به گزارش کسب و کار نیوز، دهه ۵۰ در حالی آغاز شد که حرکتهای مسلحانه علیه رژیم شاهنشاهی نیز شکل گرفته بود به طوری که در فروردینماه سال ۱۳۵۰ شاهد ترور سرلشکر “فرسیو” در جایگاه رئیس دادرسی ارتش بودیم و همین به بهانهای برای کشتار مبارزان انقلاب از سوی رژیم پهلوی تبدیل شد.
در همان سالها به ویژه در مراسمهای ماه محرم شاهد سخنرانیهای علمایی در یزد بودیم که به طور مستقیم با رژیم پهلوی مبارزه میکردند که از جمله آنها میتوان آیت الله «شیخ ابوالقاسم خزعلی» اشاره کرد.
این روحانی مبارز که پس از مدتی به زابل تبعید و ممنوع المنبر شد، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۱ به یزد آمد و در کنار سخنرانیهای عمومی، در جلسات خصوصی نیز با علما و روحانیون دیگر شهرها مانند «شیخ محمد یزدی»، «آقای گرامی» و «آقای قدوسی» همفکری میکرد و با آنها ارتباط داشت.
در همین سالها که شهر یزد در رتبه کشوری به فرمانداری کل ارتقا یافته بود، لذا حکومت وقت برای کنترل بیشتر انقلابیون در یزد تصمیم گرفت تا رتبه ساواک این شهر را نیز ارتقا بخشد تا به عنوان سازمانی مستقل با اداره کل سوم و دیگر ادارات ساواک در تماس باشد.
از این زمان به بعد کنترل منابر و سخنرانیهای مذهبی از شدت بیشتری برخوردار شد و در محیطهای مختلف اجتماعی نیز منابعی به استخدام ساواک در آمدند تا هر گونه اظهار نظری پیرامون مسائل کشور را مورد کنترل قرار دهند.
در یکی از نمونه گزارشهای فردی از همین منابع به کار گرفته شده توسط چنین آورده شده است؛ «ساعت ۶ صبح روز ۳۰/۸/۵۱ دو نفر از کارگران قسمت ریسندگی کارخانه افشار یزد به اسامی عوضعلی منتظری و محمدعلی سمیعی مشغول صحبت بودند. سمیعی میگفت؛ دیشب رادیو لندن اعلام کرده است که در حسینیه ارشاد تهران یکی از وعاظ ضمن سخنرانی از برنامه پنجم شدیداً انتقاد و با اجرای آن مخالفت میکرده است. لکن اظهارات مشارالیه مورد قبول عده زیادی از مستمعین واقع نشده و روی این اصل به وی اعتراض میکنند و با عده قلیلی که طرفدار واعظ بودهاند، به بحث و مشاجره میپردازند و بدین لحاظ نظم مجلس به هم میخورد و منجر به دخالت پلیس میگردد. مأمورین هم مردم را به متفرق و واعظ را توقیف و معلوم نیست او را به کجا بردهاند. ضمناً حسینیه نیز تعطیل میشود.»
علاوه بر شرایط خفقان حاکم در این سالها، سال ۱۳۵۱ را باید سال انفجار و ترور و دستگیریهای متعدد نیز نام گذاشت چرا که پس از ضربه خوردن کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و دستگیری بسیاری از اعضای آن، معلوم شد که حرکات مسلحانه در یزد نیز طرفدارانی داشته و پخش اعلامیهها نیز از طریق تیم هواداران انقلاب صورت میگرفته است.
ساواک یزد در این باره طبق اسناد موجود آورده است؛ «اعلامیههای مورد نظر حدود ساعت ۲۳:۰۰ روز ۷/۱۱/۵۱ توسط اشخاص ناشناسی در یزد پخش شده و جز ساواک هیچیک از مراجع انتظامی منطقه از وقوع حادثه آگاه نشده بودند.
قسمت اعظم اعلامیههای مورد بحث شبانه به وسیله عوامل این ساواک جمعآوری و منهدم شد و روز بعد یعنی در تاریخ ۰۸/۱۱/۵۱ مراجع انتظامی منطقه توسط ساواک از چگونگی موضوع مطلع شدند.»
البته هنوز مدت زیادی از پخش این اعلامیهها سپری نشده بود که معلوم شد شهید «محمد منتظر قائم» که در آن موقع کارمند شرکت برق شهرستان کرج بود، ضمن تماس با روحانیت در قم و شرکت در فعالیتهای انقلابی، پخش اعلامیه و تکثیر عکسهای امام خمینی (ره) در یزد را نیز تحت نظر خود داشته است. در این زمینه پس از گزارش اقدامات وی، دستور دستگیری این مبارز یزدی صادر شد.
همچنین در این ایام، آیت الله شهید صدوقی تحت کنترل شدید قرار گرفت و به علت اقداماتی از جمله مخالفت با برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، امضا اعلامیه تحریم انتخابات دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی و مخالفت با ساخت مدارس یادبود به نام محمدرضا پهلوی و خاندان سلطنت، نه تنها تهدید به تبعید شد بلکه ساواک یزد در گزارشی به مرکز چنین تقاضا کرد: «دستور فرمائید با توجه به مراتب فوق و اینکه امکان دارد ادامه رفتار شخص مزبور باعث تجری سایر روحانیون افراطی منطقه شود، به هر نحو که صلاح میدانند با نامبرده رفتار شود.»
موضوع قابل توجه اینجاست که با وجود شدت سختگیریهای این دوره بر شهید آیت الله صدوقی و دیگر روحانیان، از سخنرانانی چون مرحوم «فخرالدین حجازی» و آیت الله «محمد امامی کاشانی» در یزد دعوت به عمل آمد.
این اتفاقات گویای اراده و قدرت روحانیون به ویژه رهبر انقلابیون یزد یعنی شهید صدوقی بود به طوری که در این دو سال با وجود سختگیریهای شدید، شاهد سخنرانیهایی کوبنده ایشان در مساجد یزد بودیم.
منبع: کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک
انتهای پیام