محمد جوادی قاضیانی
نوسانات پرتکرار و لحظهای اقتصادی، بهویژه بالا و پایین شدن قیمت ارز آسیبهای فراوانی را به کشور وارد کرده است؛ نوساناتی که بیش از اینکه به تحریم و چنین مسائلی بازگردند به اقتصاد بیمار و سوداپرور ما باز میگردند. از اقتصادی که ریشه و پایه آن براساس سوداگری بنا نهاده شده است، نمیتوان انتظاری غیر از این داشت. اقتصاد سوداپروری که ابزار آن به قیمت به دست آوردن سودهای کوتاهمدت دست به نابودی خودشان میزنند و هر روز تیشهای بزرگتر را بر ریشه آن میزنند.
نوسانات و سوداگریهایی که به کسبوکارهای اینترنتی هم کشیده شدهاند، وقتی کوچکترین کسبوکاری در قالب یک سوپرمارکت دست به سوداگری میزند؛ پس چندان غیر قابل تصور نیست که دریابیم بیشتر محیطهای کسبوکاری دچار این بیماری شدهاند. قبل از اینکه نوسانات اقتصادی به این میزان برسند تاکید زیادی بر حمایت از کسبوکارهای اینترنتی و تاثیر آنها بر اعتماد مردم به خرید محصولات اینترنتی میشد و کسبوکارهایی مثل «دیجیکالا»، «اسنپ» و… را سردمداران فرهنگسازی برای اعتماد به خرید کالا و خدمات از طریق اینترنت میدانستند، اما با اتفاقاتی که در این مدت افتاده است به نظر میرسد که این فرهنگ در حال تضعیف و سراشیبی قرار گرفته است؛ یعنی فرهنگی که با شکست خوردنها و تلاش بسیاری از فعالان این حوزه ساخته شده بود در حال تضعیف است و با توجه با تاثیر استارتآپهای بزرگ بر هزاران استارتآپ کوچک دیگر باید اقدامی در این رابطه صورت بگیرد.
در همین رابطه مدتی است شکایات از خدمات فروشگاههای اینترنتی بیشتر از همیشه شده است؛ شکایاتی که به دلایل مختلف مثل پیشفروش کالاها و عدم تحویل آنها، زدن برچسبهای غیرواقعی تخفیف، عدم موجودی، عدم پیگیری شکایت درباره محصولات ارائهشده، مغایرت محصول خریداریشده با محصول سفارش دادهشده و… باز میگردند. مشکلات و مسائلی که ممکن است مجددا مردم را نسبت به خرید اینترنتی بیاعتماد کنند و این مساله برای محیط نوپای کسبوکارهای اینترنتی در ایران خطرآفرین خواهد بود. البته منشأ بسیاری از این موارد به نوسانات اقتصادی و مدل اقتصادی ما باز میگردند، اما باید توجه داشته باشیم که همه آنها را نمیتوان به گردن این نوسانات انداخت.
به طور مثال مورد برچسبهای غیرواقعی تخفیف روی محصولات این سایتها در سال گذشته و قبل از شروع این نوسانات هم وجود داشت و در جمعه سیاه سال گذشته این دو فروشگاه، قیمتها به صورت غیرواقعی بالا رفته بودند و سپس برچسبهای تخفیفی روی آن زده شده بود؛ یعنی مشتریان به اسم دریافت تخفیف مثلا ۷۰ درصدی، محصول را به قیمت واقعی یا حتی گرانتر خریداری میکردند. پس هم محیط اقتصادی و هم خود کسبوکارها مستعد انجام چنین فعالیتهای غیرمنصفانهای هستند و نمیتوان به این قضیه به صورت یکطرفه نگاه کرد.
مطمئنا کسبوکارهایی به این بزرگی آبرو و اعتبارشان را به سادگی به دست نیاوردهاند که بخواهند آن را به این شکل از دست بدهند. بیشتر چنین فعالیتهایی که صورت میپذیرد برای آن است که کسبوکارها در این شرایط برای بقا تلاش میکنند و با توجه به تلاشهایی که کردهاند و تعداد نیرو و هزینههایی که دارند، محکوم به بهدست آوردن درآمد و زنده ماندن هستند، اما آیا برای ماندن و بقا باید دست به چنین کارهایی زد؟
مطمئنا کسبوکارهایی که برای ماندن و رقابت دست به کارهای مغایر با اخلاق حرفهای و کسبوکاری میزنند سرعت سقوط و حذف شدنشان را بیشتر میکنند و بهتر است به دنبال راهکارهای بهتر و بلندمدتتری برای ماندن باشند. مگر همین کسبوکارها از گامهای کوچکتر فعالیتشان را شروع نکردهاند؟ اما چرا فلسفه وجودی و راهی را که طی کردهاند، فراموش کردهاند و برای ماندن دست به کارهایی مغایر با اخلاق حرفهای میزنند؟ به نظر میرسد کسبوکارهای اینترنتی خصوصا فروشگاه های اینترنتی به جای تلاش برای رقابت و ماندن از روشهای نامناسب باید به فکر راضی کردن مشتری و پیروی از همان مسالهای باشند که فلسفه وجودیشان و شروع کارشان را بر آن بنا نهاده بودند؛ همان فلسفه وجودی و مساله محوری که موجب موفقیت سالهای اخیر آنها شده بود.
مقاومت در برابر کوچکسازی
عادل طالبی، کارشناس تجارت الکترونیک
اتفاقاتی در حوزه فروشگاههای اینترنتی در حال رخ دادن است که در حال ضربه زدن به کل محیط کسبوکار آنلاین است و به زحمات و تلاشهای بسیار زیاد فعالان این حوزه آسیب میرساند. متاسفانه مسائل مطرحشده مغایر با اخلاق حرفهای کسبوکاری هستند و بنا به دلایلی مانند عمر کم اتحادیه کسبوکارهای اینترنتی نمیتوانیم انتظار برخورد جدی را از سوی این اتحادیه برای برخورد با این فروشگاه ها داشته باشیم. امیدوارم سایر نهادهای قانونی و مسئول نسبت به این موضوع و این مدل رفتارهای غیرحرفهای برخورد داشته باشند و جلوی آسیب رساندن این مدل رفتارها را به بقیه کسبوکارهای این حوزه بگیرند. متاسفانه این مدل رفتارها ممکن است یک بدبینی را هم از طرف مردم و هم از طرف حاکمیت نسبت به کسبوکارهای اینترنتی به همراه داشته باشد و کل محیط کسبوکارهای اینترنتی از این مدل رفتارها متضرر شوند. اگر دستگاه قانونگذار یا هر مرجع دیگری به استناد این مدل رفتارها قانونهای مانعی را برای کسبوکارهای اینترنتی تصویب کند، ضرر آن به تمام کسبوکارهای اینترنتی خواهد رسید که البته خود این کسبوکارهای بزرگ و دارای رفتار غیرحرفهای به سبب ارتباطاتی که دارند، میتوانند از زیر بار چنین موانعی جان سالم به در ببرند. مشکل اصلی در این است که این کسبوکارها با وجود نداشتن پتانسیل در مقابل کوچکسازی مقاومت میکنند و بهتر است به جای نمایشهای غیر واقعی که توانایی پشتیبانی از آنها را ندارند به فکر کوچکسازی و تقویت پشتیبانی خود باشند. مثلا اگر نمیتوانند یک میلیون تامینکننده را کنترل کنند بهتر است که ۱۰۰هزار تامینکننده داشته باشند تا توانایی ارائه خدماتی را که صحبت از آن میکنند داشته باشند. متاسفانه وقتی به قسمت پیگیری شکایتهای این کسبوکار مراجعه میکنید با هیچ پاسخی مواجه نمیشوید و به واقع توانایی پاسخگویی به شکایات را ندارند.این فروشگاه ها باید یک تیم کنترلی و متخصص را برای رسیدگی به تخلفات و شکایتها داشته باشند که چنین مشکلاتی به وجود نیاید. متاسفانه همانطور که گفتم این فروشگاه ها در کنترل تامینکنندگانش با ناتوانی و فقدان پتانسیل مواجه شده و بهتر است علاوه بر ایجاد یک تیم متخصص و کنترلی برای این قضیه در برابر کوچکسازی مقاومت نکنند و بقای دیگر کسبوکارهای این حوزه را به خطر نیندازند.