شیبانی: حرف پوریا را درباره پخش قبول دارم. اما دست ما نبوده و نیست. ما برای انتخاب شبکه و ساعت پخشمان تصمیمگیرنده نبودهایم، سازمان تصمیم گرفته است. ولی فیلم سینمایی «خانه پدری» ساختهشده است. یکی از بهترین فیلمهای سینمایی سالهای اخیر است که به هزار و یک دلیل اکران نشد. آیا از ارزشهای خانه پدری کم میشود؟ مهم این است که «خانه پدری» ساختهشده و به یک اثر ماندگار تبدیل شده و دیر یا زود اکران میشود، به قول خانم بنیاعتماد که در فیلم قصهها میگویند هیچ فیلمی تا ابد در کمد نمیماند. درستش این است وقتی یک اثری ساخته میشود باید در زمان خودش به نمایش گذاشته شود، دیده شود و دربارهاش صحبت کنیم. اما اگر دیر اکران شد و یا بد پخش شد آن اثر ماندگار نمیشود. برای من مهم این است که «نجوا» ساخته شد. در حال حاضر برای بیشتر مدیران و سازندگان، یک اثر هنری خلق شود یا اینکه یک کالا تولید کنند جهت پول ساختن تفاوتی زیادی ندار.
افشاریان: از کسانی که در جامعه پزشکی بودند تا عامه مردم، در بازار تجریش، راننده تاکسی و… بازخوردهای متفاوتی دیدهام. در جامعه هنری از محصولی که تولید کردهایم، سرمان بالا است. «نجوا» مسیرش را شروع کرده و با افتخار میگویم که جزو سریالهایی است که بهعنوان سریال مرجع شناخته میشود. ما سکانس پلانهای زیادی داشتیم که هم طراحی و اجرای بسیار سختی داشتهاند. اتفاقی که با «نجوا» افتاد این است که در تلویزیون سعی شده با تمامی ظرایف و وسواسهایی که در سینما خیلی پررنگتر است، اثری را خلق کنند که با توجه به شکل روایت و قصهگویی خود به خود به یک مرجع تبدیل میشود. فکر میکنم در سالهای پیشرو با بازپخشهای دوباره راه خود را پیدا میکند. آنطوری که مدیرها و سیاستگذاران ما در تلویزیون باعث جدایی قهر و زدگی مردم از رسانه ملی شدهاند که آمریکا و اسراییل هزار سال تلاش میکردند، نمیتوانستند مردم را از رسانه ملی تا این سطح دور کنند. پیش آمده بود در فضای مجازی با پستهایی مواجه شدم که نوشته بودند تا قبل از سریال «نجوا» کم کم لوگوی شبکه یک را داشت فراموش میشد.
رحیمیسام: سعید شاهسواری بارها گفته است مخاطبی که فیلمی را با چهل میلیارد فروش میبیند، انتخاب من برای دیدن سریالم نیست. من اما معتقدم برای ارتقای سلیقه همان مخاطبها باید ایستاد و نجوا را به گوششان رساند.
افشاریان: تلویزیون ما در فضای مجازی در چه مقاطعی دیده میشود؟ تلویزیون، مخصوصاً مدیران ما اسلام و مسلمانی را مصادره میکنند به نفع. یعنی ما اگر بهواقع پایبند جمهوری اسلامی و اداره فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی بودیم، نصف تلویزیون را باید دور میریختیم. تلویزیون ما در چند مقطع مختلف تیتر فضای مجازی میشود. یک دختربچهای را که حرکات موزون انجام میدهد و فیلم میگیرد را میآورند و بازجویی میکنند که بعد هم بازجوییاش را پخش میکنند. آبروریزی میکنند و بولد میشود. آن دختربچه زندگیاش از سیر طبیعی خارج میشود. کجای این بازجویی اسلامی است؟ برنامه ۹۰ را قطع میکند، چه کسی؟ آقای شجریان در کجای تلویزیون ما است؟ چند نفر از مسلمانان با ربنای شجریان افطار کردهاند؟ شجریان را میتوانیم شجر ایران نام ببریم. الان که حالش مساعد نیست، اسم و صدا و یادش کجای تلویزیون ماست؟ چرا خودش میخواست که نباشد. چرا همه به نبودنش رضایت میدهند. تا یکی میگوید نیستیم، میگوییم اشکال ندارد، پس نباش. فرهاد میگوید صدای مصادره شدهاش را پخش نکنید، میگوییم اشکال ندارد، ما آقای فلانی را میآوریم که هرچه میخواهیم میخواند. اسلام میگوید که یکطرفه به قاضی نروید. اگر در تلویزیون نشست خبری میگذارند و یکطرفه به پانتهآ بهرام حمله میکنند، کار درستی نیست. مسلمانی این است که خانم بهرام هم بیاید و در تلویزیون صحبت کند. در این شرایط نابرابر که نمیشود. تلویزیون در هر جایی که زیباشناسی وجود دارد، مثل مجموعه حمید نعمتالله یا مجموعههای دیگر که نام بردیم، هیچ فعالیتی نکرده است. یعنی میخواهم بگویم که ساختار طوری طراحی شده است که مردم دچار یک حالت قهری میشوند، قهر مردم با رسانه که مقصران اصلیاش مدیران تلویزیون ما بودند بهگونهای دارد عمیق و ریشهدار میشود که انگار مدیران خودخواسته دارند کارکرد رسانه را از بین میبرند و این در همه حوزههای جامعه وجود دارد. ما امسال با یک امیدی رأی دادیم، اما به یک جایی میرسیم که میگوییم رأی من تأثیر دارد یا نه؟ پس برو رأی بده. امسال دوباره این اتفاق افتاد. رأی من تأثیر دارد؟ در همه موارد دچار یک شکست و شکستگی هستیم.
رحیمیسام: مگر میشود که نوابغت را اینگونه فراری دهی. من درباره خودم حرف میزنم. ما در عرصه هنر در مقابل کسانی مثل استاد شجریان که نهتنها نوابغ ملی بلکه جهانی هستند، بهحساب نیامدنی هستیم. شخصی که تا این اندازه میزان محبوبیت مردمی دارد. مردم از تلویزیون دلزده هستند و الان سریال ساختن خیلی سخت شده است
ایرناپلاس: امیدوارم که مجبور نشوید به خاطر بالا بردن تعداد قسمتهای آن از کیفیت اثر بکاهید.
شیبانی: سه ماه است که فیلمبرداری به اتمام رسیده است. همه آنچه باید نوشته میشده، به اتمام رسیده است. قرار بوده ۴۵ قسمت باشد. ممکن است که یکی دو قسمت به آن اضافه شود.
ایرناپلاس: از زمانی که سریال پخش شد، آیا پیشنهادهای دیگری داشتهاید؟
نغمه ارجمند: من دو پیشنهاد داشتهام که در حد صحبت بوده است.
رحیمیسام: چون با طیف وسیعی از بچههای سینمایی در ارتباط هستم، مشخص است که بازیها خیلی دیده شده است. کسانی که فکر میکردم به خاطر نوع سینمایشان سریال ما را دوست نداشته باشند، خیلی استقبال کردند که در بسیاری از جاها هم حیرتانگیز بوده است.
ایرناپلاس: فکر نمیکنید ریتمش برای قالب تلویزیون میتوانست تندتر باشد؟
شیبانی: معتقد نیستم ریتم ما کند است، هر قسمت حداقل چهل دقیقه است. خیلی از کامنتها در فضای مجازی میگویند که چرا سریال شما زود به پایان میرسد؟ در صورتی که زمانش معمول همه سریالها است. در سریال «نجوا» نزدیک به پنج هزار پلان گرفته شده است.
ایرناپلاس: یکی از بازیهای خوب این سریال بازی احمد حامد است، درباره این انتخاب بگویید.
شیبانی: نزدیک به دو سال قبل، قرار بود فیلم سینمایی بسازم که خانم معتمدآریا در آن بازی کند. در گفتوگوهایمان با خانم معتمدآریا، با آقای حامد آشنا شدم. ارتباطمان با یکدیگر بیشتر شد و با هم درباره موضوعات زیادی مشورت داشتیم . وقتی که «نجوا» مطرح شد، من چند گزینه داشتم. یکی از گزینهها آقای حامد بودند. خوشبختانه آقای شاهسواری هم ایشان را میشناختند و موافق بودند.
ایرناپلاس: راجع به انتخاب موسیقی و آوازهایی که در این سریال اجرا شد، بگویید؟
افشاریان: همه اینها در فیلمنامه وجود داشت، اینکه چه تصنیفی باشد. یکی از ویژگیهایی که جلال داشت اینکه روی کاغذ خیلی دوستداشتنی است. برای همین خیلیها دوست داشتند نقش جلال را بازی کند.
شیبانی: تقریباً همه تصنیفها و شعرهایی که میشنوید، در فیلمنامه بود. زمانی که آقای شاهسواری از آقای محمودخانی دعوت کردند ما در روزهای آغازین فیلمبرداری بودیم. ایشان بیش از یک سال همراه ما بودند. زمانی که سکانسها را فیلمبرداری میکردیم، آقای شاهسواری رافکات میکردند و آقای محمودخانی اتود موسیقی، و برای سکانسهای مختلف، موسیقیهای متفاوتی ساختند.
از متن و گفتوگوها، اجرا و فیلمبرداری و در نهایت تصنیفها و موسیقی و به تدوین که میرسیم، همه در کنار هم بوده است که از حسنهای سریال «نجوا» است.
ایرناپلاس: اگر سجاد افشاریان این سریال را بسازد، چه کسی را برای نقش جلال شایان در نظر میگیرد؟
افشاریان: من وقتی تئاتر کارگردانی میکنم در برخورد با بازیگرانم همیشه یک جمله کلیدی دارم. میگویم که بهگونهای باید بازی کنید و نقش شکل بگیرد که نتوان بازیگر دیگری را بهجای شما تخیل و تصور کرد. بازی نقش جلال پر از پیچیدگیهای مختلف است. اگر شما با آن ارتباط برقرار میکنید پس باورپذیر است. اگر میخواستم کارگردانی کنم، به خاطر علاقه بسیار دوباره خودم نقش جلال شایان را بازی میکردم.
ایرناپلاس: در طول زمان این پروژه، چالشی با آقای شیبانی داشتهاید؟
ارجمند: ابراهیم شیبانی خیلی صبور بود و اگر هم غیر از این بود، این سریال ساخته نمیشد. حتی به ۳۵ برداشت هم رسیدیم
شیبانی: حجم دیالوگهایی که خانم ارجمند در این سریال داشتند، بسیار زیاد بود . تقریباً خانم ارجمند در سیصد و چند جلسهای که فیلمبرداری داشتیم، فکر میکنم ۲۷۰ جلسه جلو دوربین آمدند. در این تعداد جلسات حداقل باید دو صفحه دیالوگ حفظ میکردند. یک توان و انگیزه بسیار زیادی میخواست که خانم ارجمند داشت. پلانهای بسیار زیاد و سختی را داشتند. یکی از منسجمترین گروههای بازیگری، کارگردانی و شخص تهیهکننده که هنوز آن رفاقت و مهر و دوستی وجود دارد را داشتیم.
پوریا رحیمی سام: در شرایطی که در کمترین پروژهای، پایان کار، شروع رفاقتهای تازه است، دوست دارم از تمامی دوستانم در سریال نجوا، با عشق تشکر کنم، بهخصوص ابراهیم شیبانی که با همه ایمان و اعتقادش تمامقد کنار من ایستاد .
اما یک نقطه مشترک همه ما در این مجموعه که در ارادت و عشقمان به آن مرد هم نظریم. جدا از حمید سامانی که به من بخشید، همنشینی با سعید شاهسواری، برای من، خیلی زیاد محل ارتقای شعور و سواد و بینش بود. بسیار از او ممنونم.
افشاریان: بهعنوان حرف پایانی نقل قولی از بزرگی است که میگوید ما چهار، پنج نفر بودیم که حتی نمیخواستیم در یک عکس کنار هم قرار بگیریم. آقای حاتمی ما را دور هم جمع کرد و هزاردستان را ساخت. آقای حاتمی جای ما فکر میکرد، جامعه را تحلیل میکرد و کتاب میخواند. این خیلی مهم است که آدمهایی وجود داشته باشد که بهجای تو فکر کنند و روی فکر و اندیشهات تأثیر بگذارند. من فکر میکنم یکی از خوشبختیهای زندگیام تا ۳۳ سالگی این بود که شانس حضور در «نجوا» را داشته باشم و جلال «نجوا» باشم. بودن کنار آقای شاهسواری که مستقیم و غیرمستقیم روی فکر تو تأثیر میگذارد و جلوی دوربین کارگردان نجیب و جوانی که با تمام حواسش مانیتور کارگردانی را رصد میکند در شرایطی که خیلی آدمها به یکدیگر فکر نمیکنند و حواسشان به هم نیست، شانس خیلی بزرگی است و از همینجا از همه تشکر میکنم .
گفتوگو از سیدمهدی موسوی تبار و هنگامه ملکی
**اداره کل اخبار چندرسانهای**ایرناپلاس**