳۹۶ اشاره کرد.

** تولد سینمای سیاسی با کشیدن پای رئیس جمهوری به سینما با «گیرنده»
سی‌امین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال ۱۳۹۰ را بدون هیچ شکی باید بار دیگر به بازگشت درخشان سینمای دفاع مقدس در آغاز دهه چهارم سینمای انقلاب نسبت داد. فیلم «ملکه» به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر و «روزهای زندگی» به کارگردانی پرویز شیخ طادی با جریان قرار دادن محور دفاع مقدس و تلفیق آن با جریان سینمای قصه‌گو و قدرتمند اجتماعی ایران بار دیگر نشان دادند که بهترین خمیرمایه برای تولید آثار درخشان در عرصه سینمای جریان‌ساز و متعهد انقلاب را باید در سال‌های پر شکوه حماسه‌سازی هشت سال دفاع مقدس و در ادامه تاثیرات پیامدهای جنگ در زندگی مردم جامعه ایران جستجو کرد.
هر چند در این میان، مهرداد غفارزاده با کارگردانی فیلم «گیرنده» برای نخستین‌بار پای رئیس جمهوری به عنوان شخص نخست دولت را به روایت آثار سینمایی باز کرد و آغازگر حرکت سینمای دهه ۹۰ به سمت جریان سینمای سیاسی شد. «گیرنده» بازتاب‌دهنده داستان حضور رئیس جمهوری در یکی از روستاهای کشور به بهانه همراهی و گفت‌وگو با مردمان آن روستا و نامه‌هایی که مردمان آن منطقه درباره مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی‌شان نوشته‌اند و قرار است آن نامه‌ها را به رئیس جمهوری برسانند.
پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۹۰ را باید به نام مسعود ده‌نمکی ثبت کرد جایی که با کارگردانی فیلم «اخراجی‌ها ۳» فروش پنج میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومانی را به نام خود ثبت کرد.

** از «استرداد» تا «هیس؛ دخترها فریاد نمی‌زنند!»
سی‌ویکمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۱ بعد از شروع درخشان دهه چهارم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۰ با آثاری چون «ملکه» محمدعلی باشه آهنگر، «روزهای زندگی» پرویز شیخ طادی و «گیرنده» امیر غفارزاده، بار دیگر با درخشش سینمای اجتماعی و سینمای تاریخی ایران همراه بود.
در این دوره محسن آقاعلی اکبری برای تهیه‌کنندگی فیلم «استرداد» که دوران جنگ جهانی دوم در کشورمان و غرامتی که ایران از روسیه به سبب آسیب‌های این جنگ باید می‌گرفت را محور روایت خود قرار داد و از سوی دیگر پوران درخشنده به عنوان یکی از درخشنده‌ترین کارگردانان زن سینمای بعد از انقلاب با سینمای محبوب خود – سینمای اجتماعی – این بار یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی ایران را با فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند!» مدنظر قرار داد.
«هیس؛ دخترها فریاد نمی‌زنند!» روایت‌کننده زن قهرمانی است که به دلیل آزار و اذیت‌های جاری در اجتماع دست به قتل می‌زند و در این میان، دوگانه پوران درخشنده در انتخاب قصاص از یک سو و دفاع از ناموس از سوی دیگر مخاطب را در مواجهه با این اثر سینمایی در دو راهی و تنگنای بسیار سختی قرار می‌دهد.
اما پر فروش‌ترین فیلم سال ۱۳۹۱ بار دیگر متعلق به زوج آشنای ایرج طهماسب و حمید جبلی و شخصیت‌های عروسکی دوست‌داشتنی آنها یعنی کلاه قرمزی و پسرخاله است. در حقیقت سینمای کودک با فیلم «کلاه قرمزی و بچه ننه» به کارگردانی ایرج طهماسب فروش شش میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومانی را به عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال به نام خود رقم می‌زند.

** سکان‌داری بانوان سینماگر انقلاب با «شیار ۱۴۳» و «قصه‌ها»
با آغاز جریان تولید فیلم‌های سیاسی در دهه چهارم انقلاب و هم‌زمان با سی‌ودومین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۲، یک بار دیگر یکی از بزرگان سینماگران بعد از انقلاب – ابراهیم حاتمی‌کیا – با کارگردانی فیلم «چ» به نخستین روزهای انقلاب اسلامی باز می‌گردد. جایی که جنبش‌های استقلال‌طلبانه منطقه کردستان در ماه‌های نخست پیروزی انقلاب به عنوان دست‌مایه روایت فیلم «چ» ابراهیم حاتمی کیا قرار می‌گیرد. در بطن این فیلم و به بهانه آن رویدادها شاهد حضور یکی از شخصیت‌های ماندگار تاریخ انقلاب و دفاع مقدس یعنی شهید چمران با دوربین روایتگر ابراهیم حاتمی‌کیا هستیم.
همچنین بعد از درخشش پوران درخشنده در سی‌ویکمین دوره جشنواره فیلم فجر با «هیس؛ دخترها فریاد نمی‌زنند» در این دوره بار دیگر دو بانوی سینماگر جریان تولیدات سینمای قدرتمند ایران را در دست گرفتند. نرگس آبیار با کارگردانی «شیار ۱۴۳» و رخشان بنی اعتماد با کارگردانی «قصه ها» بار دیگر راوی داستانی بر بستر سینمای اجتماعی با محوریت دفاع مقدس شدند. دو اثری که چه از سوی جامعه مخاطبان و چه از سوی هیات داوران و منتقدان اقبال بسیار بالایی را به دست آورد و در جشنواره فیلم فجر نیز توانستند جوایز متعددی را برای عوامل این دو اثر به ارمغان آورند.
اما پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۹۲ به فیلم «رسوایی» مسعود ده نمکی با فروش بیش از پنج میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برمی‌گردد. جایی که بار دیگر ده نمکی بعد از فاصله گرفتن از سه‌گانه اخراجی‌های خود در محوری دیگر از روایت سینمای انقلابی، سیاسی و اجتماعی خود را در مواجهه با مخاطبان قرار می‌دهد.

** سینمای سیاسی با «مزار شریف»؛ سینمای اجتماعی با «رخ دیوانه»
سی‌وسومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال ۱۳۹۳ را باید متعلق به سینمای اجتماعی و سینمای سیاسی ایران دانست. جایی که عبدالحسین برزیده با «مزار شریف» بخش دیگری از تاریخ انقلاب و اتفاقات سیاسی آن را مدنظر روایت خود قرار می‌دهد.
«مزار شریف» داستان کشتار دیپلمات‌های ایرانی در کنسولگری ایران در شهر مزار شریف افغانستان را که به دنبال هجوم نیروهای سپاه صحابه پاکستان منجر به شهادت ۱۰ تن از کارکنان کنسولگری ایران شد را در محور روایت خود قرار می دهد.
از سوی دیگر مصطفی کیایی با کارگردانی «عصر یخبندان» به عنوان فیلمساز دهه شصتی نشان می‌دهد که با اعتماد به نیروهای خلاق و جسور سینمای ایران می‌توان سال‌های درخشانی را در حوزه سینمای منتقد اجتماعی مدنظر قرار داد. «عصر یخبندان» روایت‌کننده از هم پاشیده شدن کانون خانواده‌ها و زندگی عاطفی افراد به واسطه سلطه مواد مخدر و مقوله اعتیاد است.
همچنین ابوالحسن داوودی با «رخ دیوانه» یکی دیگر از آسیب‌های اجتماعی کشور را به رخ می‌کشد. جایی که این بار عده‌ای دیگر از جوانان دهه شصتی به عنوان قهرمانان ابوالحسن داوودی به واسطه شبکه‌های اینترنتی، فضای مجازی و ارتباطات شکل گرفته در قالب فضای اینترنت گرفتار اتفاقات متعدد و آسیب‌های مختلفی در ادامه زندگی خود می‌شوند.
اما در مرور پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۹۳ بار دیگر این سینمای کودک است که گوی سبقت را از دیگر آثار سینمایی می‌رباید. این‌بار مرضیه برومند با کارگردانی «شهر موش‌ها ۲» علاوه بر آنکه رکورد فروش بالای ۱۰ میلیارد تومانی را با فروش ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی، برای نخستین بار در تاریخ سینمای بعد از انقلاب ثبت می‌کند.
این موفقیت بار دیگر نشان می‌دهد که هنوز جریان سینمای کودک و نوجوان در صورت حمایت و بهره‌مندی از نیروهای متخصص می‌تواند یکی از مهم‌ترین جریان‌های رشد اقتصادی سینمای ایران به شمار آید.

** تبلور سینماگران دهه شصتی با «ایستاده در غبار» و «ابد و یک روز»
سی‌و‌چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۴ را بدون هیچ تردیدی باید آغاز حرکت شکوهمند جریان تولید آثار سینمایی ایران در حوزه سینمای سیاسی دانست. جایی که محمدحسین مهدویان با کارگردانی مستند درخشان سینمایی خود با عنوان «ایستاده در غبار» علاوه بر روایت کردن بخشی از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان در کنار کمال تبریزی با کارگردانی «امکان مینا» با محور روایتی، بخشی از فعالیت گروه منافقین با بستر داستانی عاشقانه؛ دو فصل از فعالیت‌های سیاسی جریانات انقلاب اسلامی را به تصویر می‌کشند.
هرچند در این دوره، سعید روستایی با کارگردانی «ابد و یک روز» بار دیگر به معضل اعتیاد و تاثیرگذاری این آسیب در بر هم ریختن کانون خانواده، یکی از موفق‌ترین آثار سینمایی ایران را در سال ۱۳۹۴ به نام خود رقم می‌زند.
قدرت‌نمایی جوانان دهه شصتی در قالب سینماگران جسور در دهه چهارم انقلاب بار دیگر با حضور و درخشش سعید روستایی و محمدحسین مهدویان به عنوان جوانان سینماگران نسل انقلاب خود را نشان می‌دهد. جوانان خلاقی که نشان می‌دهند با اعتماد به این نیرو می‌توان به توفیقات هر چه بیشتر جریان سینمای ایران در سال‌ها و دهه‌های پیش رو امید فراوان بست.
پرفروش‌ترین فیلم ۱۳۹۴ به عظیم‌ترین پروژه سینمایی مجید مجیدی به عنوان یکی از کارگردانان پیشکسوت و صاحب سینمای ایران بازمی‌گردد. فیلم «محمد رسول الله» مجیدی با فروش ۱۵ میلیارد تومانی خود در سال ۱۳۹۴ یک بار دیگر قدرت سینمای دینی در صورت حمایت از این گونه سینمایی و بهره‌مندی از نیروهای حرفه‌ای را برای ساختن اثری جریان‌ساز و همسو با استانداردهای جهانی برای بازتاب توانایی‌های سینمای ایران در عرصه بین‌المللی را به رخ می‌کشد.

** سالی درخشان با «ماجرای نیمروز» و «بدون تاریخ؛ بدون امضا»
سی‌وپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۵ در ید قدرت جوانان نسل انقلاب قرار دارد. جایی که محمدحسین مهدویان بعد از اثر درخشان خود «ایستاده در غبار» سراغ یکی دیگر از داستان‌های سیاسی ایران می‌رود و «ماجرای نیمروز» خود را خلق می‌کند.
«ماجرای نیمروز» به شکلی خاص اتفاقات خود را بر فعالیت گروه منافقان در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه فعالیت آنها در ترورهای سال ۱۳۶۰ از یک سو و از هم پاشیده شدن اعضای این گروهک تروریستی به تصویر می‌کشد.
همچنین وحید جلیلوند دیگر کارگردان نسل انقلاب با «بدون تاریخ؛ بدون امضا» یک بار دیگر قدرت بدنه سینمای اجتماعی و قصه‌گوی ایران را با روایتی متفاوت پیشاروی مخاطبان خود تصویر می‌کند.
لقب پرفروش‌ترین اثر سال ۱۳۹۵ به «فروشنده» اصغر فرهادی بازمی‌گردد. اثری که علاوه بر موفقیت‌های بسیار در عرصه بین‌المللی با فروش ۱۶ میلیارد تومانی خود نشان می‌دهد جوانان نسل انقلاب و سینماگران جسور و بی‌پروای کشورمان با اعتماد و حمایت از سوی مسئولان می‌توانند به رفیع‌ترین قله‌های هنر هفتم در جهان دست پیدا کنند.
«فروشنده» علاوه بر درخشش در گیشه سینمای داخل کشور، با فروش بیش از ۱۰ میلیون دلار در جهان یکی از رکوردهای اکران عمومی آثار سینمای ایران در خارج از مرزهای کشورمان را نیز به نام خود ثبت کرده است.

** سینمای سیاسی بدون توقف با «دارکوب»، «تنگه ابوغریب» و «به وقت شام»
جریان سینمایی سیاسی که به شکل مستمر از سال ۱۳۹۳ و با سی‌وسومین دوره جشنواره فیلم فجر راه خود را آغاز کرده بود در سی‌وششمین دوره این رخداد در سال ۱۳۹۶ بدون هیچ استثنایی قدرت و تسلط سینمایی خود را نشان می‌دهد. جایی که شاهد تولید سه‌گانه «دارکوب» به کارگردانی بهروز شعیبی، «تنگه ابوغریب» به کارگردانی بهرام توکلی و «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا هستیم.
«دارکوب» با محوریت قرار دادن بخشی دیگر از داستان منافقان در جریان تاریخ انقلاب، «به وقت‌شام» با محوریت داعش و نبرد و مقاومت مردمان سوریه و «تنگه ابوقریب» با محوریت قرار دادن یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های دوران دفاع مقدس برای آزادسازی این تنگه بدون هیچ شکی سیاسی‌ترین دوره آثار سینمایی حاضر در جشنواره فیلم فجر را به نام خود را رقم می‌زنند.
اما در مرور آثار پرفروش این سال (۱۳۹۶) بار دیگر کمدی سامان مقدم «نهنگ عنبر ۲؛ سلکشن رویا» با فروش ۲۱ میلیارد تومانی، گیشه سینماهای ایران را به خود اختصاص می‌دهد.
هرچند در مواجهه با این اثر شاهد مرور فضای اجتماعی ایران در طی سال‌های آغازین انقلاب تا دوران معاصر هستیم که برخی از جریان‌های اجتماعی تاریخ معاصر کشورمان را به عنوان دست‌مایه قسمتی از فیلم «نهنگ عنبر ۲؛ سلکشن رویا» به نویسندگی و کارگردانی سامان مقدم شاهد هستیم.
گزارش از امین خرمی
فراهنگ**۹۲۶۶** ۱۰۵۵

همچنین مطالعه کنید:

سیمرغ کارگردانی بر دوش بهروز افخمی/ «مجنون» بهترین فیلم جشنواره

به گزارش کسب و کار نیوز، روز یکشنبه ۲۲ بهمن چهل و دومین جشنواره بین‌المللی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.