به گزارش کسب و کار نیوز، سید علی میر موسوی استاد علوم سیاسی دانشکاه مفید در نشست گفتمان بازرگان و چالشهای چهل سالگی انقلاب با درود بر روح و روان مرحوم بازرگان به عنوان آزادیخواه ایران و تسلیت به مناسبت در گذشت همسر وی اظهار کرد: استاد بازرگان اندیشمندی است که اندیشه او در واکنش به زمینههای فکری و عملی اجتماعی و سیاسی شکل و همگام با تحول مود تحول قرار گرفت، انسجام و عناصر محکمی در این اندیشه وجود دارد که میتوانیم گفتمان او را از دیگر گفتمانها متمایز کنیم، البته نادرستیهایی در آن وحود دارد ولی باید از عناصر درست آن کمک بجوییم. میتوانیم ادعا کنیم گفتمان بازرگان نواندیشی دینی و نوعی تجددخواهی و اصلاحطلبی مذهبی است که در مرز بندی با دو گفتمان شگل گرفته است؛ یک تجدد گرایی و دیگر اسلامگرایی، گفتمان بازرگان در مرزبندی این دو گفتمان شکل گرفت. آقای فرهنگ رجایی در کتابی اندیشمندان مذهبی در طول قرن گذشته را که بادغدغه اسلام در بحث مسائل اجتماعی پرداختند در ۴ نسل جای داده است؛ آقای بازرگان این ۴ نسل را تجربه کرده است.نسل احیاگرایی دینی،اسلام انقلابی، اسلام گرا و نسل پسا اسلام.
وی افزود: سه دسته در این خصوص وجود داشتند؛ احیاگرایان دینی، محافظه کاران حوزوی و دسته دیگر نوگرایانی مثل آقای بازرگان بودند. ایشان پس از بازگشت از پاریس چندان به اولویت سیاست نمیاندیشیدند، در این دوران ایشان دغدغههای فرهنگی و مذهبی داشت، در خصوص نسلبندیها باید گفت که اسلام انقلابی نسلی است که در پی سیاسی شدن مذهب در تقابل با رژیم شکل گرفت و به دنبال یک ایدئولوژی اعتراضی در مقابل رژیم بود. اسلام انقلابی هم دو شاخه حوزوی و نوگرا داشت؛ در شاخه حوزوی آیتالله خمینی و در نوگرایی شریعتی قرار داشتند.
این استاد دانشگاه معتقد است: پس از انقلاب اسلامگرایی در پی نوعی اسلام برای حکومت بود.
وی ادامه داد: در طی ۴٠ سال این ایدئولوژی به تدریج دچار چالشهایی شد؛ یکی از وجوه مهم اندیشه بازرگان مرز بندی این گفتمان بود. اسلامگرایی در پی بنبستهایی که ایجاد شد پدیدار شد و در پی بازاندیشی آموزههای اسلامی در چارچوب نیازهای کنونی بود. بازرگان میگوید که ما نسل لولا هستیم که در پی این است هم با نسل قدیم و محافظهکار ارتباط داشته باشد و هم با نسل جدید یک ارتباط داشته باشد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: بازرگان میانجی نسل جدید و نیروهای سنتی، میانجی بین نیروهای ملی و نیرو های مذهبی و در آخر میانجی بین نیروهای انقلابی و مردم بود. آقای بازرگان در مقوله آشتی علم و دین عقل را اصلیترین لولا میدانست. در مرحله بعدی ایشان به دنبال تفسیرنوگرایانه از دین بود و در مقوله سوم ایشان به دنبال یک ارتباط صحیح بین دین و حوزه عمومی بود. کوشش میکرد نشان دهد دین و حوزه عمومی از دو یک پیوند و در یک مرز صحیح باهم ارتباط دارند و این پیوند باید همواره مورد توجه باشد. نظر ایشان در این خصوص دچار تغییر نشد، برخی فکر میکنند بازرگان جوان و بازگان پیر در این خصوص تغییر موضع داد ولی اینچنین نبود، بازرگان جوان به دنبال این بود تا مذهبیون که از سیاست دوری می جستند را به سیاست بازگرداند و بازرگان پیر به دنبال این بود که سیاسیونی که از مذهب به عنوان وسیله استفاده میکرند را نهی کند. در آن زمان تجدد خواهانی بودند که فکر میکردند عقب ماندگی ایران مذهبی است و از سوی دیگر عدهای چاره را فاصله از سیاست میدانستند، بازرگان سعی میکرد ایرانیان را از نسبت دین و سیاست آگاه کند.
وی عنوان کرد: در این راستا بازرگان میگفت باید برداشت صحیح را از اسلام مورد نظر قرار دهیم، اسلام را آیین میانهروی عنوان میکرد و معتقد بود مرزهای مذهب و سیاست در عین ارتباط باید حفظ شود ،معتقد بود تسلط سیاست بر مذهب موجب کاربرد ابزاری دین می شود، و در مقاصد سیاسی استفاده میشود. و همچنین تسلط مذهب بر سیاست موجب تفتیش عقاید میشود. البته مرز بین این دو را حساس و جدایی این دو را مشکل میدانست، افراط و تفریط را در این خصوص موجب مشکل عنوان میکرد.
وی معتقد است: در این خصوص سه تصویر مود توجه است؛ یک تصویر جوامع سکولار، دوم تصویر در جمهوری اسلامی که بیان کرد اسلام را از بالا به پایین اعمال کنیم و سوم نظر آقای بازرگان بود که دین در حوزه عمومی باشد ولی حضور از بالا به پایین نباشد، ما این تصویر را مورد توجه قرار ندادیم، گفتمان بازرگان در حوزه دین و حوزه عمومی میانهروی است. اگر نظامی ابزار تغییر نداشته باشد ابزار حفظ خود را هم ندارد.
انتهای پیام