ثمانه نادری
افزایش ۳۰ درصدی قیمت خودرو، رشد نجومی قیمت سکه، افزایش قیمت مسکن و همچنین چند برابر شدن قیمت کالاها در بازار نشان میدهد اختیار بازار از کف کنترل دولت خارج شده است.
پس از تثبیت نرخ ارز بود که به بهانه عرضه ناکافی ارز دست برخی برای افزایش قیمتها در بازار باز شد. اگرچه افرادی سعی میکردند دلیل این گرانی را به خرده فروشان و توزیعکنندگان نسبت دهند، اما وسعت این گرانی نشان از چیز دیگری داشت و آن شکست در مهار دستوری نرخ تورم بود. به اعتقاد کارشناسان، رشد حجم نقدینگی در این سالها در حالی بوده که دولت به طور دستوری آن را مهار کرده است و حال که کمبود ارز به مرحله بحرانی رسیده، خود را نشان میدهد. این رشد که طبق بررسیها ریشه در افزایش وام دهی بینتیجه بانکها به مردم دارد حال بدون آنکه راهی برای مهار آن باشد، راه خود را طی میکند. بر همین اساس گاهی نقدینگی سرگردان و داراییهای خرد مردم سر از بازار طلا در میآورد و گاهی هم سر از بازار سکه. چند راهکار البته در پاسخ به این وضعیت مطرح میشود که از جمله آن افزایش نرخ سود بانکی برای جذب نقدینگی به بانکها و صرفهجویی دولت در هزینههای جاری است که اولی به دلیل ناتوانی بانکها در پرداخت سود و دومی به دلیل افزایش حجم هزینههای جاری در بودجه امسال که از رشد ۱۸ درصدی برخوردار بوده است منتفی به نظر میرسد، مگر آنکه دولت بخواهد در سیاست بودجهریزی خود تجدید نظر کند.
در کنار این مساله باید افزود سیاستهای دولت در حمایت از تولید داخلی نیز نتوانسته جوابگوی نقدینگی سرگردان باشد، به طوری که شرایط کنونی تولید نه تنها دافعهای برای این نقدینگی است، بلکه برخی از سرمایهگذاران را ناگزیر از خروج سرمایههای خود از کشور کرده است. طبق برخی از بررسیها شاید با بهبود ریسک سرمایهگذاری در کشور که تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را شامل میشود، بتوان این نقدینگی را به سمت بخشهای مولد هدایت کرد اما با توجه به اینکه دولت طی این مدت که برجام پابرجا بود از فرصت لازم برای سرمایهگذاری استفاده نکرد، از این پس نیز شرایط برای بهتر کردن اوضاع با وجود تحریمها دشوار خواهد شد.
سرمایهگذاری محتاطتر میشود
ابوالحسن خلیلی، عضو اتاق بازرگانی تهران با تاکید بر اینکه فضای اقتصادی شفاف نیست و بر همین اساس نقدینگی راه خود را پیدا نخواهد کرد، به «کسبوکار» میگوید: در شرایطی که فضای اقتصادی با ابهام روبهرو است و با خروج آمریکا از برجام فرصت پایبندی کشورهای اروپایی به برجام نیست، نمیتوانیم صحبت از طرحهایی کنیم که خاصیت اجرایی و عملیاتی ندارند. تا موضوعات اساسیتر را شفاف نکنیم پولهای سرگردان به سمتی که ما میخواهیم، قابل هدایت نیست. در این فضای پرابهام، دارندگان این پولها تشخیص بهتری برای یافتن بازار و پیدا کردن سود دارند. به همین دلیل در این مدت اخیر بازار سکه، خودرو و ارز با وجود همه تحریمها پررونق و پیشتاز بوده است. وی با اشاره به اینکه تحریمها شرایط را برای تولید و هدایت نقدینگی به سمت آن دشوار میکند نیز میگوید: برای هدایت نقدینگی به سمت تولید باید یک اقتصاد پیشبینیپذیر داشت، اما تحریمها عملا بر این مساله خط بطلان میکشد. به همین دلیل این مساله باعث میشود سرمایهگذاری در امور تولیدی با احتیاط و شک بیشتر باشد و عملا هدایت نقدینگی به این سو دشوارتر شود، مگر آنکه دولت با در نظر گرفتن این مساله راهکارهایی اساسی ارائه بدهد.
دولت نقدینگی را بلوکه کند
وحید شقاقی، کارشناس اقتصادی
سه چهار سال است که کارشناسان به طور مداوم رشد نقدینگی و روند شتابان آن را به دولت گوشزد میکنند، اما مساله نقدینگی سرگردان که به نظر میرسد یک روز اقتصاد ایران را با بحران مواجه سازد، هنوز حل نشده است. براساس آمارها، سال ۸۴ زمانی که دولت اصلاحات تمام شد، میزان نقدینگی ۶۸ هزار میلیارد تومان بود. زمانی که دولت دهم کابینه را تحویل دولت یازدهم داد، نقدینگی ۴۹۲ هزار میلیارد تومان بود.
در حال حاضر یعنی سال ۹۷ نقدینگی به بالای ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. این نشان از رشد شتابان نقدینگی دارد. از طرفی نسبت نقدینگی به تولید در اقتصاد ایران تاکنون یعنی در این سالهای اخیر رشد فزایندهای داشته است. بعد از انقلاب بیشترین نسبت نقدینگی به تولید بین ۵۰ تا ۶۰ درصد بوده است، اما در حال حاضر این نسبت بالای ۱۱۰ درصد است. در حال حاضر این نسبت یعنی حجم نقدینگی بهشدت افزایش پیدا کرده و این برای اقتصاد کشور بسیار خطرناک بوده و مسالهساز شده است. در حالی که اگر پیش از این دولتها هشدارهای اقتصاددانها را جدی میگرفتند، اقتصاد به چنین سرنوشتی دچار نمیشد. این نقدینگی مثل ابر بارانزاست و ما میدانیم روزی خواهد بارید و در حال حاضر شروع به باریدن کرده است و در بازارهای سفتهبازی خود را نشان میدهد و آرامآرام در بازارهای مختلف روانه شده و نظم آنها را به هم میریزد، در حالی که اگر قبلا فکری به حال آن شده بود، قابل حل بود.
در حال حاضر نیز اگرچه کار بسیار سختی است، اما دولت چارهای ندارد جز آنکه به تدریج شروع به حل مساله کند که نیازمند تصمیمات سخت است. مثل اینکه دولت نقدینگی را تا حد امکان به بازارهایی که نقدشوندگی کمتری دارند، مثل سپردههای بلندمدت و سرمایهگذاری در بخشهایی که سودآوری بالا دارد، هدایت کند. ایجاد بازارهای جذابی که بتوان نقدینگی را جذب کرد و نتوان به سرعت آن را خارج کرد، نمونه این اقدامات است. اگر نتوانیم جلوی سرعت نقدشوندگی را بگیریم، بازار به هم میریزد. برای مثال اگر نقدینگی به سمت یک کارخانه یا به سوی سپرده مدتدار برود، هر آن امکان نقد شدن ندارد، در حالی که ارز، سکه و طلا اینگونه نیست. دولت ناچار است با تصمیمات سخت، نقدینگی را بلوکه کند. بلوکه کردن نقدینگی و هدایت آن به سمت بخشهای مولد اگرچه سخت و گاها غیرممکن شده است، اما در بلندمدت میسر خواهد بود.