صفحه اصلی / فرهنگی / کتاب و رسانه / ما بی ‌فرهنگ نیستیم – فائزه طاهری *
ما بی ‌فرهنگ نیستیم – فائزه طاهری *

ما بی ‌فرهنگ نیستیم – فائزه طاهری *

سابقه فرهنگ و تمدن ایران زمین از منظر تاثیرگذاری بر زندگی مردمان دیگر و نیز شکوفایی در دوران باستان، بر کسی پوشیده نیست. اما منشأ مظاهر آنچه که امروز با نام «بی ‌فرهنگی» پیکر فرهنگ ایرانی را می ‏خراشد و زخم می ‌زند، چیست؟

سهم فرهنگ ایرانی در تاریخ تمدن‌های کهن جهان و تاثیر زندگی بخش آن بر دیگر فرهنگ‏ها را نمی‏توان به سادگی انکار کرد. امروز که از بسیاری از اقوام کهن جهان اثری بر جای نمانده، پایداری فرهنگ و تمدن ایرانی در طول تاریخ حوادثی که از سر گذرانده است، بیش از همیشه به چشم می ‏آید.
این روزها بسیاری از رفتارهای ما ایرانیان در نظر خودمان هم بی‎ فرهنگی تلقی می ‌‏شود اما این همه بی ‌فرهنگی در آداب اجتماعی را چطور می‏توان در سابقه پربار تمدن این مرز و بوم جای داد و باور کرد؟
مساله اینجاست که آنچه امروز بی ‏فرهنگی تلقی می‏‌شود، نبود آموزش در مورد فن ‏آوری و فرهنگ وارداتی است۱ و نقص‌ها و بی ‌فرهنگی امروز ما ارتباطی با فرهنگ و تمدن کهن ‌مان ندارد. رفتارهایی چون نوع دوستی، میهمان نوازی و همسایه داری نزد ما ایرانیان به کمال رسیده است اما کاستی‏ هایمان در فرهنگ رانندگی، شهرنشینی و آپارتمان نشینی برای خودمان هم عجیب و باور نکردنی است. روزی نمی‏ گذرد که در سخن، به فرهنگ کهن خویش نبالیم و همان روز یکدیگر را در کوچه و خیابان به بی‏ فرهنگی متهم نکنیم.

** فرهنگ: برکشیدن فره ایزدی
بر پایه متن ‌های باستانی ایران، واژه «فرهنگ» از دوره پارسی میانه وارد زبان فارسی شده و پیش از آن کلمه ‌ای به این معنا وجود نداشته است.
فر: فره ایزدی؛ نیرویی که ایزد در انسان به ودیعه گذاشته است.
هنگ : برکشیدن، پیش کشیدن و فرا کشیدن.
در دوره ساسانی بنا بر اصرار موبدان بر اصل ثنویت که بر مصالح سیاسی استوار بود، واژگان به دو گروه اهورایی و اهریمنی تقسیم می ‏شدند که فره و فروغ در زمره واژه‏های اهورایی قرار داشت. به این ترتیب واژه ترکیبی فرهنگ خود دلالتی است بر این اصل که در این مقوله با اصل بر کشیدن فره ایزدی مواجه هستیم.
فرهنگ فارسی معین واژه «فرهنگ» را مرکب از دو واژه «فر» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم و «هنگ» به معنای کاربست آن تعریف کرده‌ است.
تعریف دیگری از «فرهنگ» با تایید دو جزئی بودن این واژه، «فره» را در معنای پیش و فرا و «هنگ» را در معنای کشیدن و راندن معنا کرده است و به این ترتیب «فرهنگ» را پیش ‌کشیدن و فرا کشیدن تعریف می ‏کند. به همین سبب است که در فارسی ‌زبانان فرهنگ را سبب پیشرفت می ‌دانند.
سابقه این واژه در زبان لاتین نیز به پیش از میلاد مسیح باز می‏ گردد؛ معنای نخست واژه لاتین «کولتورا» (cultura) اقدام به کشت در زمین است. سیسرون، نویسنده و خطیب رومی پیش از میلاد، نخستین فردی بود که کولتورا را به انسان نسبت داد: «یک زمین هرقدر هم بارور، بدون کشتکاری در آن نمی‏تواند محصولی داشته باشد، همانطور که انسان بدون آموزش نمی‏تواند مولد باشد».
این واژه لاتین بعدتر در معنای سکونت داشتن، زراعت کردن و افتخار کردن که هر سه به فعالیتی انسانی اشاره دارند، به کار گرفته شد. البته در ریشه شناسی لاتین عبارت دیگری نیز هم‌ خانواده واژه فرهنگ معرفی می‏شود. کولتوس (cultus) در معنای عبادت خدای واحد است و معنای تزکیه، مراقبه و تمرین یک هنر را نیز در خود دارد.
تعاریف گسترده و متنوعی برای واژه فرهنگ وجود دارد. آلفرد کروبر (Alfred Kroeber) و کلاید کلاکهون (Clyde Kluckhohn) در سال ۱۹۵۲ میلادی در کتاب خود به نام «فرهنگ: مروری انتقادی بر مفاهیم و تعاریف»، بیش از ۱۵۰ تعریف را برای واژه فرهنگ جمع آوری کردند.
ادوارد برنت تایلور (Edward Burnett Tylor) انسان ‌شناس انگلیسی و بنیان‌ گذار انسان شناسی فرهنگی، نخستین کسی است که فرهنگ را از تعریف کلاسیک آن خارج کرد و آن را مترادف با تمدن به کار برد. او در کتاب «فرهنگ بدوی» خود، فرهنگ را مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان یک عضو از جامعهٔ خویش فرا می‌ گیرد، تعریف کرد.

** زخم بی‏ فرهنگی بر پیکر تمدن
برخلاف قدمت فرهنگ و تکثر معنایی آن، بی ‏فرهنگی واژه‏ای نوظهور است که در نظام‌ های شهرنشینی رایج شد. اگر تعریف متعارف فرهنگ را به عنوان «نظام‌های رفتاری و فکری یک جامعه»۲ بپذیریم، «بی ‌فرهنگی» به صورتی مطلق وجود نخواهد داشت چرا که همه کنشگران اجتماعی دارای «فرهنگ» هستند و فقط این نظام ‌ها در نظر همه افراد، یکسان نیست.
در حقیقت تصور و یا توهم ذاتی بودن «بی ‌فرهنگی» و یا تغییر ‌ناپذیر بودن آن یکی از بزرگ ‌ترین اشتباهاتی است که می ‌توان در این حوزه مرتکب شد و چرخه‌های حاصل از این تفکر می‌توانند به آسیب‌های جدی و تنش‌های سخت اجتماعی منجر شوند۳٫
با ورود سریع مظاهر مدرنیته به ساختار سنتی ایران، مباحثی جدی مبتنی بر تقابل سنت و مدرنیته جای آموزش استفاده از این مظاهر را گرفت. به این ترتیب جامعه سنتی در مواجهه با مدرنیته وارداتی که به دلیل مشارکت نداشتن جامعه در ایجاد آن، بسیار غریبه می ‌نمود به سرگردانی فرهنگی دچار شد.
روند عمودی سازی شهرها در حالی به حرکت پرشتاب خویش ادامه می ‏دهد که مردم هنوز به حقوق و قوانین آپارتمان نشینی واقف نیستند؛ خیابان‌ های شهر در تسخیر خودروهایی است که رانندگانشان لزوم رعایت قوانین رانندگی را به دور از چشم پلیس درک نکرده اند؛ ما ساکنان شهرهای بزرگ و پرجمعیت حتی برای حرکت از سمت راست در پیاده ‌رو هم آموزش ندیده ایم.
ما هر روز یکدیگر را به دلیل ندانستن هایمان به بی ‏فرهنگی متهم می‏ کنیم در حالی که این «انتقاد» نسبت به دیگری هیچ تأثیری بر نظام اجتماعی ندارد جز آن که سبب نوعی «از خود بیگانگی» فرد نسبت به موقعیت خویشتن می‌شود۴٫ ما بی‌ فرهنگ نیستیم و اگر نیازی برای از میان بردن این «بی ‌فرهنگی» احساس می ‌شود، باید تغییر رفتار فردی و گروه‌های اجتماعی را از مسیر آموزش و به شکلی خود انگیخته آغاز کرد. ما در حافظه جمعی خود «برکشیدن فره ایزدی» را قرن هاست که زندگی کرده‌ایم.
۱- رضا شعبانی، چهره ماندگار تاریخ، معتقد است
۲- ناصر فکوهی، انسان شناس و پژوهشگر
۳- ناصر فکوهی، کتاب صد و یک پرسش از فرهنگ
۴- همان
*خبرنگار ایرنا
فراهنگ**۹۰۵۳

همچنین مطالعه کنید:

یک ایرانی رکورد جهانی طولانی ترین مستند ویدیویی از مسیر زندگی را ثبت کرد

احمدرضا شجاعی در این نشست خبری از ۲۰ سال سابقه مداوم فعالیت های خود و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.