سرمقاله
بازار واقعا نمیداند در چه مسیری قرار بگیرد، نمیداند کالا را با چه قیمتی بفروشد و با چه قیمتی بخرد. مردم هم نگاه بهتزدهای به وضعیت اسفبار خود دارند و هنوز البته به تصمیمگیری مسئولان امیدوارند. مسئولان البته از جنگ اقتصادی و تحریم و خروج آمریکا از برجام به عنوان دلیل اصلی این وضعیت نام میبرند. گرچه موضوع تحریم و خروج آمریکا از برجام را نمیتوان تاثیرگذار بر شرایط ندانست، اما بیش از عوامل خارجی، آنچه در داخل میگذرد در تشدید این موضوع نقش اساسی ایفا میکند، اما چند نکته درباره تحریم به نظر میرسد:
۱- ایران بعد از انقلاب اسلامی هیچگاه روابط تجاری با آمریکا نداشته و آمریکا تحریمهای متعددی ظرف ۴ دهه گذشته علیه ایران تصویب کرده است.
۲- جهش ناگهانی ارز در سال ۹۱ و ۹۲ پس از چند سال مقاومت در برابر تحریمهای متعدد سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا اتفاق افتاد. البته لازم است ذکر شود از نظر اقتصادی نیز از سال ۱۳۷۸ لغایت ۹۱ حدود ۱۴ سال افزایش نرخ ارز غیر از مختصری از دامنه ۸۰۰ تومان به ۱۰۰۰ تومان انجام نشده بود که در فنر جمع شده کنترل غیرمنطقی ارز در سال ۹۲ نمایانگر شد و افزایش ۳ و نیم برابری دلار از ۱۰۰۰ تومان به ۳۵۰۰ تومان را به وجود آورد، اما در جهش امسال نرخ ارز فقط ۵ سال کنترل شده بود که البته از نظر اقتصادی نیز بایستی متناسب با نرخ خالص تورم افزایش مییافت و نرخ افزایش نیز به افزایش ۴ برابری ارز انجامیده است.
۳- خروج آمریکا از برجام و قبل از انجام تحریمها که عمدتا در ماه آینده است، نمیتوانست اثرگذاری جدی بر وضعیت ارزی و افزایش ۴ برابری داشته باشد آن هم ظرف مدت کمتر از ۶ ماه.
۴- دیدگاه رئیسجمهوری آمریکا نسبت به برجام قبل از انتخابات و بعد از آن از حدود دو سال قبل مشخص بود و بارها اعلام کرده بود که از برجام خارج خواهد شد. در این حالت باید پرسید که برنامه دولت خصوصا مسئولان بانک مرکزی که نمیتوانند بگویند غافلگیر شدهایم، چه بود؟
۵- پس از خروج آمریکا از برجام چرا یک برنامه منسجم و مشخص برای مقابله با موضوع طراحی نشد و فقط دهها بخشنامه ضد و نقیض حاصل فعالیت دولت و بانک مرکزی در این دوره بود که نه تنها گرهی از کار باز نکرد و روند رو به رشد قیمت ارز را متوقف نکرد، بلکه به سردرگمی بیشتر بازار انجامید.
آیا دولت و مسئولان فکر نمیکنند که نسخههای پیچیدهشده ظرف چند ماه گذشته جواب نداده و باید طرحی نو در انداخت؟ مردم نگران و مضطرب به آینده مینگرند، بازار نمیداند که فردا چه میشود و منتظرند که مسئولان کاری کنند. رییسجمهوری طی چند ماه گذشته برنامه منسجم و مدونی برای خروج و مقابله با بحران و جنگ اقتصادی ارائه نکرده و در سخنرانیها عمدتا به کلیگویی پرداخته و سرمایه اجتماعی دولت بهشدت کاهش پیدا کرده است.
بیش از این بیبرنامگی جایز نیست و برنامه جامع و تصمیمات شجاعانه خصوصا در زمینه اصلاح ساختار بانکی، کنترل نقدینگی، شفافیت مالی، نحوه گردش مالی وجوه کلان برای خروج از بحران لازم است.
البته کمک و همراهی سایر قوا و تمامی نهادهای اثرگذار برای خروج از بحران در شرایط فعلی ضروری به نظر میرسد وگرنه دولت نشان داده همین هست که هست و نمیتواند جلوی بحران را بگیرد.