صفحه اصلی / استان ها / یزد / کاری با مردم نداشته باشید، من را بکشید!
کاری با مردم نداشته باشید، من را بکشید!

کاری با مردم نداشته باشید، من را بکشید!

برداران شهید بنافتی‌زاده که جزو یاران نزدیک و همراهان شهید آیت‌الله صدوقی (ره) بودند در مورد ناگفته‌های این شهید محراب روایت می‌کنند.

براداران بنافتی زاده

شهید آیت‌الله صدوقی (ره) که یکی از بزرگترین یاران امام خمینی (ره) در دوران مبارزاتی انقلاب بود، رهبری جنبش‌های سیاسی یزد و حتی سایر استان‌های کشور را برعهده داشت.

این شهید بزرگوار که جسارت و نترس بودنش از ویژگی‌های بارز اخلاقی وی بود، به دلیل توطئه و کینه‌توزی منافقین کوردل در محراب عبادت به شهادت رسید و پیکر مطهرش در محل مسجد حظیره که از دوران قبل انقلاب تاکنون مهمترین پایگاه انقلاب در یزد است، آرامید.

رهبری شجاع و مدبر

«محمد بنافتی‌زاده» مبارز ۷۰ ساله یزدی که از مبارزان و یاران همراه شهید آیت‌الله صدوقی (ره) نیز بود در رابطه با این رهبر و مبارز سیاسی انقلاب در یزد به خبرنگار ایسنا می‌گوید: خوب به خاطر دارم که سومین شهید محراب، مرد شجاع و مدبری بودند و به خوبی از عهده نظام و مأموران امنیتی در ان دوران خفقان و ظلم پهلوی برمی‌آمدند.

وی که در آن سال‌ها از کارمندان مخابرات یزد بوده است، اظهار می‌کند: هر چند کارمندان مخابرات در ان دوران با محدودیت بیشتری مواجه بودند و از آزادی عمل بیشتری مانند سایر مردم برخوردار نبودند ولی به مسجد حظیره می‌رفتم و در کنار آیت‌الله صدوقی حاضر و از مأموریت‌ها و تکالیف انقلابیون از سوی این شهید بزرگوار با خبر می‌شدم.

این مبارز یزدی در مورد جریان ۱۳ محرم سال ۵۷ یادآور می‌شود: هر چند طبق سنوات قبل هیأت‌های مذهبی در مسجد ملأ اسماعیل تجمع کرده بودند ولی در نهایت شهر غرق در آشوب شد و در این روز سه نفر از عزاداران از جمله شهید بستانی با تیر مزدوران پهلوی به شهادت رسیدند.

وی با اشاره به این که به دنبال این حوادث رژیم پهلوی حکومت نظامی در تمام شهر اعلام کرد و حتی افراد به صورت دو نفری نیز حق تردد نداشتند، بیان می‌کند: من و برادرم شهید «علی اصغر بنافتی‌زاده» هر یک از مسیری جداگانه یعنی یکی از خیابان قیام و دیگری از خیابان امام (ره) به مسجد حظیره رفتیم تا در نشستی با شهید صدوقی (ره) برای تعیین تکلیف مبارزان در این وضعیت، شرکت کنیم.

من را بکشید!

بنافتی‌زاده با بیان این که شهید آیت‌الله صدوقی (ره) در این نشست برای اولین بار ریختن خون هر کدام از مأموران امنیتی که نسبت به جان و ناموس مردم تعرض کنند را مباح خواند، اضافه می‌کند: پس از نشست برای نماز روانه شدیم ولی ناگاه با در پلمب شده مسجد روبرو شدیم که ایشان با جسارت پلمب را باز کردند و سپس مبارزان داخل مسجد شدند و درها را گشودند تا مردم بتوانند در نماز شرکت کنند.

وی از رویارویی مأموران امنیتی با مردم و شهید صدوقی (ره) در مسجد نیز یاد می‌کند و می‌گوید: مأموران ضمن ورود به مسجد و شلیک چند تیر هوایی باعث ترس و هراس مردم شدند و عده زیادی از نمازگزاران حتی به صحن و خارج از صحن مسجد گریختند ولی شهید صدوقی در مواجهه با این صحنه با پای برهنه بیرون آمدند و یک تنه مقابل سربازان ایستادند و گفتند: «کاری با مردم نداشته باشید، من را بکشید.»

وی ادامه می‌دهد: وقتی شهید صدوقی فرمان ترک مسجد را به نمازگزاران دادند و مقابل سربازان ایستادند، ناچار به ترک مسجد شدیم و حتی هنگامی که من نیز از شهید پرسیدم که چکار کنیم؟ ایشان فرمودند: «شما هم به خانه‌هایتان بروید.»

بنافتی‌زاده می‌گوید: در حال خروج از مسجد و بازگشت به خانه بودیم که دیدم یکی از مأموران با تفنگ خود به سمت سومین شهید محراب نشانه گرفت ولی این شهید بزرگوار تنها مقابل او ایستادند به طوری که یکی از مأموران دیگر با دیدن این جسارت، سرباز مذکور را از انجام این کار بازداشت.

تهدید تلفنی نیروی‌های امنیتی

این مبارز یزدی از ماجرای سیم تلفن خانه شهید آیت‌الله صدوقی (ره) نیز خاطره‌ای نقل می‌کند و می‌گوید: آن زمان تلفن‌ها سراسری نبود و پیام به مخابرات مخابره و سپس کنترل و هدایت می‌شد.

وی ادامه می‌دهد: یک روز شهید آیت‌الله صدوقی (ره) با فرزندشان در قم صحبت می‌کردند و من که کارمند مخابرات بودم متوجه شنود و ضبط مکالمه ایشان توسط ساواک شدم لذا ایشان را در جریان موضوع قرار دادم و همین ماجرا نیز بهانه و ابزار خوبی برای تهدید نیروهای امنیتی در حین مکالمات بعدی شهید بزرگوار شد به طوری که نیروهای شهربانی و امنیتی با توجه به اطلاع از روابط و نفوذ شهید در میان مردم در مواجهه و برخورد با ایشان بسیار با احتیاط رفتار می‌کردند.

این مبارز دوران انقلاب اظهار می‌کند: البته هرچند آیت الله صدوقی پس از این با سهولت به خانه شهید پاکنژاد که رابطشان با دستگاه‌های امنیتی بود، شهربانی را تهدید می‌کردند ولی برای پیام‌های محرمانه از خانه‌ی یکی از همسایه‌ها سیم تلفنی کشیده بودند که ساواک متوجه پیام‌های محرمانه نشود.

ریل‌های قطار انقلاب

«محمدحسین بنافتی‌زاده (محتشم‌نیا)» مبارز ۶۰ ساله یزدی که در دوران انقلاب از اولین پایه‌گذاران نهضت شعارنویسی در یزد بوده نیز در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، اظهار می‌کند: شهید آیت‌الله صدوقی (ره) و امام خمینی (ره) مانند ریل‌های قطار انقلاب بودند و به موازات هم حرکت می‌کردند و ایشان جزو یاران امین امام (ره) محسوب می‌شدند.

وی با اشاره به شهید آیت‌الله صدوقی (ره) به عنوان تکیه‌گاه امام خمینی (ره) در تمام دوران انقلاب، می‌گوید: شاهد بودم که آیت الله صدوقی در جریان زلزله طبس قبل از انقلاب مبالغ هنگفتی برای امدادرسانی به مردم کمک کردند و این در حالی بود که فرح همسر شاه ملعون، تنها مقداری قاشق و چنگال برای مردم زلزله‌زده فرستاده بود لذا این مردمی بودن شهید بزرگوار نیز منجر به نفوذ و محبوبیت بسیار زیاد ایشان در بین مردم شده بود.

چهار ستون انقلاب

بنافتی‌زاده متذکر می‌شود: انقلابیون خیلی خوب با اصطلاح «توطئه صدام» که مخفف اسامی آیات صدوقی، دست‌غیب، اشرفی و مدنی به عنوان ستون‌های انقلاب در آن دوران بود، آشنا هستند و در این میان شهید آیت‌الله صدوقی (ره) از مهمترین این افراد بود به طوری که تمام مکاتبات امام (ره) نیز با ایشان انجام می‌شد.

این مبارز انقلابی در بخش دیگری از سخنان خود اقتدار سومین شهید محراب را بسیار ستودنی می‌داند و تصریح می‌کند: شهید آیت‌الله صدوقی (ره) حتی در میان ساواک نیز از اقتدار و ابهت خاصی برخوردار بود به طوری که حتی نیروهای امنیتی نیز به ایشان احترام می‌گذاشتند.

انتهای پیام

همچنین مطالعه کنید:

زندان‌

لغو تمام بازدیدها از زندان‌های استان یزد

به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ایسنا, «رضا ذوالفعلی‌نژاد» با اشاره به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.