اخبار جنجالی در مورد خوانندههای پرطرفدار پاپ، سرقت ادبی در ترانهها، استفاده از «پلی بک» و لبزدن در کنسرت به جای اجرای زنده تنها نمونه از وضعیت موسیقی پاپ امروزی در ایران است که همچون کشتی بزرگ بی لنگر در دریای مواج به هر سو کوبیده میشود و بیم نابودی آن میرود.
اما چرا بازار موسیقی در ایران به این روز افتاده که افراد به عنوان خواننده پاپ به یکباره سر بر می آورند، ستاره میشوند، ترانههای بیمحتوا میخوانند، سرقت ادبی میکنند و از نمونهای موفق تقلید میکنند، بی آن که به خلاقیت و نوآوری شخصی بیندیشند. چنانکه ریتم تکراری، مضمون تکراری ترانهای خالی از مفهوم و گاه صدای تقلیدی و تکراری خوانندگان چنان فضای موسیقی پاپ را پر میکند که نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد.
عشق، موضوع غالب ترانههای پاپ است؛ آیا تنها باید به این موضوع پرداخت و به مسایل جامعه بیتوجه بود؟ خلا مسائل اجتماعی (ترانه اجتماعی) همچون مسائل زیست محیطی، بحران آب، آلودگی، آداب رانندگی و بسیاری مسایل دیگر جامعه در موسیقی پاپ احساس می شود و این خلا بزرگی است. این در حالی است که در غرب به عنوان خاستگاه اصلی موسیقی پاپ، مسائل اجتماعی بخش مهمی از ترانهها را به خود اختصاص میدهد.
بسیاری از کارشناسان موسیقی بر این باورند که این هنر لطیف در دهه اخیر دوباره از مسیر اصلی خود منحرف شده و حال و روز موسیقی را در کشور به این روز نزار انداخته است.
به اعتقاد کارشناسان، امروز موسیقی پاپ بدون نظرهای کارشناسی و حرفهای و تنها به پشتوانه عنوان «موسیقی جوانپسند» مهر تایید میخورد و روانه بازار میشود.
این در حالی است که موسیقی بخش مهمی از هویت فرهنگی ایرانیان را تشکیل میدهد و قدمت چندهزار سالهای در تاریخ ایران زمین دارد. سنگ نوشتههای سه تا پنج هزار سال پیش در شوش و لرستان و تصاویر نوازندگان دربار خسرو پرویز در طاق بستان کرمانشاه گواهی بر این مدعاست.
امروز برخی اسپانسرها یا همان حامیان مالی به جان بازار موسیقی افتادهاند و خون آن را میمکند چرا که در نگاهشان موسیقی پاپ چیزی جز منبع درآمدی عظیم نیست.
بسیاری از حامیان مالی علاوه بر آن که تخصصی در استعدادیابی و هنر موسیقی ندارند، برنامه مدون بلند مدت که هیچ؛ حتی میان مدت را هم دنبال نمیکنند. تنها موضوع برنامهریزی شده آنان قابل برنامهای زود بازده است که به انتخاب یک خواننده با سلیقه شخصی و قراردادی یک طرفه و کاملا به نفع حامی مالی، چه به لحاظ زمان و چه به لحاظ درآمد، خلاصه میشود.
روند مهم تبلیغات روی این خواننده آغاز و جنجالها و هیاهوهای زرد به نفع خواننده که نه، به نفع حامی مالی ترتیب داده میشود، چند کلیپ و تک آهنگ به شکل گسترده پخش میشود و حامی مالی با اعمال نفوذهای حقوقی و حقیقی خود، مجوزهای لازم را برای برگزاری کنسرت تهران و شهرستان اخذ می کند.
حامی مالی با فروش بلیت درآمد نجومی خود را در کوتاه مدت کسب میکند و خواننده تازهکار خوب یا بد، به شهرت میرسد و در این میان این مردم هستند که با برنامهای کوتاه مدت و تحت تاثیر تبلیغات مورد خیانت قرار میگیرند.
موسیقی محبوب و مردمی در اصطلاح موسیقی پاپیولار یا پاپ است. اما در کشور ما به دلایل متعدد همچون ساختار ضعیف، کپی کردن از خوانندههای خارجی، استفاده از ترانههای نازل و بیمفهوم، ریتمهای یکسان و ثابت و بسیاری موارد دیگر باعث شده گاهی موسیقی پاپ ایرانی، به عنوان موسیقی نازل نیز شناخته شود.
اما اگر بخواهیم در عرف موسیقی مغربزمین صحبت کنیم، پاپ همان موسیقی محبوب است. این محبوبیت ممکن است در یک دوره کوتاه باشد و تاریخ مصرف داشته باشد؛ چند صباحی گیرایی داشته باشد و شنیده شود. بعد نوع دیگری از موسیقی جایش را بگیرد.
در حوزه موسیقی ملی ما بیشتر کارهای جدی محبوب میشوند؛ مثل تصنیفهایی که در گذشته میساختند و محبوبیت میشدند و دههها در خاطرهها زنده میماند.
** اسپانسرها متخصص نیستند
سعید علیپوریان خواننده پاپ و آهنگساز در گفت و گو با خبرنگار موسیقی ایرنا تاکید دارد: ما خواننده خوب کم نداریم. به کسی هنرمند گفته می شود که با هنر ارتباط دارد. هنرمندی که صاحب تفکر است، دغدغههای سازنده دارد، فرهنگساز و طبیعت دوست است، مشکلات اجتماعی فرهنگی و سیاسی را درک می کند و آنها را به مخاطبان خود یادآور می شود، هنرمند مولف است.
وی افزود: شکل دیگری از هنرمند نیز وجود دارد که من به آن هنرمند متوسط می گویم که در کار و تفکر، کپی بردار و در واقع موج سوار است، چنین فردی هنرمندِ عکس العمل است نه عمل؛ به دنبال آن است که مردم مسائل اساسی جامعه را که خود آن را درک نمی کند یا از آن بیخبر است، فراموش کنند؛ همچون مرفین عمل می کند.
علیپوریان در عین حال اظهار داشت: هر دو این هنرمندان باید فعالیت کنند، من مخالف محدود کردن هیچ کدام از آنها نیستم چرا که این موقعیت برای همه برابر است.
وی افزود: اما اینجا کارکرد اسپانسر اهمیت می یابد، اسپانسر باید هنرمند مولف انتخاب کند نه هنرمند کپی بردار. اما چرا برخی اسپانسرها این هنرمندها را انتخاب می کند؟ پاسخ منافع مالی است و اینکه اسپانسر تنها موقعیتهای زودبازده را بررسی می کند چرا که متخصص نیست و مشاور هنری هم ندارد.
این آهنگساز با طرح این سوال که « آیا هنرمند خوب در این مملکت کم است؟»، ادامه داد: میتوانم به جرات ۵۰ هنرمند درجه یک و مولف معرفی کنم که در صورت سرمایه گذاری روی آنها سطح موسیقی ایران به یک قدمی موسیقی جهانی برسد. « این امر در صورتی میسر است که اسپانسرها ارتقا سطح بدهند، دست از پول پرستی بردارند و به غیر از درآمد، کمی هم برای برنامههای بلند مدت هزینه کنند و مشاور بگیرند».
علیپوریان گفت: نمیدانم اسپانسرهای حوزه موسیقی به چه شکلی فعالیت میکنند، از کجا آمده اند و چه کسی روی کار آنها نظارت می کند؟
مدیرعامل خانه موسیقی نیز معتقد است: امروزه رسانه ملی از موسیقی شناسنامه دار فاصله گرفته و چهره هایی مانند علف هرز در آن سر بر میآورند و به عنوان خواننده موسیقی پاپ به خورد مردم داده می شود.
حمیدرضا نوربخش تصریح کرد: امروز دچار مصیبت و بلایی شدیم به نام موسیقی پاپ که یک موسیقی بی بنیان، بی مایه و بی هویت در محتوا، ساختار و شکل به خورد مردم داده می شود.
گزارش از: زهرا امیری
فراهنگ**۹۰۱۲** ۹۰۵۳