محمد جوادی قاضیانی
نبود هر یک از اجزا و پارامترها میتواند خللی در مسیر توسعه استارتآپ و در پایان شکست استارتآپ را به همراه داشته باشد. در ابتدا شاید نبود هر کدام از این موارد به چشم نیاید و موسسان استارتآپها با روحیه بالا و استارتآپی همه کارها را کنترل کنند، اما در ادامه با توجه به رقابتی بودن بازار ناگزیر به رعایت این پارامترها خواهند بود. یکی از پارامترهای بسیار مهم بهویژه برای توسعه و بزرگتر شدن استارتآپها بحث تامین مالی و مسائل مالی است که ممکن است در ابتدای کار به آن نیاز نباشد، اما برای توسعه و رقابت حتما به آن نیاز خواهند داشت. در نظر داشته باشید دقت به همین مسائل و همین پارامترها و دید توسعهای داشتن است که یک استارتآپ را بهروز و پرمخاطب نگه میدارد. چرا استارتآپی مثل « ایستگاه» که جزو نخستین استارتآپهای ایران و نخستین بستر اینترنتی دادن آگهی بوده است، جایی در بین رقبایی مثل «دیوار» و «شیپور» که بعد از آن وارد بازار شدند، ندارد؟ یا اینکه چرا استارتآپی مثل «شیپور» که بعد از« دیوار» وارد بازار شد باید این همه پویشهای تبلیغاتی گرانقیمت ایجاد کند تا بتواند پابهپای «دیوار» حرکت کند و به آن برسد؟ احتمالا اگر «شیپور» این هزینهها را نمیکرد فاصلهاش با دیوار بسیار زیاد میشد، اما استراتژی توسعهای آن و ایجاد یک اپلیکیشن قوی و همینطور داشتن یک سرمایهگذار بزرگ و صرف هزینههای بجای تبلیغاتی جایگاه آن را تثبیت کرده است.
البته باید توجه داشته باشیم هزینه کردن جای مناسب خودش را میخواهد و شما باید در ابتدا سعی کنید کارها را بدون هزینه کردن پیش ببرید و در جایی که واقعا به آن نیاز است از آن استفاده کنید و به استارتآپتان تزریق کنید؛ یعنی تا جایی که میشود باید از منابع موجود بهره برد و با روشهایی که وجود دارد مثل تهاتر و ارتباطات ایجادشده استفاده کرد و در جایی که واقعا نیاز است از سرمایه استفاده کنید. حال با چه روشهایی باید سرمایه مورد نیاز استارتآپ را تامین کرد؟ یعنی اینکه شما استارتآپتان را راهاندازی کردهاید و از منابعتان برای پیش روی، استفادههای لازم را کردهاید و نیاز دارید که برای رقابت و توسعه بیشتر پول هم هزینه کنید. در این موقعیت پیشنهاد اکثر کارآفرینان بزرگ این است که تا میتوانید خودتان را مقروض نکنید. ذات استارتآپها همواره با یک نااطمینانی همراه است و اگر شما خودتان را مقروض کنید و متعهد به پرداخت مبلغ قرض در تاریخ معینی باشید، ممکن است استارتآپ خودتان را نابود کنید. بنابراین تا جایی که میتوانید نباید به این روش تامین مالی کنید، بهویژه وقتی مجبور باشید سودهای کلان هم سر موعد مقرر باز پس دهید. در موقعیتی که استارتآپها به دنبال تامین مالی هستند دو حالت به وجود میآید؛ حالت اول اینکه خود استارتآپ درآمدزا شده باشد یا اینکه سرمایهای را به صورت شخصی داشته باشد که این حالت میتواند بهترین روش برای تامین مالی استارتآپها بهویژه استارتآپهای با ابعاد کوچکتر باشد. حالت دوم از روشهای تامین مالی هم به تامین مالی از جایی خارج از استارتآپ باز میگردد که روشهای متفاوتی دارد که هر کدام از این روشها مزایا و معایب خاص خودشان را دارند و بسته به نوع سرمایهگذار و ذات روش سرمایهگذاری میتوانید روش مناسب را انتخاب کنید. روشهای زیر میتوانند در تامین سرمایه از جایی خارج از استارتآپ مورد استفاده قرار بگیرند:
۱٫ شراکت با سرمایهگذار شخصی: یکی از روشهایی که در گذشته بیشتر مورد استفاده قرار میگرفت جذب سرمایهگذار شخصی و دادن سهام به آن بود که روش بدی هم نبوده، اما مشکلات حقوقی زیادی را در پی داشته و حضور سرمایهگذار غیرمتخصص در تیم استارتآپی بعضا مشکلاتی را به همراه داشته
است.
۲٫ سرمایهگذاران خطرپذیر (VCها): VC واسطه مالی میان موسسات سرمایهگذار اصلی (صندوقهای دارای امکان سرمایهگذاری نظیر صندوقهای بازنشستگی، بانکها، موسسات بیمه و…) و شرکتهای به سرعت در حال رشد نوآوریمحور است. عموما موسسات سرمایهگذار اصلی، به عنوان شریک با مسئولیت محدود (Limited Partner) عمل میکنند و VC نقش شریک مدیریتی (General Partner) را ایفا میکند و مسئولیت فعالیتهایی که از طریق منابع مالی LP انجام میشود را عهدهدار است. بحثی که درباره سرمایهگذاران خطرپذیر وجود دارد، شراکت آنهاست که میتواند مشکلاتی را برای استارتآپها بهویژه در بخشهای مدیریتی به وجود آورد. عموما VCها بین ۳ تا ۵ سال شریک استارتآپها باقی میمانند.
۳٫ شتابدهندهها: شتابدهندهها همانطور که از اسمشان بر میآید، خدمات مربوط به شتابدهی و سرعتبخشی به استارتآپها را انجام میدهند و یکی از کارهایی هم که در این راستا انجام میدهند، بحث تامین مالی استارتآپهاست که عموما در بخشهای اولیه و سرمایههای اولیه استارتآپها باز میگردد و با توجه به ذات مربیگری شتابدهندهها، اگر با شتابدهنده خوبی همکاری کنید، میتواند به نفعتان
باشد.
۴٫ کراودفاندینگ (Crowdfunding) یا تامین مالی جمعی: به روشی از جذب سرمایه میگویند که تعداد زیادی از افراد، از یک ایده یا طرح حمایت میکنند. این روش که میتواند زیرمجموعهای از روشهای تامین مالی شتابدهندهها هم باشد دو مزیت بسیار عمده دارد؛ مزیت اول اینکه سرمایههای زیادی در بین مردم بلااستفاده مانده است و عموما در بانکها خاک میخورد، در صورتی که آن سرمایهها میتوانند محرک اقتصاد استارتآپی کشور شوند و مزیت دوم اینکه کسانی که در این روش تامین مالی شرکت میکنند عموما مصرفکننده نهایی هستند و میتوانند به توسعه بازار استارتآپ کمک
کنند.
۵٫ پارکها و مراکز رشد: پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد هم دیگر بسترهایی هستند که تامین مالی بخش از کارهای آنهاست و برای اعضای خودشان تامین مالی هم انجام میدهند، اما عموما مبالغ محدودی است که سختیهای زیادی هم برای دریافت دارد و عموما استارتآپها رغبتی به استفاده از آنها ندارند.
۶٫ وامهای دولتی و بانکی: یکی از روشهای تامین مالی برای هر کسبوکاری، وامها و تسهیلات بانکی است که برای استارتآپها خیلی توصیه نمیشود. عموما تسهیلاتی که بانکها پرداخت میکنند با سود بالا و دورههای بازگشت مشخصشده و نزدیک هستند و با توجه به ذات استارتآپها خیلی نمیتوانند با این روش به استارتآپها کمک کنند.
۷٫ ورود به بورس: یکی از روشهای مرسوم در دنیا برای جذب سرمایه ورود به بورس و جذب سرمایه شگفتانگیز به یکباره است که در ایران هنوز استارتآپی به این سمت نرفته که دو دلیل میتواند داشته باشد؛ دلیل اول این عدم استقبال به قوانین بورسی ایران و غیرمرتبط با استارتآپها باز میگردد و دلیل دوم هم به عدم تمایل استارتآپها به شریک کردن دیگران در کسبوکارهایشان مربوط میشود.